يكى از مسائل مهم و پيچيده تربيتى كه بيشتر پدران و مادران در آن دچار ترديد يا غفلت مىشوند، چگونگى رفتار يا واكنش در برابر كارهاى نادرست فرزندان است. گاهى بزرگان خانواده در مقابل خطاها و كجروىهاى فرزند و روى برتافتن آنان از سفارشها و راهنمايىهاى خيرخواهانه؛ گرفتار تندخويى شديد يا بىتفاوتى سردى مىشوند. اگر در برابر كارهاى زشت آنان سكوت كنند، كودكان و نوجوانان برخطاهاى خود افزوده و جسارت بيشترى پيدا مىكنند. و اگر توجه نشان داده و آنان را تنبيه يا تقبيح كنند، چه بسا كه مشكلات ديگرى هم به وجود آورند. به هر حال رعايت حال فرزندان، نيازمند برنامهريزى براى تربيت نيك آنان است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل مىكند:
مؤمن قدر منزلت خويش را نزد پروردگار چنين مىشناسد كه فرزندى تربيت كند كه پيش از مرگ او را بىنياز گرداند.
تنبيه و تشويق والدين كه ابزار سازندهاى براى پرورش روح و روان فرزندان است گاهى وسيله تخليه هيجانات روحى و عقدههاى نفسانى پدران مىگردد كه اثرات بسيار ناگوارى در زندگى آينده فرزندان به جاى مىگذارد. و از آن جمله اين كه دچار عصيان گرى و ستمكارى مىگردند.
روايات ما تنبيه بدنى را در موردى تجويز مىكنند كه جنبه ارشادى و هدايتى داشته باشد، نه اين كه هرگاه فرزند به دلخواه پدر و مادر و موافق سليقههاى شخصى يا تمايلات قلبى آنان عمل نكرد، او را به زير شكنجههاى بدنى قرار دهند؛ زيرا تنبيه بايد عامل بازدارنده از كارهاى ناپسند و وادار كننده به كارهاى خوب و خير باشد.
البته هميشه مقام پدر و مادر با عزّت و احترام ارج نهاده شده است و خداوند به مهربانى و دعاى رحمت و بخشش براى آنان امر فرموده است:
و براى هر دو از روى مهر و محبت، بال فروتنى فرود آر و بگو: پروردگارا! آنان را به پاس آن كه مرا در كودكى تربيت كردند، مورد رحمت قرار ده.
وانبيا و معصومان دين و اولياى الهى هميشه حامى و مدافع پدر ومادر بودهاند تا حقشان ضايع نشود و پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) فرمود:
خداوند رحمت كند پدرى را كه به نيكى و شايستگى فرزند خويش، كمك كند.
ولى برخى از پدران و مادران به حقوق خود و فرزندان توجه نمىكنند و اسباب نفرين و آزار خود را فراهم كرده و يا ديگران به خاطر اشتباه و رفتار غلط فرزندان، والدين آنان را دشنام مىدهند. متأسفانه اين شيوههاى جاهلى، نسل به نسل منتقل گشته و گروه زيادى از بزرگان خانواده، منفور آيندگان شدهاند.
و بر اساس تحقيقات تربيتى و روانشناسى؛ بيشترين زمينههاى انحرافهاى اخلاقى و نفرين فرزندان را، پدران و مادران فراهم ساختهاند.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) ضمن سفارش به حضرت على (عليه السلام) مىفرمايد:
اى على! خدا لعنت كند پدر و مادرى را كه فرزندانشان را به عاق كردن وادار نمايند.اى على! همان گونه كه فرزند عاق والدين مىشود، والدين نيز در مقابل، عاق فرزندان خود خواهند شد ...اى على! هر كه پدر و مادر خود را اندوهناك كند، به راستى آنان را نافرمانى كرده است.
زمينه سازى عاق شدن عاق والدين يكى از گناهان كبيره است و اگر كسى كه عاق والدين شده رضايت و محبت آنان را فراهم نكند در دنيا گرفتار فقر ودردهاى رنج آور گشته و در قيامت سرنوشت بدى در انتظار او خواهد بود.
برخلاف تصوّر برخى كه مىپندارند تنها فرزندان عاق والدين مىشوند. والدين هم عاق اولاد مىشوند، چون بين والدين و فرزندان حقوق و تكاليف متقابلى حكمفرماست و در صورت كوتاهى در عمل به آنها؛ پدران و مادران همانقدر خطاكارند كه فرزندان مقصرند.
