از ميهن بانوى ايران سر زد از خاك عرب
|
آفتابى كز جمالش شد عيان آيات ربّ
|
حجّت حقّ، رحمت مطلق ، علىّ بن الحسين
|
درّة التّاج شرف ، ماه عجم ، شاه عرب
|
حَبّذا شاهى كه محكوم شد از او كاخ كمال
|
فرّخا ماهى كه روشن شد از او مهد ادب
|
زينت پرهيزكاران بود در زهد و عفاف
|
زان خدا سجّاد و زين العابدين دادش لقب
|
آن شنيدستم كه در عهد ولى عهدى هشام
|
رهسپار كعبه شد، با مردم شام و حلب
|
خواست تا بوسد حجر را، گشت مانع ، ازدحام
|
شد ز جمعيّت برون ، كاسايد از رنج و تعب
|
ديد ناگه صف ز هم بشكست ، ماهى شد پديد
|
كافتاب از پرتو صبح جمالش در عجب
|
ماه گرد كعبه مى گرديد و خلقى گرد ماه
|
سنگ را از بوسه اى سيراب كرد از لعل لب
|
چون هشام ، آن عزّت و قدر و جمال و جاه ديد
|
از شرار آتش كين حسد شد ملتهب
|
زان ميان يك تن از او پرسيد كاين شه زاده كيست
|
كاين چنين بر دامن مطلوب زد دست طلب
|
كرد در پاسخ تجاهل ، گفت نشناسم كه كيست
|
زان تجاهل ها كه بر اعجاز احمد بولهب
|
چون فرزدق آن سخندان توانا از هشام
|
اين سخن بشنيد، شد آشفته از خشم و غضب
|
گفت گر نامش ندانى با تو گويم نام او
|
گر بپرسى خاك بطحا را وجب اندر وجب
|
از زمين و آسمان و آفتاب و مشترى
|
زهره و پروين و ماه و كهكشان و ذوذنب
|
مروه و بيت و صفا و زمزم و ركن و مقام
|
مى شناسندش نكونام و نسب اصل و حَسَب
|
ميوه بستان زهرا، قرّة العين حسين
|
آن كه شد پيدايش او آفرينش را سبب
|
كوكب صبح هدايت ، آن كه نور طلعتش
|
كرد محو از ساحت دين ، ظلمت جهل و شغب (2)
|
مختصر حالات ششمين معصوم ، چهارمين اختر امامت
آن حضرت روز جمعه يا پنج شنبه ، 15 جمادى الثّانى يا 23 شعبان ، سال 36 يا 38 هجرى (3)، در شهر مدينه منوّره تولّد يافت .
نام : علىّ(4) صلوات اللّه و سلامه عليه .
كنيه : ابوالحسن ، ابومحمّد، ابوالقاسم و... .
لقب : سجّاد، زين العابدين ، زين الصّالحين ، سيّد العابدين ، سيّد السّاجدين ، ذو الثّفنات ، ابن الخيرتَيْن ، مجتهد، عابد، زاهد، خاشع ، بكّاء، امين و... .
نقش انگشتر: حضرت داراى سه انگشتر بود، كه نقش هر كدام به ترتيب عبارتند از: للّه للّه ((وَما تَوْفيقى إ لاّ بِاللّه )) ، ((الْحَمْدُ لِلّهِ العَلِيِّ)) ، ((إ نَّ اللّهَ بالِغُ اءَمْرِهِ)) و ((الْعِزَّةُ لِلّهِ)) .
دربان : ابو خالد كابلى ، ابو جبلة ، يحيى بن امّ طويل .
پدر: امام ابو عبداللّه الحسين ، سيّد الشّهداء عليه الصّلاة والسّلام .
مادر: معروف به شهربانو، شاهزاده ايرانى ، دختر يزدجرد - كه آخرين پادشاه فارس بود - مى باشد؛ و در زمان عُمَر به اسارت مسلمين در آمد و امام علىّ عليه السّلام از فروش او مانع شد و فرمود:
او شريف زاده است ، آزادش بگذاريد تا از مسلمين هر كه را بخواهد با او ازدواج نمايد و مهريه اش از بيت المال پرداخت شود.
پس با انتخاب خود، امام حسين عليه السّلام را براى همسرى خويش برگزيد كه پس از ازدواج با او، امام سجّاد عليه السّلام از ايشان تولّد يافت .
حضرت در صحرا و صحنه كربلاء حضور داشت و مصائب سخت و دلخراشى را متحمّل شد، كه عُمْر آن حضرت را در آن لحظات ، بين 22 تا 24 سال گفته اند؛ و نسل شجره مباركه بنى الزّهراء توسّط امام سجّاد عليه السّلام تكثير و منتشر گرديد.
