رهبران الهى ، با اهداف و انگيزهاى همانند، براى جوامع بشرى از سوى خداوند برگزيده شده اند.
در بينش شيعه ، معصومين (ع ) ادامه دهنده خط تبليغ و هدايتگرى پيامبر اكرم - صلى الله عليه وآله - مى باشند و از سوى خداوند، براى اين امر تجهيز و تقويت شده اند.
همه امامان (ع ) نورى يگانه اند.
آنچه شيوه عملكرد و برخورد ائمه را نسبت به مسايل اجتماعى - سياسى از يكديگر متمايز مى سازد، مربوط به شرايط و مقتضيات زمانشان مى باشد و نه مبتنى بر تفاوت فهم و برداشت آنان از دين و مسايل سياسى و نه متكى بر تفاوت امكانات علمى و قواى جسمى و روحى ايشان .
در عقيده شيعه ، ائمه - عليه السلام - چونان پيامبر اكرم (ص ) از علمى خدادادى و توانى معنوى و الهى برخوردارند. پيامبر (ص ) در قدر و منزلت معنوى ، برتر از همه ايشان است ولى ائمه در مرتبه امامت خويش مقام و منزلتى همسان دارند.
اگر على بن ابى طالب - عليه السلام - در ميدان مسايل اجتماعى زمان خويش ، در جنگلها، تصميم گيريها، تشكيل حكومت ، تبليغ احكام و ارائه هشدارها و رهنمودهاى اخلاقى و فرهنگى و اجتماعى ، تبلورى ويژه دارد؛
اگر حسن بن على - عليه السلام - نخست شيوه پدر را در پيش گرفته ولى سپس ناگزير به صلح با معاويه مى شود واز منصبهاى مهم و كليدى جامعه اسلامى دور نگاه داشته مى شود!
اگر حسين بن (ع ) نخست شيوه برادرش حسن بن على (ع ) را در دوران خلافت معاويه ، ادامه مى دهد ولى با تغيير شرايط و جباريت دستگاه خلافت برنامه جديدى را تحت عنوان ، هجرت و نهضت عليه دستگاه اموى و تاءسيس حكومت اسلامى دنبال مى كند؛
و اگر پس از شهادت آن خضرت امام سجاد - عليه السلام - حضورى ويژه در جامعه اسلامى دارد و سعى مى كند تا پيامش را با بيانى خاص و در پرتو نيايشها ابلاغ كند.. همه و همه با توجه به نيازهاى و شرايط زمان صورت گرفته است .
بنابراين در تجزيه تحليل مواضع سياسى - اجتماعى هر يك از ائمه - عليه السلام - شناخت شرايط و مقتضيات عصر آنان نمى تواند بايسته و مطابق با واقع باشد. كسانى كه ميان جنگ و صلح ، قيام و سكوت و انتقاد و تقيه ائمه - عليه السلام - نمى توانند رابطه اى مستحكم و منطقى جستجو كنند، ناكامى ايشان معلول بى توجهى آنان به واقعيها و عينيتهايى است كه نقش تعيين كننده در خط مشى سياسى اجتماعى رهبران دارد.
در صورتى كه زمينه ها شناخته شود، تعارضى در برنامه هاى امامان معصوم - عليه السلام - ديده نخواهد شد.
رعايت عينيتها و نيازها، لازمه علم و عقل است .
موجود فاقد دانش تدبير، در همه شرايط يك كارايى و يك بازتاب دارد، اما انديشمندان و مدبران ، با محاسبه زمينه ها و بررسى جوانب و نيازها، برنامه هاى ثمر بخش را در پيش مى گيرند.
به هر حال على بن الحسين - عليه السلام - كه بنيان امامتش در روز ميلاد خود و قيام و شگفت ترين نهضت تاريخ اسلامى و در سرزمين شهادت و ايثار، قوام يافته بود، از آن پس با مشكلات و واقعيتهايى روبرو گرديد كه مى بايست با خط مشى صحيح ، از يك سو حماسه حسينى را در سينه ها زنده نگاه دارد و نگذارد كه دست تحريف كند و از سوى ديگر پايه هاى آسيب ديده تشكيلات علوى و شيعى را بازسازى كند و استحكام بخشد و از بخشد و از اضمحلال و نابودى شيعى كه همان تفكر ناب اسلامى است ، جلوگيرى نمايد.