فارسی
چهارشنبه 07 آذر 1403 - الاربعاء 24 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 15 از دعای 13 ( فقط از خداوند درخواست کردن و یاری خواستن و حسن ظنّ به او )

اللَّهُمَّ وَ لِي إِلَيْكَ حَاجَةٌ قَدْ قَصَّرَ عَنْهَا جُهْدِي ، وَ تَقَطَّعَتْ دُونَهَا حِيَلِي ، وَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي رَفْعَهَا إِلَى مَنْ يَرْفَعُ حَوَائِجَهُ إِلَيْكَ ، وَ لَا يَسْتَغْنِي فِي طَلِبَاتِهِ عَنْكَ ، وَ هِيَ زَلَّةٌ مِنْ زَلَلِ الْخَاطِئِينَ ، وَ عَثْرَةٌ مِنْ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِينَ .
خدايا! مرا به درگاهت حاجتى است كه توانم از آن عاجز است، و چاره‌هايم در برابر آن گسسته، و نفس من در نظرم جلوه داده! بردن حاجت را به در كسى كه حاجت‌هاى خود را پيش تو مى‌آورد، و در خواسته‌هايش از تو بى‌نياز نيست، و اين (جلوه نفس) لغزشى است از لغزش‌هاى خطاكاران، و سقوطى است از سقوطهاى گناهكاران،

فقر و امتحان الهى‌

فقر و تهيدستى امتحانى از امتحانات الهى است، در چنين موضعى هوشيارى و آگاهى كافى لازم است كه فشار نفس، انسان را به جايى كه حضرت حق راضى نيست نكشاند و براى رفع حاجت و نياز، آدمى را به دامن طاغوت و طاغوتيان نيندازد كه صبر و حوصله بر فقر و نياز، تا رفع آن به لطف و كرم حضرت ربّ الارباب ثواب عظيمى در نزد حق دارد.

از حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده كه حكيمى گفته است:

غِنَى النَّفْسِ اغْنى‌ مِنَ الْبَحْرِ.«1»

بى نيازى نفس از آن كه بايد از او بى نياز بود، حالتى گسترده‌تر از درياست.

جبرئيل در جملاتى به رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عرضه داشت:

انَّ شَرَفَ الرَّجُلِ قِيامُهُ بِاللَّيْلِ، وَ عِزُّهُ اسْتِغْناؤُهُ عَنِ النّاسِ.«2»

به حقيقت كه شرافت مرد به عبادت در دل شب و عزّت و بزرگواريش در بى نيازى از مردم است.

حضرت صادق (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت مى‌كند:

خَيْرُ الْغِنى‌ غِنَى النَّفْسِ.«3»

بهترين بى نيازى، بى نيازى نفس است.

حضرت صادق (عليه السلام) فرمود:

ثَلاثَةٌ هُنَّ فَخْرُ الْمُؤْمِنِ وَ زَيْنُهُ فِى الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ: الصَّلاةُ فى آخِرِ اللَّيْلِ، وَ يَأْسُهُ مِمّا فى ايْدِى النّاسِ، وَ وِلايَةُ الْامامِ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ (صلى الله عليه و آله).«4»

سه برنامه افتخار مؤمن و آراستگى او در دنيا و آخرت است: نماز شب، نداشتن چشم داشت به مال مردم و قبول رهبرى و ولايت امامان معصوم.


بى‌نيازى مردم در كلام مجلسى‌

علامه مجلسى در باب بى‌نيازى از مردم در توضيح روايات مى‌فرمايد:

مراد به بى نيازى قطع طمع از مردم و قناعت به مقدار كفايت و تكيه بر خدا و متوسل نشدن به مردم و قطع سؤال و درخواست و اظهار حاجت درغير ضرورت است، ورنه دنيا خانه حاجت و نياز است و انسان موجودى اجتماعى و همه در امور زندگى و معيشت محتاج به يكديگر، اما هر چه حاجات و درخواست‌ها و نيازها كمتر باشد، عزّت آدمى نزد مردم بيشتر است و به هر مقدار كه قلب خالى از طمع به مال مردم باشد، كمك حق به رفع نياز انسان و آسان شدن كار بيشتر است.«5»

آرى، صبر بر نياز و حاجت و استقامت ورزى بر مشكلات تا حل آن به عنايت خدا و به وسيله علل و امور شرعى عبادتى بس بزرگ و مورّث عزّت در دنيا و جنّت در آخرت است.