پس بايد اولياى خانواده درباره مسئوليتهايشان احساس وظيفه شرعى كنند و احترام به حقوق متقابل بين خود و فرزندان را ايجاد كنند تا به طور طبيعى فرزندان و عزيزان آنها هم احساس تكليف و اداى حق كنند.
هر گونه خشونت يا مهربانى والدين كه شكل افراطى به خود بگيرد و حريم خاص پدر و مادر به وسيله فرزندان شكسته شود، در حقيقت اولياى بزرگ به دست خود اسباب بىحرمتى و قانون شكنى را فراهم كردهاند.
امام حسن عسكرى (عليه السلام) در اين زمينه مىفرمايد:
جسارت پيدا كردن فرزند بر پدرش در كودكى، او را در بزرگى به نافرمانى و آزار آنان وادار مىكند.
فرزند انسان در هر سنى كه باشد براى خود شخصيت و احترام قائل است، دوست دارد به شخصيت آنان توجه شود. از اين رو سزاوار است كه پدر و مادر به روحيه عزّت نفس و اعتماد به خويش در تربيت و تحكيم اصول اخلاقى دقت نمايند، از جمله در خانواده و مهمانىها و ديدارهاى گروهى همانند ديگران گرامى باشند. بايد از هر گونه تحقير و تمسخر و تنبيه و به رخ كشيدن عيبها و لغزشهاى فرزندان پرهيز نمود؛ زيرا روح كودك و نوجوان مانند گل، بسيار ظريف و حساس است و با كوچكترين روش نابهنجار پژمرده مىشود.
پس پدران و مادران بايد زمينههاى آمرزش و گذشت از خويش را، در فرزندان آماده سازند.
امام صادق (عليه السلام) از پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) نقل كرده است:
روزى حضرت عيسى (عليه السلام) از كنار قبرى گذشت كه صاحب آن در عذاب بود.سال آينده نيز از همان قبرستان عبور مىكرد، در آن محل ديد كه صاحب قبر از عذاب نجات پيدا كرده است. از پروردگار خود از اين وضعيت پرسيد؟
خداى متعال به او وحى فرستاد: صاحب اين قبر فرزند صالحى داشت كه جادهاى را اصلاح كرد و كودك يتيمى را پناه داد و خداوند او را به خاطر عمل فرزندش بخشيد.
پيامبر عزيز اسلام فرزندان را سرمايه زندگى و مايه غفران والدين دانسته و مىفرمايد:
فرزند جگر گوشه مؤمن است اگر پيش از پدر بميرد برايش شفاعت مىكند و اگر بعد از پدر بميرد برايش استغفار مىكند و خداوند در اثر طلب مغفرت فرزند، پدر را مىبخشد.
پدران و مادران بايد بدانند صلاحيّت فرزندان در اين است كه با تربيت درست و ياد دادن آداب و اخلاق انسانى، آنان را براى زندگى نيكو و سعادتمندى آخرت، يارى نمايند.
ممكن است پدران و مادران نسبت به وظيفه و مسؤوليت مهمى كه از جانب حق درباره فرزندان به عهده آنان گذاشته شده بر اثر جهل، يا كم ظرفيتى، يا سختىهاى زندگى سستى ور زند و از اداى حق آنان كوتاهى نمايند، در اين صورت از نظر اسلام بر فرزندان است كه آنان را دعا كنند و از تقصير در خدمتشان بگذرند، و تمام حقوق خود را كه بر عهده پدر و مادر است ببخشند، و از حضرت حق بخواهند كه آنان را مورد لطف قرار دهد؛ چرا كه مقدار تقصير آنان در حق فرزند قابل مقايسه با زحمات آنان نيست، به همين خاطر در جملات عرشى بالا حضرت سجّاد (عليه السلام) بنابر خواسته اسلام درباره پدر و مادر دعا مىكند و از خداوند درخواست مغفرت و عفو نسبت به تقصير آنان در حق فرزند مىنمايد، و مىخواهد كه آزار فرزند را در حق آنان با آمرزش و علوّ درجات آنان و فزونى حسناتشان جبران كند.
______________________________
(1)- كنز العمال: 16/ 489، حديث 45595.
(3)- بحار الأنوار: 71/ 65، باب 2، حديث 32؛ مجموعة ورّام: 2/ 167.
(5)- بحار الأنوار: 75/ 374، باب 29، حديث 1؛ تحف العقول: 489.
(6)- الكافى: 6/ 3، حديث 12؛ بحار الأنوار: 14/ 287، باب 21، حديث 11.
(7)- عوالى اللآلى: 1/ 270، حديث 78، فصل 10؛ مستدرك الوسائل: 15/ 112، باب 1، حديث 17688.