با توجه به اين كه مبناى گفتار، تفسير و تاويل ما از سخنان امام سجاد عليه السلام مبتنى بر مسائل اخلاقى است ، فقط از اين ديدگاه به آن نگاه مى كنيم و تا حد امكان ، همه مصاديقى را كه از نظر اخلاقى مورد نهى و مذمت قرار گرفته است بيان مى كنيم :
ربا
از مصاديق بارز و روشن كسب حرام ك در كتاب الهى و روايات اهل بيت عليهم السلام به شدت مورد نهى واقع شده ، رباست .
ربا، علاوه بر حرمت و ممنوعيت فقهى و ترتب آثار سوءاقتصادى ، از منظر اخلاقى به شدت مذمت شده است . مرحوم شيخ حر عاملى عليه الرحمة در كتاب ((وسايل الشيعه )) روايتى از امام صادق عليه السلام نقل نموده اند كه حضرت فرمودند:
انَّما حرّم اللّه الرِّبا كيلا يَمتَنَعوا من صَنَائِعِ المعروف (381).
((خداوند متعال ، ربا را حرام كرد تا اين كه خلق و خوى معروف و اقدام به خير در ميان مردم فراموش نشود)).
يكى از علت هاى نهى اين عمل از طرف شارع مقدس اين است كه عادت به ريا موجب تحاشى و فرار از معاضدت و يارى برادران مسلمان و ديگران است . حاكميت روح منفعت طلبى باعث مى شود كه در انسان انديشه و فكر خدمت به نيازمندان و محتاجان ، تحت الشعاع قرار بگيرد و روح بلند و ظريف انسان دوستى او از بين برود. نوع دوستى ، كمك به ديگران ، دستگيرى نيازمندان ، همراهى با حاجتمندان حسنه و ملكه اخلاقى است كه در معارف اخلاقى اسلام به آنها توصيه شده است . در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است كه فرمودند:
الماشى فى حاجة اءخيه كالساعى بين الصفا و المروة و قاضى حاجته كالمتشحِّط بذمّه فى سبيل اللّه يوم بدر و اُحد(382).
((كسى كه يك قدم براى حل مشكل برادرش بردارد، مثل كسى است كه بين صفا و مروه سعى مى كند و كسى كه در قضاى حاجت مومن حركت كند، مانند كسى است كه خونش در روز جنگ بدر و احد در راه خدا به زمين ريخته شود)).
انسان مومنى كه براى برآورده كردن حاجت مومن ديگر حركت كند، مانند كسى است كه در جنگ بدر يا احد به فرماندهى شخص رسول اللّه صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم جنگيده و خونش ريخته شده است . و به يقين در صدر اسلام شهيدى پرفضيلت تر از شهداى بدر و احد نداريم . حال اگر كسى رباخوار شد، ممكن است در آغاز همه روح ظريف نوع دوستى او از بين نرود، اما تدريجا روحيه ارزشمند او در نوع دوستى ، علاقه به برادران و دستگيرى از نيازمندان تحت الشعاع قرار مى گيرد و به مرتبه اى مى رسد كه براى تامين اميال منفعت طلبانه خود به هيچ وجه كمك به ديگران را لحاظ نمى كند. و به همين دليل است كه در معارف دين از رباخوارى نهى و مذمت شده است . در روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم آمده است كه :
مَن اءكل الرّبا مَلَاءَ اللّه بَطنِهِ مِن نَار جهنَّم بِقَدر ما اءَكل و اءِنِ اكتَسَبَ منه مالا لم يقبل اللّه منه شيئا من عَمَلِهِ و لم يَزَل فى لعنة اللّه و الملائكة ما كان عنده قيراطا(383).
((هر كسى كه ربا بخورد، به همان اندازه ، خداوند شكم او را مالامال از آتش جهنم مى كند و اگر به اندازه قيراطى مال ربا نزد فرد باشد، مادامى كه اين مال ربا نزد اوست ، خداوند هيچ كدام از اعمال او را نمى پذيرد و پيوسته لعنت خداوند و ملائكه شامل حال او خواهد بود)).
از مجموعه روايات و ادله حرمت ربا، اين نكته استفاده مى كنيم كه : رباخوارى به عنوان محاربه و جنگ با خدا و رسول خدا صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم تلقى شده است .
در قرآن كريم آمده است :
فان لم تفعلوا فاءذنوا بحرب من اللّه و رسوله (384).
