در فرازهاى ملكوتى و عرشى 21 تا 24 به چند حقيقت بسيار مهم از جانب امام عاشقان، پناه دردمندان، شفاى بيماران، راهنماى عابدان، وجود مبارك حضرت زين العابدين (عليه السلام) اشاره شده كه هر كدام را به تناسب حال و موقعيت مقام به توفيق حضرت پروردگار توضيح مىدهم:
1- پرده پوشى حضرت حق بر گناه بندگان.
2- غفلت.
3- اصلاح نفس
4- محل مصرف رزق و روزى.
5- عاقبت دعوت خدا و شيطان.
رازدارى و پرده پوشى و ستّاريت و غفّاريت حضرت حق بسيار در قرآن مجيد و روايات و دعاها آمده است.
انسان گناه مىكند، مرتكب معصيت واشتباه و خطا مىگردد، از اوامر حضرت محبوب سرپيچى مىكند، به محرمات و نواهى الهيه خود را آلوده مىسازد، بى حيايى و بى شرمى را به اعلا مرتبه مىرساند، روزى حق را مىخورد و در كمال جسارت و پررويى با حضرت او به مخالفت بر مىخيزد، عدل و انصاف و عقل و وجدان حكم مىكنند كه حضرت زمينهاى فراهم آورد، تا آبروى گناهكار در بين اقوام و نزديكان و مردم كوچه و بازار بريزد، اما مسئله برخورد پروردگار با بنده گنهكار به طور كامل بر عكس اين برنامه است.
تا جايى كه عبد با دست خودش در ميان مردم نسبت به آبرو و شخصيّتش پرده درى نكند، محال است حضرت ربّ العزه نسبت به او پرده درى كند و به آبرويش لطمه بزند.
به خصوص كه عبد از ايمان و اخلاق هم برخوردار باشد و از اين كه آبرويش بريزد واهمه و ترس داشته و در مقام خوف و خشيت به سر برد.
لغت شناسان عرب، در توضيح لغت «غفر» آن را به معناى پوشاندن و مستور داشتن معنا كردهاند، روى اين حساب، مىتوان صفت غافر را درحضرت حق به معناى ساتر و پوشاننده دانست.
راغب در مفردات مىنويسد:
آنگونه كه واجب است و بايستى پوشيده شود او را مستور دار.
اى اهل ايمان! اگر [در همه امورتان] از خدا پروا كنيد، براى شما [بينايى و بصيرتى ويژه] براى تشخيص حق از باطل قرار مىدهد، و گناهانتان را محو مىكند، و شما را مىآمرزد؛ و خدا داراى فضل بزرگ است.
اى پيامبر! به اسيرانى كه در اختيار شمايند، بگو: اگر خدا خيرى در دلهاى شما بداند، بهتر از مالى كه [در برابر آزادى شما] از شما گرفتهاند به شما مىدهد، و گناهانتان را مىآمرزد و خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
اى اهل ايمان! از خدا پروا كنيد و سخن درست و استوار گوييد.* تا [خدا] اعمالتان را براى شما اصلاح كند و گناهتان را بر شما بيامرزد. و هركس خدا و پيامبرش را اطاعت كند، بىترديد رستگارى بزرگى يافته است.
تفصيل آيات غفران و عفو با خواست حق در تفسير سى و يكم در باب توبه خواهد آمد.
كتمان سرّ كه از اوصاف حضرت حق تعالى است در بيان حضرت رضا (عليه السلام) چنين آمده است:
مؤمن از ايمان بى بهره است مگر در او سه خصلت باشد: خصلتى از خدا و خصلتى از پيامبر و خصلتى از امام. اما خصلت از خدا رازدارى اوست، در قرآن مجيد فرموده: آگاه به پنهان اوست و هيچ كس را از آن پنهان آگاه نمىكند مگر رسولانى كه انتخاب كرده ...
امام صادق (عليه السلام) فرمود:
خداوند عز و جل به داود پيغمبر خطاب كرد: اى داود! هرگاه بنده من گناهى مرتكب شد، سپس به من برگشت و از آن گناه توبه كرد و به وقتى كه به ياد آن گناه آمد، از من شرمنده شد، او را مىبخشم و حافظان عمل را نسبت به آن گناه فراموشى مىدهم و آن را تبديل به حسنه مىكنم و از اين همه باكى ندارم كه من مهربانترين مهربانانم!
