فارسی
يكشنبه 02 دى 1403 - الاحد 19 جمادى الثاني 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 2 از دعای 22 ( سختی مصیبت و تنگدستی )

اللَّهُمَّ لَا طَاقَةَ لِي بِالْجَهْدِ ، وَ لَا صَبْرَ لِي عَلَى الْبَلَاءِ ، وَ لَا قُوَّةَ لِي عَلَى الْفَقْرِ ، فَلَا تَحْظُرْ عَلَيَّ رِزْقِي ، وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى خَلْقِكَ ، بَلْ تَفَرَّدْ بِحَاجَتِي ، وَ تَوَلَّ كِفَايَتِي .
بار خدايا! من طاقت رنج و گرفتارى را ندارم، و بر مصيبت و بلا صبر و شكيبايى ندارم، و بر فقر و تنگدستى هيچ گونه قوه و قدرتى در خود نمى‌يابم، پس رزق و روزيم را از من منع نفرما، و مرا به بندگانت وا مگذار، بلكه خودت حاجت مرا برآورده فرما، و متولى امورم باش.

صبر بر سختى و بلا و فقر

صبر معناى وسيع و گسترده‌اى دارد كه هم صبر بر اطاعت را شامل مى‌شود، هم‌ صبر در برابر انگيزه‌هاى معصيت، و هم صبر در برابر مصايب و حوادث ناگوار و از دست دادن نيروها و سرمايه و ثمرات.

اصولًا هر انسانى بعد از اين كه بصيرت و شناخت واقعى نسبت به حضرت حق پيدا كرد و قدم در مسير عمل و اطاعت گذاشت با موانع و مشكلاتى روبرو خواهد شد كه اگر استقامت و صبر نداشته باشد، هرگز نمى‌تواند احقاق حق كرده و عمل صالحى انجام دهد و يا ايمان خود را حفظ كند.

و به عبارت ديگر احقاق حق، اجراى حق، اداى حق در جامعه جز با يك حركت و تصميم‌گيرى عمومى و استقامت در برابر موانع ممكن نيست.

بهتر است بررسى كنيم و ببينيم كه تفسير صبر چيست:

پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) تفسير صبر را از زبان جبرئيل، چنين مى‌فرمايد:

يا جَبْرَئيلُ فَما تَفْسيرُ الصَّبْرِ. قالَ: يَصْبِرُ فِى الضَّرَّاءِ كَما يَصْبِرُ فِى السَّرَّاءِ وَ فِى الْفاقَةِ كَما تَصْبِرُ فِى الْغِناءِ وَ فِى الْبَلاءِ كَما يَصْبِرُ فِى الْعافِيَةِ فَلايَشْكُو حالَهُ عِنْدَ الْمَخْلُوقِ بِما يُصيبُهُ مِنَ الْبَلاءِ.«1»

اى جبرئيل! معناى صبر چيست؟ جبرئيل گفت: اين كه در سختى صبر كنى همچنان كه در روزگار آسايش صبر مى‌كنى، در تهيدستى صبر كنى همچنان كه در هنگام توانگرى صبر مى‌كنى در بيمارى و گرفتارى صبر كنى همچنان كه در زمان سلامت و عافيت صبر مى‌كنى، آدم صبور از بلايى كه به او مى‌رسد نزد مخلوق زبان به شكوه نمى‌گشايد.

آرى، شكيبايى در برابر حوادث سخت و ناگوار و طوفان‌هاى سنگين نشانه شخصيت و وسعت روح آدمى است آن چنان وسعتى كه حوادث بزرگ را در خود جاى مى‌دهد و لرزان نمى‌گردد. ولى گاهى انسان به ظاهر شكيبايى مى‌كند امّا با كلمات زننده كه نشانه ناسپاسى و عدم تحمل حادثه است، اين شكيبايى را زشت و بدنما مى‌كند.

اما افراد با ايمان و قوى الاراده و پرظرفيت در اين گونه حوادث، هرگز پيمانه صبرشان لبريز نمى‌گردد و سختى كه نشانه ناسپاسى و كفران و بى‌تابى و جزع باشد به زبان جارى نمى‌سازند و اين گونه صبر همان صبر جميل است كه صبر واقعى و تام و كمال و بى‌نقص مى‌باشد.


نشانه‌هاى صابر

پيامبر (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

انسان صابر داراى سه نشانه مى‌باشد:

عَلامَةُ الصَّابِرِ فى‌ ثَلاثٍ، اوَّلُها: انْ لايَكْسَلَ وَ الثَّانِيَةُ: انْ لايَضْجَرَ وَ الثَّالِثَةُ: انْ لايَشْكُوَ مِنْ رَبِّهِ عَزَّوَجَلَّ لِانَّهُ اذا كَسِلَ فَقَدْ ضَيَّعَ الْحَقَّ وَ اذا ضَجِرَ لَمْ يُؤَدِّ الشُّكْرَ وَ اذا شَكا مِنْ رَبِّه‌ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَصاهُ.«2»

نشانه‌هاى صابر سه چيز است: اول: آن كه تنبلى نمى‌ورزد. دوم: آن كه افسرده و دل تنگ نمى‌شود و سوم: آن كه از پروردگار خود شكوه نمى‌كند؛ زيرا اگر تنبل باشد حق را فرو مى‌گذارد و اگر افسرده و دل تنگ باشد، شكر نمى‌گذارد و اگر از پروردگارش شكايت كند، معصيت او كرده باشد.

