فارسی
سه شنبه 29 آبان 1403 - الثلاثاء 16 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

محدوده همسایه از نظر اسلام

محدوده همسایه از نظر اسلام

نكته ديگر، محدوده همسايگان است . نمى توان گفت همسايه كسى است كه ديوار منزلش كنار منزل انسان واقع شده است ، بلكه در روايتى از امام صادق عليه السلام وارد شده است كه فرمودند:
كلُّ اءربَعينَ دَارا جِيرَان من بينِ يدَيهِ، و مِن خَلفِهِ و عن يمينِهِ، و عن شِمالِهِ(106).
((چهل خانه از چهار طرف ؛ روبرو، پشت سر، از راست و از چپ همسايه محسوب مى شوند)).
چون خانه ها از چهار سمت ، همسايه خوانده مى شوند، در نتيجه همسايگان به تناسب دورى و نزديكى ، شايد از حقوق متفاوتى برخوردار باشند؛ ولى به هر حال نبايد محدوده مجاورت و همسايگى را يكى دو تا خانه در سمت چپ و راست تصور كرد. محدوده مجاورت و همسايگى تا چهل منزل از چهار سمت است . در گذشته ، همسايگان حقوق يكديگر را ناديده گرفته و به ايذاى يكديگر مى پرداختند. پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم براى حل اين مشكل ، ابتكارى به خرج دادند كه در مجازات هاى اسلامى كمتر چنين مواردى را مى توان پيدا كرد.
در روايتى آمده است كه كسى خدمت رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم آمد و از همسايه اش شكايت كرد؛ حضرت راه زيبا و بديعى را به او نشان داد. روايت چنين است :
انَّ لى جارا يُؤ ذينى و يَشتِمُنى و يضِيقُ علَىَّ، فقال له : اذهب فان هو عَصَى الله فيك فاءطِعِ الله فيه (107).
((من همسايه اى دارم كه آزارم مى دهد و دشمنامم مى گويد و مرا در سختى قرار مى دهد. حضرت به او فرمودند: برو؛ اگر او به فرمان خدا در مورد تو عمل نكرد، تو خدا را در مورد او اطاعت كن . - با او خوشرفتارى كن -)).
در روايت ديگرى از امام باقر عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
جاءَ رجل الى النَّبىِّ صلى الله عليه وآله و سلم فَشَكا اليهِ اءَذى مِن جَارِهِ، فقال له رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم : اصبِر، ثمَّ اءَتاهُ ثانيَة فقال له النَّبىُّ صلى الله عليه وآله و سلم : اصبِر، ثمَّ عادَ اليه فَشَكاهُ ثالثَة ، فقال النبىُّ صلى الله عليه وآله و سلم للرَّجلِ الذى شَكا: اذا كان عند رَوَاحِ النَّاس الى الجُمُعَةِ فاءَخرج متَاعَكَ الى الطَّريقِ حتَّى يَرَاهُ مَن يَروحُ الى الجُمُعةِ فاذا سَاءَلوكَ فَاءَخبِرهم ، قال : فَفَعَل ، فَاءَتاهُ جارُهُ المُؤ ذِى له فقال له : رُدَّ مَتاعَكَ فلَكَ الله علَىَّ اءَن لا اءَعودَ(108).
((شخصى خدمت حضرت رسول صلى الله عليه وآله و سلم آمد و از همسايه اش شكايت كرد. حضرت فرمودند: صبر كن ! مدتى گذشت ، مرتبه دوم آمد، باز حضرت او را به صبر امر فرمودند. باز مدتى گذشت و براى مرتبه سوم آمد و شكوه كرد. حضرت فرمودند: وقتى نزديك ظهر جمعه مردم از هر سمت به سوى محل نماز جمعه حركت مى كنند، لوازم زندگى ات را در كوچه و در مسير نمازگزاران جمعه قرار ده تا كسانى كه به نماز جمعه مى روند، ببينند كه تو زندگى ات را از خانه بيرون ريخته اى ؛ وقتى از تو سؤ ال كردند، به آنها بگو كه من به خاطر ايذاى همسايه اين كار را كرده ام . آن فرد طبق توصيه پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم اين كار را كرد. همسايه شرور كه او را آزار مى داد چون ديد كه آبرو و حيثيتش در خطر است قسم خورد و تعهد كرد كه ديگر هرگز به او بدى نكند)).
