درود تو بر احمد و خاندان
كه هستى شرف يافت از نامشان
مبادا كه لطفت ز يادم رود
به احسان تو داغ نسيان نهد
ز حاجات خويشم مكن نااميد
اگر چه بكنديش سازى پديد
اگر شاد باشد دلم يا به درد
وگر چهر سرخم بود يا كه زرد
سلامت زيم يا كه نوع دگر
در اندوه حرمان و يا بهرهور
مبادا كه لطفت ز يادم رود
به احسان تو داغ نسيان نهد
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.