فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 2 از دعای 26 ( توفیق کمک به همسایگان )

وَ وَفِّقْهُمْ لِإِقَامَةِ سُنَّتِكَ ، وَ الْأَخْذِ بِمَحَاسِنِ أَدَبِكَ فِي إِرْفَاقِ ضَعِيفِهِمْ ، وَ سَدِّ خَلَّتِهِمْ ، وَ عِيَادَةِ مَرِيضِهِمْ ، وَ هِدَايَةِ مُسْتَرْشِدِهِمْ ، وَ مُنَاصَحَةِ مُسْتَشِيرِهِمْ ، وَ تَعَهُّدِ قَادِمِهِمْ ، وَ كِتَْمانِ أَسْرَارِهِمْ ، وَ سَتْرِ عَوْرَاتِهِمْ ، وَ نُصْرَةِ مَظْلُومِهِمْ ، وَ حُسْنِ مُوَاسَاتِهِمْ بِالْمَاعُونِ ، وَ الْعَوْدِ عَلَيْهِمْ بِالْجِدَةِ وَ الْإِفْضَالِ ، وَ إِعْطَاءِ مَا يَجِبُ لَهُمْ قَبْلَ السُّؤَالِ
و اينها را براى بپا كردن سنت خود، و در به كار گرفتن آداب خوبت در يارى كردن ناتوانان، و برآوردن حاجت نيازمندان، و عبادت از مريضان، و هدايت راه جويان، و خيرخواهى كسانى كه مشورت مى‌كنند، و ديدار از مسافرين آنها، و حفظ كردن راز آنها، و پوشاندن عيوبشان، و يارى كردن ستمديدگانشان، و كمك كردن خوب در منزل و رساندن نفع و فايده با بخشش زياد، و قبل از سؤال و درخواست آنان، حقشان را عطا كردن، موفق بدار.

زيارت مؤمن در روايات‌

در مسئله ارفاق به ضعيف و پيشگيرى از فقر و عيادت مريض و مسئله هدايت و خيرخواهى در مباحث قبل، مفصل بحث شد.

در اين جا در زمينه زيارت مؤمن و رازدارى و عيب‌پوشى و يارى مظلوم به چند روايت اشاره مى‌شود.

امام صادق (عليه السلام) فرمود:

مَنْ زارَ اخاهُ لِلّهِ لا لِغَيْرِهِ الْتِماسَ مَوْعِدِ اللّهِ، وَ تَنَجُّزِ ما عِنْدَ اللّهِ، وَكَّلَ اللّهُ بِهِ سَبْعينَ الْفَ مَلَكٍ يُنادُونَهُ: الا طِبْتَ وَ طابَتْ لَكَ الْجَنَّةُ.«1»

هر كس برادر دينى خود را زيارت كند و اين زيارتش تنها و تنها براى خدا باشد، به خواهش نويد الهى و دريافت آنچه نزد خداوند است، حضرت حق هفتاد هزار فرشته برگمارد كه فرياد زنند: پاكيزه گشتى و خوش باد براى تو بهشت.

و نيز آن حضرت فرمود:

مَنْ زارَ اخاهُ فِى اللّهِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ: ايّاىَ زُرْتَ، وَ ثَوابُكَ عَلَىَّ، وَلَسْتُ ارْضى لَكَ ثَواباً دُونَ الْجَنَّةِ.«2»

هر كه در راه خشنودى حق برادرش را ديدن كند، خداى عزّوجّل فرمايد: مرا ديدن كردى، و اجر و ثوابت بر من است، و من براى تو ثوابى كمتر از بهشت نپسندم.

