اين عجيب است و عجيبتر از اين صبر تو از بازخواست من و اغماض تو از كيفر من است.
تو گناهان مرا مىديدى و به جان گناهكار من كيفر نمىدادى. و مسلم است كه اين اغضا و اغماض بر كرامت نفس من دليل نيست. من كريم نبودم تا شايسته اغضا و اغماض تو باشم بلكه بزرگى تو و فضل تو و رحمت و مرحمت تو ترا از كيفر من باز مىداشت.
بزرگى تو مرا كوچكتر و ناچيزتر از آن مىدانست كه به عقاب من تعجيل روا دارد و شتابزده سزاى كردار مرا در كنارم گذارد.
پروردگارا! تو بيش از آنچه بخواهى كيفر دهى دوست همى دارى ببخشى ولى من چه بگويم كه ديگر از ملاهى و مناهى گوشهاى فرو نگذاشتهام تا سزاوار گذشت تو باشم.
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.