در دعاى جوشن كبير آمده است:
اى دوست آن كه براى او دوستى نيست، اى طبيب آن كه براى وى طبيبى نيست، اى پاسخ دهنده آن كه جوابگو ندارد، اى غمخوار بى غمخوار، اى رفيق بى رفيق، اى فريادرس بى فريادرس، اى راهنماى بى راهنما، اى همدم بى همدم، اى رحم كننده بر آن كه رحم كننده ندارد، اى همنشين بى همنشين.
اين واقعيّتها وقتى به گناهكار ارائه شود، چه حالى نسبت به حضرت حق پيدا مىكند؟ گنهكار به خاطر گناهان زيادش احساس غربت، بى حالى، سرگشتگى، مرض، تنهايى و هزار درد مىكند، وقتى آگاه شود خدا كيست و داراى چه اوصاف حميدهاى است، براى پرواز به سوى او بال و پر باز مىكند و به آمرزش خويش و اين كه با چنين خدايى پرده از كارش برداشته نمىشود، اميدوار مىگردد.
اى توشهام در سختيم، اى اميدم در گرفتاريم، اى همدمم در وحشتم، اى هم صحبتم در غربتم، اى سرپرستم در نعمتم، اى فريادرسم در غم زدگيم، اى راهنمايم در سرگردانيم، اى داراييم در تهيدستى ام، اى پناهم در ناچاريم، اى پشتيبانم در پريشانيم.
اى داناى غيبها، اى آمرزنده گناهان، اى پوشاننده عيوب، اى برطرف كننده غمها، اى دگرگون كننده دلها، اى پزشك دلها، اى روشن كننده دلها، اى همدم دلها، اى زداينده اندوهها، اى راحتگر از غمها.
اى آن كه زيبا را آشكار نمود و كار زشت را پوشاند، اى آن كه به سرعت به جنايت مؤاخذه نكرد. اى آن كه پرده درى ننمود، اى بزرگ گذشت، اى صاحب نيكو گذشت، اى پهناور آمرزش، اى هر دو دست گشاى به رحمت، اى مصاحب با هر گفتگوى سرّى، اى مرجع نهائى هر شكايت.
در دعاى شريف كميل است:
الهى، مولاى من، چه بسيار كار زشتى كه با لطف و رحمتت بر من گنهكار پوشاندى.
با دستورت هر عمل زشتى را نويسندگان بزرگوار در پرونده من ثبت كنند و آنان را گواهانى عليه من قرار دادى به همراه اعضا و جوارحم و خودت نيز از دنبال آنان مراقب من بودى و گواه بر آنچه از آنها پوشيده و مخفى مىماند و اين تو بودى كه بر اثر رحمتت پوشاندى و به فضلت از چشم آنان دور داشتى.
در دعاى عرفه حضرت سيدالشهداء (عليه السلام) مىخوانيم:
اى آن كه شكرم در برابر نعمت هايش بسيار كم بود، ولى او مرا از سفره احسانش محروم نكرد و گناهم بس بزرگ بود ولى رسوايم ننمود و مرا در انواع معاصى ديد ولى به بدنامى شهرهام نفرمود!
اى آن كه مرا از پدران و مادران نسبت به گناهانم در پوشش و پنهانى قرار داد از اين كه با تندى و تلخى از خود براندم و از خويشان و برادران از اين كه به من عيبگيرى نمايند و از حكومتها از اين كه به مجازاتم اقدام كنند و چنانچه اينان از آنچه تو بر من آگاه بودى با خبر مىشدند در اين صورت مهلتم نمىدادند و هر آينه تركم مىكردند و رابطه آنان با من قطع مىشد!
______________________________
(1)- المفردات، راغب اصفهانى: ماده «غفر».
(6)- بحار الأنوار: 72/ 68، باب 45، حديث 2؛ الكافى: 2/ 241، حديث 39.
(7)- بحار الأنوار: 6/ 28، باب 20، حديث 30؛ وسائل الشيعة: 16/ 74، باب 86، حديث 21017.
(8)- البلد الأمين: 407؛ المصباح، كفعمى: 254، دعاى جوشن كبير.
(9)- البلد الأمين: 404؛ المصباح، كفعمى: 250، دعاى جوشن كبير.
(10)- البلد الأمين: 188؛ مصباح المتهجّد: 845؛ دعاى كميل.
(11)- البلد الأمين: 190؛ مصباح المتهجّد: 849.
(12)- بحار الأنوار: 95/ 220، باب 2، اعمال مخصوص يوم عرفة؛ إقبال الأعمال: 344، دعاى عرفه.