يعقوب بن شعيب مى‌گويد: از حضرت صادق (عليه السلام) شنيدم:

مَنْ زارَ اخاهُ فِى جانِبِ الْمِصْرِ ابْتِغاءَ وَجْهِ اللّهِ فَهُوَ زَوْرُهُ، وَ حَقٌّ عَلى اللّهِ انْ يُكْرِمَ زَوْرَهُ.«3»

هر كه برادر دينى خود را كه در يك سوى شهر است براى خدا ديدن كند پس او زاير خداست، و بر خداوند است كه زاير خود را ارجمند دارد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

مَنْ زارَ اخاهُ فِى بَيْتِهِ قالَ اللّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهُ: انْتَ ضَيْفى وَ زائِرى، عَلَىّ قِراكَ، وَ قَدْ اوْجَبْتُ لَكَ الْجَنَّةَ بِحُبِّكَ ايّاهُ.«4»

هر كه از برادر خود در خانه او ديدن كند خداوند عزّوجلّ فرمايد: تو مهمان و زاير من هستى، پذيرائى از تو بر من است، و من بهشت را بر تو واجب كردم به خاطر اين كه برادر مؤمنت را دوست دارى.

حضرت باقر (عليه السلام) فرمود:

انَّ لِلّهِ عَزَّوَجَلَّ جَنَّةً لايَدْخُلُها الَّا ثَلاثَةٌ: رَجُلٌ حَكَمَ عَلى نَفْسِهِ بِالْحَقِّ، وَ رَجُلٌ زارَاخاهُ الْمُؤْمِنَ فِى اللّهِ، وَ رَجُلٌ آثَرَ اخاهُ الْمُؤْمِنَ فِى اللّهِ.«5»

براى خداى عزّوجّل بهشتى است كه در آن در نيايد جز سه كس: مردى كه درباره خود به حق قضاوت كند، و مردى كه برادر مؤمن خود را براى خدا ديدن كند، و مردى كه در راه رضاى حق برادر دينى خود را در رفع نيازمنديهايش بر خود مقدم بدارد.


رازدارى در روايات‌

رازدارى آن اندازه مهم است كه حضرت زين العابدين (عليه السلام) مى‌فرمايد:

وَدِدْتُ وَ اللّهِ انِّى افْتَدَيْتُ خَصْلَتَيْنِ فِى الشِّيعَةِ لَنا بِبَعْضِ لَحْمِ ساعِدى: النَّزْقِ وَ قِلَّةِ الْكِتْمانِ.«6»

من دوست دارم براى دو خصلت بد كه در شيعه ما هست گوشت استخوان دستم را عوض بدهم تا رفع شوند: كج خلقى، و كمى راز نگهدارى!

حضرت صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

امِرَ النّاسُ بِخَصْلَتَيْنِ فَضَيَّعُوهُما فَصارُوا مِنْهُما عَلى غَيْرِ شَىْ‌ءٍ: الصَّبْرِ وَ الْكِتْمانِ.«7»

مردم به دو خصلت فرمان يافتند و هر دو را ضايع كردند، و به خاطر ضايع كردن آنها بى همه چيز شدند: صبر و رازدارى.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

طُوبى لِعَبْدٍ نُوْمَةٍ، عَرَفَهُ اللّهُ وَ لَمْ يَعْرِفْهُ النّاسُ، اولئِكَ مَصابيحُ الْهُدى، وَ يَنابيعُ الْعِلْمِ، يَنْجَلِى عَنْهُمْ كُلُّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ، لَيْسُوا بِالْمَذاييعِ الْبُذُرِ، وَ لا بِالْجُفاةِ الْمُرائِينَ.«8»

خوشا بر بنده گمنام، خدا او را شناسد و مردم او را نشناسند، آنانند چراغ‌هاى هدايت، و سرچشمه‌هاى دانش، به واسطه آنها هر فتنه تيره و تارى برطرف گردد، فاش كننده و پرده بردار از اسرار نمى‌باشند، و ناسپاس و رياكار و خودنما نيستند.

امام صادق (عليه السلام) در باب اسرار مذهب كه مخالفان و معاندان تحمل آن را ندارند، و فاش شدنش باعث زحمت شيعيان است، فرمودند:

انَّ امْرَنا مَسْتُورٌ مُقَنَّعٌ بِالْميثاقِ، فَمَنْ هَتَكَ عَلَيْنا اذَلَّهُ اللّهُ.«9»

راستى كه برنامه ما زير پرده است، و به وسيله پيمانى كه حضرت حق گرفته روپوش دارد، هر كه پرده آن را به زبان خود بدرد، خداوند خوار و ذليلش كند.