حقوق همسايه
بعد از اين مقدمه به سخنان گوهر بار امام سجاد عليه السلام مى پردازيم و حقوقى كه براى همسايه برشمرده اند:
1 - حفظ همسايه در غياب او
اولين حقى كه امام عليه السلام براى همسايه ذكر كرده اند اين است كه مى فرمايند: فحفظُهُ غائبا وقتى كه غايب است ، او را حفظ كنى ؛ يعنى وقتى او در خانه نيست ، خانه و مال او را از تعرض و تجاوز ديگران حفظ كنى .
امام صادق عليه السل قَرَاءتُ فى كتابِ عَلِىّ عليه السلام : اءَنَّ رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم كَتَبَ بين المهاجرينَ والاءَنصارِ و مَن لَحِقَ بهم مِن اءَهلِ يثرِبَ اءَنَّ الجارَ كالنَّفسِ غيرُ مُضَارّ و لا آثِم ، و حُرمَةُ الجارِ على الجارِ كَحُرمَةِ اءُمِّهِ(109).
((امام باقر عليه السلام فرمودند: كه من در آن كتاب (110) خواندم كه پيامبر صلى الله عليه وآله و سلم بين اهل مدينه ؛ مهاجرين و انصار و ديگرانى كه وارد مى شدند، دستورالعملى را نوشته بودند كه بر اساس آن حرمت همسايه بر همسايه ، مثل حرمت مادر است )).
همان طور كه انسان براى مادر به عنوان يكى از محبوب ترين مخلوقات عالم احترام قائل است و او را به عنوان نفيس ترين ناموسش صيانت و حفاظت مى كند، بايد از همسايه نيز همان طور حفاظت كند.
فحفظه غائبا يعنى همان طور كه نسبت به حرمت مادر خود حساسيت دارد و مادر را از تعرض ديگران و حتى از نگاه هاى تعرض آميز مصون مى دارد و خود را سپر مى كند، بايد نسبت به همسايه نيز اين چنين باشد. اين نهايت احترام به همسايه است كه در هيچ مكتبى مانند آن يافت نمى شود.
2 - بزرگداشت همسايه در حضورش
دومين حق ، حضرت مى فرمايند: كرامته شاهدا اكرام و بزرگداشت او در حضورش ؛ يعنى وقتى با هم برخورد مى كنند، يا با هم در يك جمع دوستانه شركت دارند، او را اكرام كند و مقام او را پاس دارد. در همان كتاب رسول الله صلى الله عليه وآله و سلم تعبير عجيبى آمده است كه :
اءَنَّ الجارَ كالنَّفس غيرُ مُضارّ و لا آثم (111).
((همسايه مثل خود انسان است كه نه به خود ضرر مى رساند و نه گناهى انجام مى دهد)).
هر اهتمامى كه به خود دارد، به او نيز داشته باشد. يعنى همان طور كه دوست دارى با تو رفتار شود، با او رفتار كن ؛ يعنى همان طور احترام و بزرگداشتى كه دوست دارى ديگران به تو داشته باشند تو براى او به جاى آور.
3 - يارى و كمك به همسايه در حضور و غياب
حضرت در اين باره مى فرمايند: و نُصرتُهُ و معونَتُهُ فى الحالَينِ جميعا.
او را يارى كنى و نصرت دهى ؛ هم از كلمه نصرت استفاده شده است و هم اعانت . شايد اين دو لفظ از حيث معنوى و مادى مطرح باشد؛ اعانت در امور مادى و نصرت در امور معنوى . در فرمايش هاى ائمه هدى عليهم السلام و در توصيه هاى اخلاقى ، اين نكته آمده است . مثلا در روايتى از امام صادق عليه السلام به نقل از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم آمده است :
ما آمَنَ بى مَن بَاتَ شَبعانَ و جارُهُ جائِع (112).
((اگر كسى شب بخوابد و همسايه اش گرسنه باشد، به من ايمان نياورده است )).
در روايت ديگرى دارد كسى كه لباس داشته باشد و همسايه اش برهنه باشد، مومن نيست ؛ و همين طور كسى كه خودش سيراب باشد و همسايه اش تشنه . در هر حال ، اصل يارى كردن او است ؛ چه در غياب و چه در حضورش ؛ يعنى خانواده او را از خانواده خودش بداند و از هر نوع كمكى كه در توان او است دريغ نكند.