آن حضرت پس از شهادت پدر بزرگوارش امام حسين عليه السّلام مبارزات گوناگونى عليه دستگاه حكومتى بنى اميّه داشت و به شيوه هاى مختلفى در فرصت هاى مناسب ، در هوشيارى بخشيدن جامعه نسبت به دستگاه ظالم لحظه اى سكوت و آرامش نداشت ، از طريق سخنرانى ، تشكيل جلسات دعا و مناجات ، گريه و اظهار مظلوميّت و تظلّم و... .
آن حضرت يكى از چهار نفر گريه كننده گان عالم به شمار آمده ، كه پس از جريان دلخراش كربلاء مرتّب در هر فرصت مناسبى بر مظلوميّت پدرش امام حسين عليه السّلام و ياران باوفايش مى گريست ، و جنايات دستگاه بنى اميّه را افشاء مى كرد.
مدّت عمر: آن حضرت مدّت دو سال و چند ماه در حيات جدّش امام اميرالمؤ منين عليه السّلام ، و حدود دوازده سال در حيات عمويش امام مجتبى عليه السّلام ، و 23 يا 24 سال نيز با پدرش ، و حدود 35 سال امامت و رهبريّت جامعه اسلامى را بر عهده داشت كه جمعا عمر آن حضرت را حدود 57 سال گفته اند.
مدّت امامت : آن حضرت روز دهم محرّم الحرام ، سال 61 هجرى پس از شهادت پدر بزرگوارش ، در سنين 23 يا 24 سالگى به منصب امامت و خلافت نايل آمد و تا 12 يا 25 محرّم سال 94 يا 95، امامتش به طول انجاميد كه جمعا حدود 35 سال امامت و رهبريّت را بر عهده داشته است .
شهادت : حضرت روز شنبه ، دوازدهم يا بيست و پنجم محرّم ، سال 94 يا 95 هجرى قمرى (5)، توسّط هشام بن عبدالملك مروان به وسيله زهر، مسموم و به درجه رفيع شهادت نائل گرديد.
محلّ دفن : پيكر مطهّر و مقدّس آن بزرگوار در قبرستان بقيع كنار عمويش امام حسن مجتبى عليهماالسّلام دفن گرديد.
تعداد فرزندان : مرحوم سيّد محسن امين تعداد پانزده پسر و چهار دختر براى حضرتش نام برده است .
خلفاى هم عصر آن حضرت : يزيد بن معاويه بن ابى سفيان ، فرزندش معاوية بن يزيد، مروان بن حكم ، عبدالملك بن مروان ، وليد ابن عبدالملك .
نماز آن حضرت : دو ركعت است ، كه در هر ركعت پس از قرائت سوره حمد، صد مرتبه آية الكرسى يا سوره توحيد خوانده مى شود، و بعد از سلام نماز، تسبيحات حضرت زهراء عليهاالسّلام گفته شود؛ و پس از آن حوايج مشروعه خود را از درگاه خداوند منّان تقاضا و درخواست نمايد.(6)
فرخنده ميلاد امام چهارم عليه السّلام
حجّت حقّ، آيت مطلق ، علىّ بن الحسين
|
مظهر شمس الضّحى و زاده طاها و ياسين
|
گوهر بحر امامت ، آن كه مى بودش صدف
|
دخت كسرى ، شاه بانو، بانوى ايران زمين
|
پنجم شعبان چو طالع شد به امر پروردگار
|
شهر يثرب نورافشان گشت از آن ماه جبين
|
مهر رخسارش عيان گشتى چو از شاه زنان
|
ماه و خورشيدِ فلك آمد ز نورش خوشه چين
|
چيره بر ابليس دون گرديد چون گاه نماز
|
اين ندا آمد ز رحمان اَنْتَ زين العابدين
|
صاحب دعوت چو جدّش خاتم پيغمبران
|
وارث بابش علىّ در خطبه هاى آتشين
|
خديو دين كه بغضش باعث نار سقر آمد
|
ولىّ حقّ كه حُبّش موجب ماء معين آمد
|
جهان را شهريار و خلق آن را سيّد و سرور
|
خدا را حجّت و ختم رسل را جانشين آمد
|
مُعين انبياء از ابتدا تا انتها بودى
|
امين اوليا از اوّلين تا آخرين آمد
|
چو جدّش مصطفى فرمانده ارض و سماء گشتى
|
چو بابش مرتضى شاهنشه دنيا و دين آمد
|
مطيع امر و فرمانش قضا همچون قدر آمد
|
غلام حلقه بر گوشش فلك همچون زمين آمد
|
بهر عيدى نمود آزاد، يك سر بندگان خود
|
غلامان و كنيزان را چنين يار و معين آمد
|
چو باشد مادر نيك اختر وى دختر كسرى
|
سزد ايران زمين را فخر بر چرخ برين آمد
|