و نيز آن حضرت فرمود:

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لَنا الْمُغْتَمِّ لِظُلْمِنا تَسبيحٌ، وَ هَمُّهُ لِامْرِنا عِبادَةٌ، وَ كِتْمانُهُ لِسِرِّنا جِهادٌ فِى سَبيلِ اللّهِ.«10»

نفس كسى كه براى ما ناراحت است و از ستمى كه بر ما شده غمناك و دل‌تنگ است، تسبيح مى‌باشد، و توجه به امر ما عبادت، و رازنگهدارى او براى ما جهاد در راه خداست.

حضرت صادق (عليه السلام) در باب بدى فاش كردن راز مى‌فرمايد:

انَّ اللّهَ عَزَّوَجَلَّ عَيَّرَ اقْواماً بِالْاذاعَةِ فِى قَوْلِهِ عَزَّوَجَلَّ: ﴿وَ إِذَا جَاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذَاعُوا بِهِ﴾«11»فَايّاكُمْ وَالْاذاعَةِ.«12»

خداى عزّوجّل مردمى را براى فاش كردن اسرار سرزنش كرده و فرموده است:«و هرگاه به آنها مطلبى راجع به امنيّت و ناامنى برسد آن را فاش مى‌كنند.»پس بپرهيزيد از فاش كردن اسرار.

و نيز آن حضرت فرمود:

منظور خداوند از آيه شريفه:

﴿وَيَقْتُلُونَ الْانْبِياءَ بِغَيْرِ حَقٍّ﴾«13»

و پيامبران را به ناحق مى‌كشتند.

اين است كه آنها را به خدا قسم با شمشير خود نكشتند، بلكه راز آنان را فاش‌ كردند و شهرت دادند تا كشته شدند.«14»


عيب پوشى در روايات‌

در باب اهميت عيب پوشى و بدى جستجو كردن از عيوب مردم روايات بسيار مهمى وارد شده كه به رواياتى از باب نمونه اشاره مى‌كنم:

از حضرت باقر و حضرت صادق (عليه السلام) روايت شده است:

اقْرَبُ ما يَكُونُ الْعَبْدُ الَى الْكُفْرِ انْ يُواخِىَ الرَّجُلَ عَلَى الدِّينِ فَيُحْصِىَ عَلَيْهِ عَثَراتِهِ وَ زَلّاتِهِ لِيُعَنِّفَهُ بِها يَوْماًما.«15»

نزديكترين وضعى كه عبد به كفر دارد، اين است كه با مردى برادر دينى باشد، و لغزش‌ها و خطاهاى او را شماره كند تا يك روزى او را بدآنهاسرزنش نمايد.

رسول خدا (صلى الله عليه و آله) فرمود:

يا مَعْشَرَ مَنْ اسْلَمَ بِلِسانِهِ وَ لَمْ يُخَلِّصِ الْايمانَ الى قَلْبِهِ، لاتَذُمُّوا الْمُسْلِمينَ، وَ لاتَتَبَّعُوا عَوْراتِهِمْ، فَانَّهُ مَنْ تَتَبَّعَ عَوْراتِهِمْ تَتَبَّعَ اللّهُ عَوْرَتَهُ، وَ مَنْ تَتَبَّعَ اللّهُ تَعالى عَوْرَتَهُ يَفْضَحُهُ وَلَوْ فِى بَيْتِهِ.«16»

اى گروه كسانى كه به زبان اسلام آورده، و ايمان به دل‌هايتان راه نيافته، مسلمانان را نكوهش مكنيد، و عيب‌هاى آنان را دنبال ننماييد؛ زيرا هر كه از عيوب آنها دنباله‌گيرى كند خدا از عيب او دنبال كند، و هر كه خداوند دنبال عيب او برآيد رسوايش سازد گرچه در خانه‌اش باشد.