((پس اگر ترك ربا نكرديد آگاه باشيد كه به جنگ خدا و رسول آن برخاسته ايد)).
و اين چيزى نيست جز همان روح بلند انسانى و هدف غايى خلقت و آفرينش انسان كه با آلوده شدن به اينگونه مسائل ، تحت تاثير قرار مى گيرد كه غرض خلقت چنين انسانى نيست . وجوه و دلايل اقتصادى و فقهى نهى ربا در روايتى به نقل از امام صادق عليه السلام اينگونه ذكر شده است :
لو كان الربا حلالا لترك الناس التجارات و ما يحتاجون اليه (385).
((اگر خداوند ربا را حلال قرار داده بود، مردم كسب و تجارت و نقل و انتقال اموال را رها مى كردند)).
اصولا در زندگى بشرى نياز به تجارت امرى طبيعى است ، علاوه بر اين كه :
فحرّم اللّه عزوجل على العباد الربا لعلّة فساد الاموال (386).
((خداوند ربا را حرام قرار داد؛ چون موجب فساد در اموال مردم مى شود)).
در مقابل مى بينيم براى تحرك اقتصادى به فعاليتهاى جسمانى و كار كشيدن از جسم تاكيد فراوانى شده است . از حضرت رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم سوال شد:
اءَى كَسبِ الرَّجلِ اءَطيَب ؟ قال : عمل الرجل بيده (387).
(( چه كسبى براى انسان پاكيزه تر است ؟ فرمودند: آنچه با دسترنج خود به دست آورده است )).
يا در روايت ديگرى از آن حضرت نقل شده است كه فرمودند:
مَن اءَكل مِن كدِّ يده يكون يوم القيامة فى عداد الانبياء و ياءخذ ثواب الانبياء(388).
((كسى كه از حاصل تلاش و دسترنج خود، زندگى اش را اداره كند، روز قيامت در زمره انبيا محشور مى شود و آن ثوابى كه خدا به انبياى الهى مى دهد به او هم عنايت مى كند)).
يا در روايت ديگرى از پيامبر اكرم صَلى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم اين چنين وارد شده است :
الكاد على عياله كالمجاهد فى سبيل اللّه (389).
((كسى كه براى تامين نياز خود و خانواده اش تلاش كند، مانند مجاهد فى سبيل اللّه است )).
در مقابل ، بى كارى ، بى عارى و تلاش نكردن ، به شدت مورد بغض انبيا و اولياى الهى قرار گرفته است . روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم وارد شده است كه فرمودند:
ان اللّه يبغض الشّابّ الفارغ (390).
((جوان بى كار مبغوض خداوند است )).
ابن عباس در روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم آورده است كه :
كان رسول اللّه صَلى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم اذا نظ((گاه افرادى خدمت رسول اكر صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم مى رسيدند؛ وقتى حضرت ايشان را مى ديدند مسرور و شاد مى شدند و از شغلشان مى پرسيدند؛ اگر مى گفتند كارى ندارند، حضرت مى فرمودند: از چشم من افتادند)).
مرحوم كلينى روايتى را نقل مى كند كه شخصى حضور امام صادق عليه السلام آمد و گفت : ((همسايه خوبى پيدا كرده ايم ؛ مرتب نماز مى خواند، روزه مى گيرد و خيلى آدم خوبى است . حضرت پرسيدند: چه كسى زندگى او را تامين مى كند؟ گفت : برادرش . امام عليه السلام فرمودند: برادرش از او عابدتر است ؛ براى اين كه همه زندگى اش را به عبادت مى گذراند))(392).
پس معلوم مى شود عبادت فقط اين نيست كه انسان نماز، روزه و اعمال مشخص شده دين را انجام بدهد، نفس كسب ، تجارت ، زحمت و تحصيل درآمد هم از ديدگاه شرع مقدس ، نوعى عبادت تلقى شده است . امام صادق عليه السلام در مقابل آن ذكسانى كه ترك كار و تلاش و فعاليت مى كنند و زندگى خود را با رباخوارى و به اصطلاح با چرخش سرمايه اداره مى كنند، به شدت ايستاده و عمل آنها را مذمت فرموده اند. در روايتى از آن حضرت وارد شده است كه مى فرمايند:
دِرهَم رِبَا اءَعظَمُ عنداللّه مِن سَبعِينَ زَنيَّة كلَّها بِذَاتِ محرم فى بيت اللّه الحرام (393).
((گناه يك درهم رباخوارى نزد پروردگار از هفتاد مرتبه زناى با محرم در خانه خدا بالاتر است )).
