اى بىنيازى كه بىنيازان جهان به درگاه تو دست نياز برآورند، من اينك بندهاى ضعيف و محتاج از بندگان تو باشم كه نيازمندانه دست حاجت به درگاه تو برداشتهام.
در ميان گدايان كوى تو كس از من گداتر نيست، اگر چه همگان در پيشگاه جلال و عظمت تو ذليلند ولى من خويشتن را از همگان ذليلتر بينم.
همى خواهم كه فقر مرا با غناى بى انتهاى خويش جبران فرمائى و فروغ اميد را در دل اميدوار من فرو ننشانى.
به تو پناه مىبرم، اگر كاسهى مسكنت مرا تهى برگردانى و از درگاه خويش با پريشانى طردم فرمائى، در اين هنگام بندهى مستمندى را كه به اميد فضل تو به سوى تو روى آورده محروم ساختهاى و جان سعادتخواهى را به شقاوت فرو انداختهاى.
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.