يارى مظلوم در روايات‌

اميرالمؤمنين (عليه السلام) در شب شهادت به حضرت حسن و حسين (عليه السلام) در يك جمله فرمود:

كُونا لِلظّالِمِ خَصْمَاً، وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً.«17»

دشمن ستمگر، و ياور ستمديده باشيد.

رسول گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) در يارى مظلوم مى‌فرمايد:

انَّ اللَّهَ اوْحى‌ الى‌ داوُدَ قُلْ لِفُلانِ الجَبَّارِ انّى‌ لَمْ ابْعَثْكَ لِتَجْمَعَ الدُّنْيا عَلَى الدُّنْيا وَلكِنْ لِتَرُدَّ عَنّى‌ دَعْوَةَ الْمَظْلُومِ وَ تَنْصُرَهُ فَانّى‌ آلَيْتُ عَلى‌ نَفْسى‌ انْ انْصُرَهُ وَ انْتَصِرَ لَهُ مِمَّنْ ظُلِمَ بِحَضْرَتِهِ وَ لَمْ يَنْصُرْهُ.«18»

به درستى كه خداى متعال به داود (عليه السلام) وحى فرمود كه: به فلان سلطان جبار بگو من تو را در اين مقام قرار ندادم كه دنيا را جمع آورى كنى و اموال را بر روى يكديگر انباشته نمايى، ليكن تو را فرستادم كه ناله مظلومان را رد كنى و آنها را يارى كنى، به درستى كه من قسم ياد كرده‌ام و بر خود لازم كرده‌ام كه مظلوم را يارى كنم و انتقام بگيرم از آن كسى كه مظلوم در حضور او ظلم شده و او ياريش نكرده است.

و نيز مى‌فرمايد:

يا عَلى‌! سِرْ سِتَّهَ امْيالٍ انْصُرِ الْمَظْلُومَ.«19»

ياعلى! براى يارى مظلوم شايسته است شش ميل راه بپيمايى.

و نيز مى‌فرمايد:

مَنْ اصْبَحَ لايَهُمُّ بِظُلْمِ احَدٍ غَفَرَ اللَّهُ لَهُ ما اجْتَرَمَ.«20»

هر كه صبح كند و قصد ستم به كسى نداشته باشد. خدايش هر چه جرم كند، بيامرزد.

امام على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

احْسَنُ الْعَدْلِ نُصْرَةُ الْمَظْلُومِ.«21»

نيكوترين عدل يارى كردن ستم رسيده است.

امام على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

إِنَّما خافَ الْقِصاصَ مَنْ كَفَّ عَنْ ظُلْمِ النَّاسِ.«22»

آن كه از ستم به مردم خوددارى مى‌كند همانا از قصاص مى‌ترسد.

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

مَنِ ارْتَكَبَ احَداً بِظُلْمٍ بَعَثَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَلَيْهِ مَنْ يَظْلِمُهُ بِمِثْلِه‌ اوْ عَلى‌ وُلْدِهِ اوْ عَلى‌ عَقِبِه‌ مِنْ بَعْدِهِ.«23»

هر كسى ستمى كند خداوند بر او برانگيزاند كسى را كه مانند همان ستم را به او يا به فرزندش يا به نژادش بعد از او نمايد.

بود نيك‌تر عدل اندر جهانى‌

اعانت به مظلوم و بيچارگان‌

ستمديده را دهى گر تو داد

به دادت رسد حق به روز معاد

(باقرى بيدهندى)
دشمنى با ظالم و شتافتن به يارى مظلوم از اهمّ واجبات الهى است كه سستى در آن، سبب عذاب ابدى مى‌باشد.

______________________________

(1)- الكافى: 2/ 175، حديث 1؛ مستدرك الوسائل: 10/ 379، باب 77، حديث 12220.

(2)- الكافى: 2/ 176، حديث 4؛ وسائل الشيعة: 14/ 584، باب 97، حديث 19865.

