گفته می شود که در عرفان حلقه، معجزه مورد انکار قرار میگیرد؟ آیا این مطلب صحیح است؟ چگونه آنها مسئله معجزه را مورد انکار قرار میدهند؟
بنا بر متون دینی، معصومین دارای قدرت اعجاز هستند. البته اگر اعجاز از ناحیه پیامبر الهی رخ دهد، معجزه و اگر از طرف امامان معصوم سر بزند اصطلاحاً به آن «کرامت» گفته میشود. ما میتوانیم به اعتبار این قدرت به معصومین متوسل شویم و حل مشکلمان را از آنها درخواست کنیم.
در حالی که معجزه یکی از ضروریات مذهب تشیع میباشد، اما عرفان حلقه ای ها با تفسیری که از درمانگری دارند، مسئله معجزه را مورد انکار قرار داده و زیر سوال میبرند و سعی دارند آن را مسئله ای عادی جلوه دهند. این در حالی است که باید از عرفان حلقهایها پرسید اگر شفای معصومین به معنای جداشدن ارواح مرحومین از حریم ما باشد، این چه معجزهای است که عرفان حلقهای هم آن را بلدند؟ آیا چنین باوری در حقیقت زیر سؤالبردن حقیقت اعجاز نیست؟
فراموش نشود رهبر عرفان حلقه چون معتقد است به ابزارهایی که مسیح پیامبر (ع) برای درمانگری در اختیار داشت، دست یافته، مفهوم درمان را به مفهوم عرفان پیوند زده و درمان را مقدمه عرفان معرفی کرده است؛ وگرنه چه ضرورتی داشت به این شدت، سلامت جسم را به کشف و شهود گره بزند؟
یک مطلب بسیار ظریف در اینجا وجود دارد و آن هم این است که معجزه به معنای امری است که ابزارش در اختیار دیگران نیست. از همین منظر است که نه کار شعبدهبازها و نه کار ساحران و نه کار شمنها و نه معرکهگیریهای طاهری هیچکدام معجزه و خرق عادت محسوب نمیشوند. از همین رو سحر اگرچه ابزارش مخفی و متافیزیکی است، چون ابزارش قابل دسترسی است، معجزه به حساب نمیآید.
بالاتر باید گفت که معجزه امری است که ابزار ندارد و به محض اراده معصوم محقق میشود؛ یعنی تنها پشتوانهای که معجزه دارد، روح بزرگ امام معصوم است و معصوم برای شفادادن نه لازم است که کالبد ذهنی را از دیگران بیرون بکشد و نه لازم است از تشعشع دفاعی استفاده کند و نه لازم است زمان در اختیار داشته باشد و نه لازم است دیگران را به عمل نظارهگری محض و شاهدبودن و تسلیمبودن دعوت کند.
از اینجا معلوم است تصرفاتی که در عرفان حلقه انجام میپذیرد همه ابزاربَر است و ابزارها همه از قضا ابزارهای غیر دینیاند؛ مثلاً فرایندِ قضاوتنکردن در عمل نظارهگری که در حقیقت از کارانداختن قوه عاقله (که همان رسول باطنی انسانهاست) و پرهیزدادن عقل از عمل تجزیه و تحلیل و قضاوت، دورکردن عقل از رسالت الهی خویش است و یا اینکه در عرفان حلقه استفاده از حلقههایی که طاهری آموزش میدهد مانند حلقههای رحمانیت، از یکطرف عرفان معرفی میشود و از طرف دیگر با تقوی و پرهیزگاری و دینداری و بیدینی بیارتباط معرفی شده است. چرا ابزارها در عرفان حلقه اینگونه با دینداری فاصله میگیرند و همه به یکسان میتوانند عرفان و اشراق را تجربه نمایند؟
http://nozohor.porsemani.ir