غش در معامله
از ديگر مصاديق درآمدهاى نامشروع كه از نظر فقهى و اخلاقى مورد نهى قرار گرفته ، غش در معامله است . در روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم وارد شده است :
اءَلا و مَن غشِّنا فليس منّا قالها ثلاث مرّات و مَن غشّ اءَخاه المسلم نزع اللّه بركة رزقه و اءَفسد عليه معيشته و وَكلَه الى نفسه (394).
((كسى كه در معاملاتش ، غش كند از زمره مسلمين محسوب نخواهد شد. حضرت اين جمله را سه بار تكرار كردند. كسى كه با برادر مسلمانش غش در معامله كند، خداوند بركت را از مال او برمى دارد؛ اگرچه با اين عمل ، درآمد بسيارى تحصيل كند زندگى را بر او سخت مى كند و علاوه بر اين ، او را در زندگى به حال خود واگذار مى كند)).
چه بسا افرادى كه در معاملات اين روش را پيشه كرده اند، اما در قنوت نماز مى گويند: اللّهم لا تكلنا الى انفسنا طرفة عين ابدا خدايا! ما را يك لحظه به خودمان وامگذار؛ در حالى كه اين رها كردن انسان ، اثر وضعى اعمال خود اوست . در روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم وارد شده است :
من غش مسلما فى شراء اءو بيع فليس منا و يحشر يوم القيامة مع اليهود لانهم اءغش الخلق للمسلمين (395).
((كسى كه در خريد و فروش با مسلمانى ، غش در معامله داشته باشد از زمره مسلمين خارج شده ، روز قيامت با قوم يهود محشور خواهد شد؛ زيرا از ميان همه اقوام و فرق ، يهود بيش از همه به مسلمانان غش و خيانت كردند)).
خيانت به مسلمانان ، خصوصيت قوم يهود است و اگر انسان مسلمانى متصف به اين خصيصه اخلاقى شود، در قيامت با آن قومى كه اين ويژگى در انحصار آنها بوده محشور خواهد شد. بنابراين از مصاديق و درآمدهاى ممنوع ، خيانت در معامله با برادر مسلمان است كه در شرع مقدس به هيچ وجه جايز نيست .
رشوه
يكى ديگر از مصاديق ممنوع و ناروا، رشا و ارتشا است ؛ يعنى رشوه دادن و گرفتن . در تفسير آيه شريفه : اءكّالون للسُّحت (396) روايتى از امام هشتم اباالحسن الرضا عليه السلام وارد شده است كه ايشان از اميرالمومنين عليه السلام نقل كرده اند كه حضرت درباره كسانى كه حرام خوارى مى كنند، فرمودند:
هو الرجل يقضى لاخيه الحاجة ثمّ يقبل هديته (397).
((انسان نيازمند و گرفتار دست به سوى برادر مسلمانش دراز مى كند كه مشكلش حل شود؛ و او در قبال قضاى حاجت برادر مومن خود، مطالبه اجر و مزد مى كند)).
اسم اين عمل رشوه است كه از نظر اخلاقى مذموم است و از نظر فقهى مورد اشكال است . در روايتى از امام صادق على عليه السلام وارد شده است :
من اءَكَلَ السُّحت الرشوة فى الحكم (398).
((رشوه گرفتن در دادرسى از مصاديق حرام خوارى است )).
يكى ديگر از مصاديق حرام خوارى ، رشوه گرفتن در امر قضا است كه واقعا از مواردى است كه در روايات با لحن تندى از آن ياد شده است . از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم روايت شده است كه فرمودند:
لعن اللّه الرّاشى و المرتشى و من بينهما يمشى (399).
((كسى كه رشوه مى دهد يا ميگيرد و هم آن كه در اين بين ، دلالى مى كند، همه به لعنت الهى مبتلا و از رحمت او دور هستند)).
بنابراين ، هر چيزى كه روح ظريف و بلند انسانى را از نظر اخلاقى تحت تاثير قرار داده ، از اوج عظمت روحى ساقط كند منع شده است ؛ هرچند از زاويه فقهى گاهى منتهى به حرمت شده و گاهى در مرتبه كراهت مى ماند.
دزدى
ما شايد كمتر حق الناسى داشته باشيم كه براى آن ، حد معين شده باشد. معمولا حدود الهى در باب لواط، زنا، شرب خمر و امثال آن است ، ولى سرقت و دزدى از حقوقى است كه خداوند برايش حد معين كرده است . در قرآن آمده است :
و السارق و السارقة فاقطعوا اءيديهما(400).