(3)- بحار الأنوار: 71/ 345، باب 21، حديث 5؛ الكافى: 2/ 176، حديث 5.

(4)- بحار الأنوار: 71/ 345، باب 21، حديث 6؛ الكافى: 2/ 176، حديث 6.

(5)- الكافى: 2/ 178، حديث 11؛ وسائل الشيعة: 14/ 582، باب 97، حديث 19862.

(6)- الكافى: 2/ 221، حديث 1؛ وسائل الشيعة: 16/ 235، باب 32، حديث 21448.

(7)- الكافى: 2/ 222، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 16/ 236، باب 32، حديث 21449.

(8)- الكافى: 2/ 225، حديث 11؛ وسائل الشيعة: 16/ 248، باب 34، حديث 21478.

(9)- بحار الأنوار: 72/ 83، باب 45، حديث 32؛ الكافى: 2/ 226، حديث 15.

(10)- الكافى: 2/ 226، حديث 16؛ وسائل الشيعة: 16/ 249، باب 34، حديث 21485.

(11)- نساء (4): 83.

(12)- بحار الأنوار: 72/ 84، باب 45، حديث 34؛ الكافى: 2/ 369، حديث 1.

(13)- آل عمران (3): 112.

(14)- الكافى: 2/ 371، حديث 7؛ وسائل الشيعة: 16/ 249، باب 34، حديث 21483.

(15)- بحار الأنوار: 72/ 217، باب 65، حديث 20؛ الكافى: 2/ 354، حديث 1.

(16)- الكافى: 2/ 354، حديث 2؛ وسائل الشيعة: 12/ 275، باب 150، حديث 16293.

(17)- نهج البلاغه: نامه 47؛ مستدرك الوسائل: 12/ 180، باب 1، حديث 13821.

(18)- بحار الأنوار: 14/ 40، باب 3، حديث 24؛ ارشاد القلوب، ديلمى: 1/ 76.

(19)- بحار الأنوار: 74/ 52، باب 3، حديث 3؛ من لايحضره الفقيه: 4/ 361، حديث 5762.

(20)- بحار الأنوار: 72/ 330، باب 79، حديث 62؛ الكافى: 2/ 332، حديث 8.

(21)- غرر الحكم: 446، حديث 10210.

(22)- بحار الأنوار: 72/ 313، باب 79، حديث 25؛ ثواب الاعمال: 273.

(23)- بحار الأنوار: 72/ 313، باب 79، حديث 23؛ ثواب الاعمال: 273.

من زار اخاه فى الله قال الله عز و جل: اياى زرت، و ثوابك على، و لست ارضى لك ثوابا دون الجنه.
(هر كه در راه خشنودى حق برادرش را ديدن كند، خداى عز و جل فرمايد: مرا ديدن كردى، و اجر و ثوابت بر من است، و من براى تو ثوابى كمتر از بهشت نپسندم.)
كافى، ج 3، ص 171

امر الناس بخصلتين فضيعوهما فصاروا منهما على غير شى‏ء: الصبر و الكتمان.
(مردم به دو خصلت فرمان يافتند و هر دو را ضايع كردند، و به خاطر ضايع كردن آنها بى همه چيز شدند: صبر و رازدارى.)
كافى، ج 3، ص 336

اقرب ما يكون العبد الى الكفر ان يواخى الرجل على الدين فيحصى عليه عثراته و زلاته ليعنفه بها يوما ما.
(نزديكترين وضعى كه عبد به كفر دارد، اين است كه با مردى برادر دينى باشد، و لغزشها و خطاهاى او را شماره كند تا يك روزى او را بدانها سرزنش نمايد.)
كافى، ج 4، ص 47

كونا للظالم خصما، و للمظلوم عونا.
(حسن جان، حسين جان، دشمن ستمگر، و ياور ستمديده باشيد.)
نهج‌البلاغه، نامه 47


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - حسن ممدوحی کرمانشاهی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^