و از آتشى كه تابش آن تاريكى است و از آن بجاى روشنى تاريكى مىتراود و ملايمت آن دردناك و دور آن نزديك است و از آتشى كه پارهاى از آن پارهى ديگر را مىبلعد و برخى از آن بر برخى ديگر حملهور مىشود و مىتازد، زنهارم ده از آتشى كه استخوان را مىفرسايد و كسانى را كه در آغوش دارد آب جوشان مىآشاماند و از سوختن كسى كه نزد او زارى كند باز نمىماند و به كسى كه از او تقاضاى عطوفت و مهر كند، مهر نمىورزد و داراى آن توان نيست كه از رنج كسى كه نزد او مىنالد و در برابرش سر تسليم به خاك مىسايد بكاهد، بلكه با كسانى كه در بر او سكونت دارند با دردناكترين رنج و شديدترين مصيبت كه سوزانتر از آن در حد توانايى او نيست، ديدار مىكند
استاد انصاریان این فراز را همراه با فراز قبل شرح کرده اند، برای مشاهده لطفا «اینجا» را کلیک کنید.