اگر انسان، صبورى را پيشه خود كرد و در برابر مشكلات و سختى‌ها استوار و مقاوم ايستاد، به عمق كلام حضرت حق كه از كلام رسول الهى بيان شده، مى‌رسد و شهد و شيرينى كلام بارى تعالى را در اين حديث قدسى خواهد چشيد كه درباره اجر صابران اين گونه بيان مى‌فرمايد:

اذا وَجَّهْتُ الى‌ عَبْدٍ مِنْ عَبيدى‌ مُصيبَةً فى‌ بَدَنِه‌ اوْ مالِهِ اوْ وَلَدِه‌ ثُمَّ اسْتَقْبَلَ ذلِكَ بِصَبْرٍ جَميلٍ اسْتَحْيَيْتُ مِنْهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ انْ انْصِبَ لَهُ ميزاناً اوْ انْشُرَ لَهُ ديواناً.«3»

هنگامى كه مصيبتى متوجه يكى از بندگانم در بدن يا مال يا فرزندش مى‌كنم و او با صبر جميل با آن مقابله مى‌كند، حيا مى‌كنم كه در قيامت ميزان سنجش اعمال براى او نصب كنم يا نامه عمل او را بگشايم.


صبر در كلام امام صادق (عليه السلام)‌

در تكميل و توضيح و تفسير اين فراز به خلاصه فرمايش امام صادق (عليه السلام) به يار گرامى خود حفص بن غياث توجه كنيد كه فرمود:

كسى كه صبر كند، مدتى كوتاه صبر مى‌كند (و به دنبال آن پيروزى است) و كسى كه بى‌تابى مى‌كند مدتى كوتاه بى‌تابى مى‌كند (و سرانجام شكست است) سپس فرمود: بر تو باد به صبر و شكيبايى در تمام كارها؛ زيرا خداوند بزرگ، محمد (صلى الله عليه و آله) را مبعوث كرد و به او دستور صبر و مدارا داد و فرمود:

«در مقابل آنچه آنها مى‌گويند شكيبايى كن و در صورت لزوم از آنها جدا شو. امّا نه جدا شدنى كه مانع دعوت به سوى حق گردد.»«4»

و نيز فرمود:

«با استفاده از نيكى‌ها به مقابله با بدى‌ها برخيز كه در اين هنگام آنها كه با عداوت و دشمنى دارند، همچون دوست گرم و صميمى خواهند شد، به اين مقام جز صابران و جز كسانى كه بهره عظيمى از ايمان دارند، نخواهند رسيد.»«5»

و سپس افزود:

پيامبر (صلى الله عليه و آله) صبر و شكيبايى پيشه كرد، تا اين كه انواع تيرهاى تهمت را به سوى او پرتاب كردند (مجنون و ساحرش خواندند و شاعرش ناميدند و در دعوى نبوت تكذيبش كردند) سينه پيامبر از سخنانشان تنگ شد، خداوند اين كلام را بر او نازل كرد: «مى‌دانيم كه سينه‌ات از سخنان آنها تنگ مى‌شود اما تسبيح و حمد پروردگارت را به جاى آور و از سجده كنندگان باش (كه اين عبادت‌ها به تو آرامش مى‌بخشد.»«6»

بار ديگر او را تكذيب و متّهم ساختند، او اندوهگين شد، خداوند اين سخن را بر او نازل كرد كه:

«مى‌دانيم سخنان آنها تو را غمگين مى‌كند اما بدان! هدف آنها تكذيب تو نيست، اين ظالمان آيات خدا را تكذيب مى‌كنند، پيامبرانى كه پيش از تو بودند آماج تكذيب قرار گرفتند، امّا شكيبايى پيشه كردند، آنها آزار شدند و صبر كردند، تا يارى ما فرا رسيد.»«7»

پيامبر باز هم شكيبايى كرد تا اين كه آنها از حد گذراندند، نام خدا را به بدى بر زبان جارى كردند و تكذيب نمودند. پيامبر (صلى الله عليه و آله) عرض كرد:

خداوندا! من در مورد خودم و خاندانم و آبرويم شكيبايى كردم، امّا در برابر بدگويى به مقام مقدس تو نمى‌توانم شكيبايى كنم، باز هم خداوند او را امر به‌ صبر كرد و فرمود: «در برابر آنچه مى‌گويند شكيبا باش.»«8»

سپس مى‌افزايد:

به دنبال آن پيامبر (صلى الله عليه و آله) در تمام حالات و در برابر همه مشكلات شكيبا بود و همين سبب شد كه خداوند او را بشارت داد كه: «در خاندانش امامان و پيشوايان پيدا مى‌شوند، و اين امامان را نيز توصيه به صبر كرد.»«9»

اين جا بود كه پيغمبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) فرمود:

الصَّبْرُ مِنَ الْايمانِ كَالرَّأْسِ مِنَ الْجَسَدِ.«10»

صبر در برابر ايمان همچون سر است در مقابل تن.

و سرانجام اين استقامت و صبر، سبب پيروزى او بر مشركان شد.

______________________________

(1)- بحار الأنوار: 66/ 373، باب 37، حديث 19؛ معانى الاخبار: 261، حديث 1.

(2)- بحار الأنوار: 68/ 86، باب 62، حديث 35؛ علل الشرايع: 2/ 498، باب 253، حديث 1.

(3)- بحار الأنوار: 78/ 209، باب 2، ذيل حديث 25؛ الدّعوات: 172، حديث 484.

(4)- مزّمّل (73): 10- 11

(5)- فصّلت (41): 34- 35.

(6)- حجر (15): 97- 99.

(7)- انعام (6): 33- 34.

(8)- ق (50): 39.

(9)- سجده (32): 24.

(10)- بحار الأنوار: 68/ 60، باب 62، حديث 1؛ الكافى: 2/ 88، حديث 3.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^