نگاهی به مقام امام زين العابدين (ع)، ص: 12
عين غلامان سياه حبشی به اسارت گرفته بودند؛ آن ها ما را می زدند؛ به ما توهين می كردند؛ به ما توجّه نمی كردند كه ما در چه مشكلات بسيار سختی داريم به سر می بريم، به خصوص اين كه لحظه به لحظه چشمم به عمه ها و دخترها می افتاد و درك می كردم كه آن ها چه بلاهايی می كشند.
تا اين كه اسرا از شام برگشتند. از اين برگشتن تا شهادت حضرت (ع)، حدود سی سال طول كشيد. در اين سی سال بود كه ايشان هر منظره ای را می ديد، به ياد خاطر تلخ كربلا می افتاد؛ كشاورزی می خواست به زراعتش آب بدهد، امام می نشست و زار زار گريه می كرد؛ همين كه بچه شيرخواری را در بغل خواهر و يا