4 - مخفى نگه داشتن بدى ها و عيب ها
حق چهارمى كه امام سجاد عليه السلام براى همسايه ذكر مى فرمايند، اين است كه عيب هاى همسايه را جستجو نكند، حضرت مى فرمايند:
لا تَتَبَّع له عَورَة ، و لا تبحَث له عن سَواءَة لتعرفَها منه من غير اءِرادَة منك و لا تَكَلُّف ، كنت لما علِمتَ حِصنا حصينا، و سترا سَتيرا.
فرمايش امام سجاد عليه السلام بسيار دقيق است . به ظرايفى توجه فرموده اند كه خيلى از مربيان و معلمان اخلاق از آن غافلند. به طور طبيعى همسايگان بر احوال يكديگر واقف تر از ديگرانند، حضرت مى فرمايند كه اگر بر عيوب و منكرى از او علم پيدا كردى ، چشم خود را ببند و عيب و منكر را چنان پنهان كن و پرده ضخيمى بر روى آن بكش ، كه اگر با نيزه دل تو را بشكافند و بخواهند اين عيب را آشكار كنند، نتوانند.
با توجه به اين مطلب ، حتى اگر همسايه ، كافر باشد؛ صرف همسايگى ، اين حق را بر ذمه همسايه خواهد داشت و همسايه را در مقابل او مكلف به رازدارى و چشم پوشى از عيوب او خواهد ساخت ؛ چه رسد به اين كه به دنبال عيوب او باشد. نه تنها درباره همسايه ، بلكه مطلق عيب جويى از ديگران ، به خصوص انسان هاى مومن به شدت نهى شده است .
در تعبير امام سجاد عليه السلام آمده است :
لا تتَّبع له عورة .
((هرگز بدى هاى او را جستجو نكنيد)).
در توضيح اين مطلب ، روايتى بدين مضمون نقل شده است كه :
عن حذيفةِ بن منصور قال : قلتُ لاءبى عبدالله عليه السلام : شى ء يقوله الناس : عورةُ المؤ منِ على المومنِ حرام ؟ قال : ليس حيث تَذهَبُ، انَّما عورةُ المومن اءن يراه يتكَلَّمُ بكلام يُعاب عليه ، فيحفَظُه عليه ليُعَيِّرَه به يوما اذا غَضِب (113).
((حذيفة بن منصور مى گويد: كه من از امام صادق عليه السلام سؤ ال كردم كه منظور رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم از اين روايت كه فرمودند: عورت مومن بر مومن حرام است چيست ؟ حضرت فرمودند: گمان نكن منظور از عورت معناى خاصش باشد، كه حرام است ديگران به آن نظر كنند، بلكه اين است كه مثلا اگر مومنى لغزشى در سخن و در اداى كلمات داشت ، عيب او را حفظ كنى تا روزى آن را به رخش بكشى يا در جايى عليه او استفاده كنى )).
عيب جويى از ديگران و همسايه
منظور حضرت اين است كه به هيچ وجه به دنبال عيب ديگر انسان ها نباشيد. يكى از زشت ترين و ناپسندترين خلقيات انسان اين است كه در پى عيوب ديگران نباشد؛ به ويژه همسايه كه در شرايط امروزى كه خانه ها بسيار به هم نزديك است از زشتى بيشترى برخوردار است . در سخنى از رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه مى فرمايند:
اللهمَّ انّى اءعوذُ بك من خليل ماكر عيناه تَرَيانى و قلبُه يَرعانى ، ان راءى حسنة دفنها و ان راءى سيئة اءذاعها(114).
((من از يك دوست به خدا پناه مى برم ؛ دوستى كه چشمان او مرا مشاهده مى كند و دلش مراقب من است ، اگر از من خوبى ببيند، آن را دفن و پنهان كند و اگر بدى ببيند در مقام اشاعه ، افشا و نشر آن برآيد)).
پيغمبر صلى الله عليه وآله و سلم مى فرمايند: خدايا! به تو پناه مى برم و معلوم مى شود امر خطرناكى است كه در كنار انسان چنين فردى زندگى كند كه كار و كسب و زندگى خود را تعطيل كند و مراقب ديگران باشد تا ببيند چه لغزش ، خطا و اشتباهى از آنها صادر مى شود تا آن را در جامعه رواج دهد. در اين صورت انسان در خانه اش هيچ امنيتى ندارد و وقتى در چهارديوارى خانه خود امنيت نداشته باشد آسايش او از بين خواهد رفت .
