وَ مِنْ خُطْبَة لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از خطبه های آن حضرت است
بَعْدَ لَيْلَةِ الْهَريرِ
بعد از لیلة الهریر
- وَ قَدْ قامَ اِلَيْهِ رَجُلٌ مِنْ اَصْحابِهِ فَقالَ: نَهَيْتَنا عَنِ الْحُكُومَةِ ثُمَّ اَمَرْتَنا بِها،
مردی از یارانش به پا خاست و گفت: ما را از قبول حَکَمیت نهی کردی سپس به آن امر نمودی،
فَلَمْ نَدْرِ اَىُّ الاَْمْرَيْنِ اَرْشَدُ؟ فَصَفَّقَ عَلَيهِ السَّلامُ اِحْدى يَدَيْهِ عَلَى الاُْخْرى
ما نفهمیدیم کدام دستور شما صحیح است؟ امیرالمؤمنین علیه السّلام یکی از دو دست مبارک را بر دیگری زد
ثُمَّ قالَ:-
و فـرمـود:
هذا جَزاءُ مَنْ تَرَكَ الْعُقْدَةَ. اَما وَ اللّهِ لَوْ اَنّى حينَ اَمَرْتُكُمْ بِما
این است جزای کسی که پیمان محکم را واگذارد. بدانید به خدا قسم اگر وقتی که شما را امر به ادامه
اَمَرْتُكُمْ بِهِ حَمَلْتُكُمْ عَلَى الْمَكْرُوهِ الَّذى يَجْعَلُ اللّهُ فيهِ خَيْراً،
جنگ کردم وادار به کاری می نمودم که به آن بی میل بودید ولی خداوند در آن خیر قرار داده بود،
فَاِنِ اسْتَقَمْتُمْ هَدَيْتُكُمْ، وَ اِنِ اعْوَجَجْتُمْ قَوَّمْتُكُمْ،
پس اگر به امر من استقامت میورزیدید شما را راهنمایی می کردم، و اگر به کژی می رفتید راستتان می کردم،
وَ اِنْ اَبَيْتُمْ تَداركْتُكُمْ، لَكانَتِ الْوُثْقى، وَلكِنْ بِمَنْ وَ اِلى مَنْ؟
و اگر امتناع می نمودید به راه حق بازتان می آوردم هرآینه این روش مطمئن تر بود، اما با کمک که و با چه کس؟
اُريدُ اَنْ اُداوِىَ بِكُمْ وَ اَنْتُمْ دائى، كَناقِشِ الشَّوْكَةِ
می خواهم بیماریها را به وسیله شما مداوا کنم ولی خود درد من هستید; وضع من مانند کسی است که می خواهد
بِالشَّوْكَةِ وَ هُوَ يَعْلَمُ اَنَّ ضَلْعَها مَعَها.
خاری را که در عضوی فرو رفته با خاری دیگر درآورد و حال اینکه می داند آن خار در جای خار اول بشکند.
اللّهُمَّ قَدْ مَلَّتْ اَطِبّاءُ هذَا الدّاءِ الدِّوىِّ، وَ كَلَّتِ النَّزَعَةُ بِاَشْطانِ
بارخدایا، طبیبان این درد بی درمان ملول شدند، و بالاآورندگان آب از چاهها با این طنابها
الــرَّكِــىِّ .
به خستگی رسیدند.
اَيْنَ الْقَوْمُ الَّذينَ دُعُوا اِلَى الاِْسْلامِ فَقَبِلُوهُ، وَ قَرَأُوا الْقُرْآنَ
کجایند آنان که به اسلام دعوت شدند و آن را پذیرفتند، قرآن خواندند و با استقامت به آن
فَاَحْكَمُوهُ، وَ هيجُوا اِلَى الْجِهادِ فَوَلِهُوا وَلَهَ اللِّقاحِ اِلى اَوْلادِها،
عمل کردند، به جهاد ترغیب شدند و مانند شوق شتران شیرده به فرزندانشان به هیجان آمدند،
وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ اَغْمادَها، وَ اَخَذُوا بِاَطْرافِ الاَْرْضِ زَحْفاً زَحْفاً
شمشیرها از نیام کشیدند، و دور زمینِ (جنگ) را گروه گروه و صف به صف (برای اعتلای اسلام)
وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ، وَ بَعْضٌ نَجا، لا يُبَشَّرُونَ بِالاَْحْياءِ،
احاطه کردند، بعضی شهید شدند، و عده ای نجات یافتند، از زنده ماندن زنده ها خوشحال نمی شدند،
وَ لايُعَزَّوْن عَنِ الْمَوْتى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكاءِ، خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ
و بر شهادت شهیدان توقع تسلیت نداشتند، چشمشان از گریه بی نور، شکمشان از روزه
الصِّيامِ، ذُبُلُ الشِّفاهِ مِنَ الدُّعاءِ، صُفْرُ الاَْلْوانِ مِنَ السَّهَرِ، عَلى
لاغر، لبانشان از کثرت دعا خشکیده، رنگشان از بیداری شب زرد، و بر
وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخاشِعينَ. اُولئِكَ اِخْوانِى الذّاهِبُونَ، فَحَقَّ لَنا اَنْ
صورتشان غبار خشوع کنندگان نشسته بود. آنان برادرانم بودند که از دنیا رفتند، سزاوار است که
نَظْمَأَ اِلَيْهِمْ، وَ نَعَضَّ الاَْيْدِىَ عَلى فِراقِهِمْ.
تشنه دیدارشان باشیم، و بر فراقشان دست به دندان گزیم.
اِنَّ الشَّيْطانَ يُسَنّى لَكُمْ طُرُقَهُ، وَ يُريدُ اَنْ يَحُلَّ دينَكُمْ عُقْدَةً
بدون شک شیطان راههای خود را برای شما هموار می کند، و می خواهد گره های محکم دینتان را از پی هم
عُقْدَةً، وَ يُعْطِيَكُمْ بِالْجَماعَةِ الْفُرْقَةَ، وَ بِالْفُرْقَةِ الْفِتْنَةَ، فَاصْدِفُوا عَنْ
باز کند، و به جای اتفاق پراکندگی ایجاد نماید، و از پراکندگی فتنه به پا کند، از وساوس و اِفساد
نَزَغاتِهِ وَ نَفَثاتِهِ، وَاقْبَلُوا النَّصيحَةَ مِمَّنْ اَهْداها اِلَيْكُمْ، وَاعْقِلُوها
او روی بگردانید، و از آنان که پند و خیرخواهی به شما هدیه می دهند پذیرش داشته باشید، و آن را
عَلى اَنْفُسِكُمْ .
محکم بر خود ببندید.