ارزش فقرا در روايات‌

حضرت صادق (عليه السلام) از رسول خدا (صلى الله عليه و آله) روايت مى‌فرمايد:

طُوبى‌ لِلْمَساكينِ بالصَّبْرِ، وَ هُمُ الَّذينَ يَرَوْنَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْارْضِ.«6»

خوشا به حال مردم مسكين به خاطر صبرى كه در برابر مشكل دارند، [و اجازه نمى‌دهند، نفس و شهوت و غريزه و ميل، آنان را به گناه و معصيت براى حلّ مشكل وادار كند]، اينان مردمى هستند كه لياقت تماشاى ملكوت سماوات و زمين در آنان شكفته شده و مى‌بينند از حقايق آنچه را كه ديگران نمى‌بينند.

حضرت باقر (عليه السلام) فرمود:

اذا كانَ يَوْمُ الْقِيامَةِ امَرَ اللّهُ تَبارَكَ وَ تَعالى‌ مُنادِياً يُنادِى بَيْنَ يَدَيْهِ: ايْنَ الْفُقَراءُ؟ فَيَقُومُ عُنُقٌ مِنَ النّاسِ كَثيرٌ فَيَقُولُ: عِبادِى! فَيَقُولُونَ لَبَّيْكَ رَبَّنا، فَيَقُولُ: انّى لَمْ افْقِرْكُمْ لِهَوانٍ بِكُمْ عَلَىَّ وَلكِنْ انَّمَا اخْتَرْتُكُمْ لِمِثْلِ هذا الْيَوْمِ، تَصَفَّحُوا وُجُوهَ النّاسِ فَمَنْ صَنَعَ الَيْكُمْ مَعْرُوفاً لَمْ يَصْنَعْهُ الّا فِىَّ فَكافُوهُ عَنِّى بِالْجَنَّةِ.«7»

هنگام قيامت، خداوند امر مى‌كند، منادى از طرف او ندا در دهد فقرا كجايند؟بسيارى از مردم بر مى‌خيزند، خطاب مى‌رسد بندگانم. پاسخ مى‌دهند، لبيك اى خداى ما، خطاب مى‌كند، من نه به خاطر سبك انگاشتن شما به فقر و ندارى مبتلايتان كردم، بلكه شما را براى مثل امروزى انتخاب نمودم، در بين مردم جستجو كنيد هر كس به خاطر من با شما خوبى كرد، از جانب من بهشت را به عنوان جزاى خوبيش در اختيارش بگذاريد.

راوى مى‌گويد حضرت صادق (عليه السلام) به من فرمود:

وارد بازار شدى، ميوه را و آنچه ميل داشتى نمى‌خواستى بخرى؟ عرضه داشتم:

چرا؟ فرمود: براى تو به هر چيزى كه مى‌خواستى ولى قدرت خريد آن را نداشتى حسنه‌اى است.«8»

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 75/ 447، باب 33، حديث 7؛ الأمالى، شيخ صدوق: 244.

(2)- وسائل الشيعة: 8/ 155، باب 39، حديث 10288؛ بحار الأنوار: 72/ 106، باب 49، حديث 2.

(3)- بحار الأنوار: 72/ 106، باب 49، حديث 5؛ الأمالى، شيخ صدوق: 488، حديث 1.

(4)- بحار الأنوار: 72/ 107، باب 49، حديث 6؛ الكافى: 8/ 234، حديث 311.

(5)- بحار الأنوار: 72/ 109، ذيل حديث 14.

(6)- بحار الأنوار: 69/ 15، باب 94، حديث 15؛ الكافى: 2/ 263، حديث 13.

(7)- بحار الأنوار: 69/ 24، باب 94، حديث 17؛ الكافى: 2/ 263، حديث 15.

(8)- بحار الأنوار: 69/ 25، باب 94، حديث 19؛ الكافى: 2/ 264، حديث 17.

طوبى للمساكين بالصبر، و هم الذين يرون ملكوت السماوات و الارض.
(خوشا به حال مردم مسكين به خاطر صبرى كه در برابر مشكل دارند، و اجازه نمى‌دهند، نفس و شهوت و غريزه و ميل، آنان را به گناه و معصيت براى حل مشكل وادار كند، اينان مردمى هستند كه لياقت تماشاى ملكوت سماوات و زمين در آنان شكفته شده و مى‌بينند از حقايق آنچه را كه ديگران نمى‌بينند.)
بحارالانوار، ج 75، ص 109


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^