سفارش آيه كريمه قرآن و دستور صريح شرع مقدس است كه و لا تجسّسوا(115) حتى دستگاه هاى حكومتى هم حق تجسس از خانه هى مردم را ندارند.
در تاريخ نوشته اند خليفه دوم ، شب هنگام از كوچه هاى مدينه عبور مى كرد. صداى ضعيفى از داخل خانه اى شنيد؛ از ديوار خانه وارد شد و از احوال اهل خانه تجسس كرد و صاحب خانه را تهديد كرد. صاحب خانه مسلمان گنهكارى بود، اما مسلمانى بود كه احكام شرع و دين را خوب مى دانست . بنابراين گفت : جناب خليفه ! اگر من در حال انجام يك گناهم ، شما سه گناه مرتكب شده ايد: يكى اين كه از ديوار خانه من بالا آمده ايد و حال آن كه آيه شريفه قرآن مى فرمايد: و اءتوا البُيُوتَ مِن اءَبوابِها(116) از در خانه ها وارد شويد؛ ديگر اين كه آيه قرآن مى فرمايد: و لا تجسّسوا(117) تجسس نكنيد؛ و حال آن كه به تجسس و تفحص ز زندگى شخصى و خانه من برآمده اى و گناه سوم تو اين است كه ونظيفه دارى وقتى وارد خانه اى مى شوى ، و با فردى برخورد مى كنى ، سلام كرده ، بعد سخن بگويى ؛ حال آن كه بدون سلام لب به سخن گشوده اى . خليفه گفت : اين سه گناه را بر من ببخش تا من هم از گناه تو درگذرم (118).
در تعبيرات امام اميرالمؤ منين عليه السلام آمده است كه مى فرمايند:
الاءشرارُ يَتَتَبّعون مساوى ءَ الناس ، و يَتركون محاسنَهم ؛ كما يَتَتَبَّع الذُّباب المواضع الفاسدةَ(119).
((كار اشرار اين است كه به دنبال بدى ها و عيوب ديگرانند و خوبى هاى آنها را رها مى كنند. مثل مگس كه همه زيبايى هاى انسان را رها مى كند و بر مواضع فاسد مى نشيند)).
افراد شرور هم مگس صفتند؛ همه خيرات و خوبى هاى ديگران را رها كرده به دنبال عيوب مى گردند. پيشواى يازدهم امام عسكرى عليه السلام مى فرمايند:
مِن القَواصمِ الفَواقِرِ التى تَقصمُ الظَّهرَ جارُ السوء، ان راءى حسنة اءخافها و ان راءى سيّئة اءفشاها(120).
((از بدى ها و قبايحى كه كمر انسان را مى شكند، همسايه بد است كه خوبى هاى تو را پنهان مى كند و بروز نمى دهد و اگر از تو زشتى و بدى ديد، آن را افشا مى كند)).
اميرالمؤ منين عليه السلام در توصيه خود به مالك اشتر مى فرمايند: سعى كن مامورانى كه انتخاب مى كنى ، كسانى نباشند كه به دنبال عيب جويى از مردمند(121).
حضرت در تعبير ديگرى مى فرمايند:
لِيكُن اءبغَضُ الناس اليك و اءبعدُهم منك اءطلَبَهم لِمعايبِ الناس (122).
((دشمن ترين افراد نزد تو، كه بايد هميشه از تو دور باشند، كسانى اند كه بيشتر به دنبال عيب جويى از مردمند)).
در روايت ديگرى از اميرالمؤ منين عليه السلام نقل شده است كه مى فرمايند:
اءيّاك و معاشرةَ مُتتبِّعى عيوبَ الناسِ، فانَّه لم يسلَم مُصاحبهم منهم (123).
((مؤ منان از معاشرت با افرادى كه دنبال عيوب ديگرانند بپرهيزند؛ چون همنشين آنها از ايشان در امان نيست )).
انسان ها بدون عيب نيستند و بالاخره انسان هاى عيب جو از انسان عيبى پيدا مى كنند و آن را افشا كرده و موجب هتك حرمت و حيثيت انسان مى شوند. حضرت اميرالمؤ منين عليه السلام در روايت ديگرى مى فرمايند:
تَتبُّعُ العيوبِ مِن اءقبَحِ العيوب و شرِّ السَّيئاتِ(124).