((دست مرد و زن سارق را ببريد)).
در روايتى از امام محمد باقر عليه السلام آمده است كه :
لا يسرق السارق و هو مؤ من (401).
((اصلا نمى شود كسى دزدى كند و در همان حال مومن هم باشد)).
آن كسى كه اموال ديگران را سرقت مى كند، در حقيقت ايمانش را از دست داده است . غصب و غارت اموال ديگران ، همه از مصاديق درآمدهاى نامشروع است .
احتكار
از مصاديقى كه به خصوص در اين روزگار آن هم از ديدگاه اخلاقى بايد مورد توجه قرار گيرد، مساله احتكار است . در روايتى از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم نقل شده است كه فرمودند:
لان يلقى اللّه العبد سارقا اءحب من اءن يلقاه اللّه و قد احتكر الطعام اءربعين يوما(402).
((اگر خدا بنده اى را در حال دزدى ببيند خوش تر دارم تا او را در حال احتكار طعام ببيند آن هم در چهل روز)).
از رسول اكرم صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم روايت شده است كه از جبرئيل عليه السلام نقل مى كند:
اطَّلَعتُ فى النَّار فرَاءَيتُ وادِيا فى جهنَّم يُغلَى فقُلت يا مالك لمَن هذا فقال لثلاثة المُحتَكِرينَ و المُدمِنينَ الخَمر و القوّادين (403).
((من بر جهنم مشرف شدم ؛ سرزمينى را ديدم كه در غليان و جوشش است . پرسيدم : اين وادى ، جايگاه چه كسانى است ؟ گفت : خداوند اين جايگاه را براى سه گروه خلق كرده است : يك گروه ، كسانى كه نيازمندى هاى مردم را احتكار و پنهان مى كنند؛ گروه ديگر كسانى كه دايم الخمر هستند؛ و گروه سوم افرادى كه به حرام بين زن و مرد ارتباط برقرار مى كنند)).
صرف نظر از جهات فقهى و آثار سويى كه موجب فلج شدن چرخ اقتصادى اجتماع مى شود، اين يك حركت زشت اخلاقى است كه انسان فقط خود را مى بيند و غريزه نفسانى پول پرستى خود را با احتكار نيازمندى مردم اشباع ؛ و ديگران را در عين نياز و حاجت رها كند. بنابراين ، براى جلوگيرى از اين حركت ، در فقه قواعدى داريم .
در روايات وارد شده كه مكروه است كه افراد بيرون از شهر به استقبال كاروان ها بروند؛ تا زودتر از قيمت جنس ها مطلع شده ارزان بخرند و سپس وارد شهر كرده ، به علت نياز مردم ، آن متاع را به بهاى گرانترى بفروشند.(404) خلاصه ما در باب كسب و تجارت ، از اين موارد استحباب و كراهت فراوان داريم .
در روايات داريم كه امام صادق عليه السلام هزار دينار به عنوان سرمايه به يكى از عوامل خود به نام مصادف داده بودند كه تجارت كند. اين شخص مى گويد: ما متاعى خريديم و به مصر رفتيم . در آن جا اين جنس خيلى مرغوب و ناياب بود. هم قسم شديم كه اين جنس را به دو برابر قيمت خريد بفروشيم . بعد از بازگشت از مصر دو كيسه به حضور امام عليه السلام تقديم كردم و گفتم : هزار دينار اصل سرمايه و هزار دينار سود آن است . حضرت فرمودند: چگونه شما اين درآمد را به دست آورديد؟ وقتى ماجرا را براى حضرت توضيح دادم ؛ امام عليه السلام فرمودند: من اين پول را نمى خواهم و به اين پول دست نمى زنم و سپس فرمودند:
يا مصادف مجالدة السيوف اءهون من طلب الحلال (405).
((اى مصادف ! جنگيدن با شمشير، آسان تر از تحصيل درآمد حلال است )).
لذا در باب احتكار داريم كه اگر متاع احتكار شده ، مورد نياز مردم باشد، شخص را ملزم به فروش مى كنند. اين حساسيت در عهد پيغمبر صَلَّى اللّه عَلَيهِ و آلِهِ و سَلَّم عمدتا روى طعام ، قوت و غذاى مردم بوده است ر الى الرجل فاعجبه ، قال : له حِرفة ؟ فان قالوا:لا، قال : سقط من عينى (391).