خداوندا محال است و بود آه
كه باب و مادرم زين رنج جانكاه
به پاداشى ز رنج و زحمت خود
توانندى بر آنچه شفقت خود
ز من دريافت باشد از مكافات
توانم نيست باشد از محالات
ز آنچه اقتضا دارد بجايى
توانم نيست در حقش ادايى
الهى بر محمد هم ز آلش
درودت باد بر صدق كمالش
و تو اى خالق خلاق جانم
تويى بهتر ز هر كس در جهانم
تو بنما ياريم تو مىتوانى
و اى آن كس كه گمراهان بخوانى
كه بر رشد و صلاح گمرهان راه
دهد تشخيص و يابد راه از چاه
چه آنان را نمودى رهنمايى
به من راهم نما و ده پناهى
عقوق والدين و زان خطر را
كه در محشر صراط و زان گذر را
صف هر ناخلف باشم در آزرم
ز روى باب و مادر من برم شرم
كه در آن روز بر پاداش هر كس
ز كردار و ز رفتارش كند بس
به كس ظلم و ستم نبود در آن دار
به من كن رحم منمايى مرا خوار
استاد انصاریان این فراز را همراه با فرازهای قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.