((به دنبال عيب ديگران بودن يكى از قبيح ترين عيوب و بدترين گناهان است )).
يعنى هم به عيب نفسانى بودن اين سيئه اشاره مى كند و هم به اثر آن كه يكى از گناهان تلقى مى شود. آن هم نه به عنوان يك گناه بسيط و كوچك ، بلكه به عنوان بدترين بدى ها كه اساسا از صفات انسان هاى پست فطرت است . در روايتى از وجود مقدس رسول اكرم صلى الله عليه وآله و سلم نقل شده است كه حضرت مى فرمايند:
مثَلُ الذى يَجلِس فيسمَع الحكمةَ مِن غيره ، و لا يُحدِّث الا بشرِّ ما سمع ، مثل رجل اءتى راعيا فقال له : اءعطِنى شاة مِن غنمِك ، فقال : اذهَب فخُذ خيرها، فجاء فاخذ باُذُنِ الكلبِ الّذى مع الغنم (125).
((كسى كه با ديگران مى نشيند و حرف هاى خوب و كارهاى حكمت آميز آنها را مى بيند و مى شنود و از ميان همه آنچه شنيده و ديده ، بدترين را انتخاب مى كند، مانند كسى است كه سراغ گله دارى مى رود و از او يك گوسفند طلب مى كند؛ چوپان هم او را آزاد مى گذارد كه در گله گوسفند، بهترين را انتخاب كند؛ مى رود و از جمع گوسفندان ، سگ گله را انتخاب مى كند)).
فردى كه دنبال زشتى هاى ديگران است ، يا فاقد قدرت تشخيص مى باشد و يا كج سليقه است ، از ميان همه خوبى هايى كه يك فرد مى تواند داشته باشد، بدترين را انتخاب مى كند. يا اين كه اصلا اين انتخاب علامت خسّت و دنائت طبع او است . به جاى اين كه چيزى را انتخاب كند كه از آن منفعت ببرد، چيزى را انتخاب مى كند كه به ديگران ضرر بخورد. از ميان اين همه گوسفند مطلوب ، سگ را انتخاب مى كند كه براى او هيچ منفعتى ندارد؛ اما وقتى سگ را مى برد، به صاحبش ضرر مى خورد.
در كلام اميرالمؤ منين عليه السلام دليل اين رفتار چنين بيان شده است كه آنها با اين كار خود قصد عذرتراشى براى بدكارى هاى خويش دارند. كسانى كه دنبال عيوب ديگران هستند، نوعا افرادى اند كه داراى عيوب و نقاط ضعف متعددى هستند و مى خواهند براى خود شريك جرم بيابند. حضرت در كلام ديگرى مى فرمايند:
ذَوُو العيوبِ يُحبّون اشاعةَ معايبِ النّاسِ لِيَتَّسعَ لهم العُذرُ فى معايبهم (126).
((افرادى كه داراى عيبند، دوست دارند عيوب ديگران را اشاعه دهند تا بتوانند براى عيوب خود دليل تراشى كنند)).
اينها با دليل تراشى چنين وانمود مى كنند كه در عيوب خود تنها نيستند؛ بلكه همسايه ، دوست و اطرافيان او نيز چنين هستند و از طرفى مى خواهند حقارت اجتماعى خود را كه به خاطر داشتن اين عيب ايجاد شده است ، جبران كنند.ام از پدرشان امام باقر عليه السلام نقل مى كنند كه مى فرمايند

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ورع و پارسایى امام سجاد(ع)
محدوده همسایه از نظر اسلام
فضیلت و اعمال نیمه ماه رجب
حسین بن علی( علیه السلام ) مظهر عزت
آشنایی با علوم خطرناك
شجاعت امام سجاد علیه السلام
آثار برخی گناهان از زبان امام سجاد(ع)
حضور در نهضت كربلا
تسبیح اعظم
اخلاص در عمل حج

بیشترین بازدید این مجموعه

شجاعت امام سجاد علیه السلام
ورع و پارسایى امام سجاد(ع)
محدوده همسایه از نظر اسلام
آشنایی با علوم خطرناك
فضیلت و اعمال نیمه ماه رجب
حسین بن علی( علیه السلام ) مظهر عزت

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^