فارسی
پنجشنبه 01 آذر 1403 - الخميس 18 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 1 از دعای 36 ( رعد و برق )

اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَيْنِ آيَتَانِ مِنْ آيَاتِكَ ، وَ هَذَيْنِ عَوْنَانِ مِنْ أَعْوَانِكَ ، يَبْتَدِرَانِ طَاعَتَكَ بِرَحْمَةٍ نَافِعَةٍ أَوْ نَقِمَةٍ ضَارَّةٍ ، فَلَا تُمْطِرْنَا بِهِمَا مَطَرَ السَّوْءِ ، وَ لَا تُلْبِسْنَا بِهِمَا لِبَاسَ الْبَلَاءِ .
بار خدايا! اين دو نشانه‌هايى‌اند در ميان نشانه‌هاى تو و دو كار گزارند در ميان كارگزاران تو كه يا به رحمتى سود بخش يا عذابى زيانبار مبادرت به بردن فرمان تو مى‌كنند، پس به وسيله‌ى آن دو باران عذاب بر سر ما مبار و جامه‌ى بلا بر ما در مپوشان!

ابر، برق، رعد

اگر مردم به عبادت و طاعت و تقوا و ورع روى آورند. ابر و برق و رعد به وقت كار خود را انجام مى‌دهند و به اندازه مى‌بارند و باريدن ابر براى همگان نعمت و بركت مى‌شود، و اگر روى از عبادت بردارند و پشت پا به تقوا و فضيلت بزنند، بارش ابر و غرّش رعد و فروغ برق براى آنان بلا و نقمت و باعث خرابى و ضرر و زيان و خسارت خواهد شد، كه هر چه چرخ در اين جهان هستى است به اراده يك نفر مى‌چرخد و آنهم حضرت حق است، و چه نيكوست كه تمام مردم هوا و خواسته و اراده خود را با هوا و اراده حق يكى كنند تا همه چيز براى آنان منبع نفع و بركت گردد.

برق آسمان، بارش باران و سبز شدن زمين و دگرگونى فصل‌ها از نشانه‌هاى قدرت قاهره خداوند متعال در آفرينش است كه بر پايه يك برنامه حساب شده و استوار اتفاق مى‌افتد و هرگز تصادف و بى‌نظمى در اين امور راهى ندارد.

خداوند حكيم در سير حركت زمين و بركات آسمانى؛ برق را وسيله‌اى براى بيدارى و دگرگونى انسان‌ها قرار داده است تا در پرتو ترس و اميد از آن، آدمى در خواب غفلت فرو نرود از اين رو مى‌فرمايد:

﴿وَ مِنْ آيَاتِهِ يُرِيكُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَ يُنَزِّلُ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَيُحْيِي بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ﴾«1»

و از نشانه‌هاى [قدرت و ربوبيت‌] اوست كه برق را مايه ترس [از صاعقه‌] و اميد [به باران‌] به شما مى‌نماياند، و از آسمان، آبى نازل مى‌كند كه زمين را پس از مردگى‌اش به وسيله آن زنده مى‌كند؛ قطعاً در اين [شگفتى‌هاى آفرينش‌] نشانه‌هايى است براى مردمى كه تعقّل مى‌كنند.

جرقه‌اى كه از بيم و اميدى در اثر برق آسمانى و حركت ابرها و ريزش باران در قلب پديد مى‌آيد؛ سازنده درون آدمى است و اين يك راه‌خداشناسى آشكار است كه بايد بر اساس دانش و انديشه و تفكّر دريافت شود.

اميرمؤمنان على (عليه السلام) در وصف سالكان راه حقيقت مى‌فرمايد:

قَدْ أَحْيى‌ عَقْلَهُ وَ اماتَ نَفْسَهُ، حَتّى‌ دَقَّ جَليلُهُ وَ لَطُفَ غَليظُهُ وَ بَرَقَ لَهُ لامِعٌ كَثيرُ الْبَرْقِ، فَأَبانَ لَهُ الطَّريقَ وَ سَلَكَ بِهِ السَّبيلَ وَ تَدافَعَتْهُ الْأَبْوابُ الى‌ بابِ السَّلامَةِ وَ دارِ الْإِقامَةِ وَ ثَبَتَتْ رِجْلاهُ بِطُمَأْنِينَةِ بَدَنِهِ فى قَرارِ الْأَمْنِ وَ الرّاحَةِ بِمَا اسْتَعْمَلَ قَلْبَهُ وَ أَرْضى‌ رَبَّهُ.«2»

همانا عقل خود را زنده كرد و نفسش را مى‌راند به طورى كه جسمش باريك و دلش نرم شد و نورى در نهايت فروزندگى برايش درخشيد كه راه را براى او روشن كرد و به آن نور راه را پيمود، ابواب سلوك او را به در سلامت و خانه اقامت راندند و قدمهايشان همراه آرامش تن در جايگاه امن و راحت استوار شد، چرا كه قلبش را به كار گرفت و پروردگارش را خشنود ساخت.

هر آنچه در چرخه دايره هستى است فرمان بر نظام ربّانى خداوند جهان است. و هيچ گونه استقلالى در ذات آن نيست، بلكه همه اصول نظام هستى امانتى است كه سود و زيان بار بودن آن در دست پر قدرت آن حكيم تواناست. و همگى در ستايش و نيايش با حق تعالى، زبانى خاموش دارند.

در شرح اسماء الحسنى، روايتى از نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) وارد شده كه حق جليل را گسترده توصيف فرموده است، از جمله در بخشى از فرازهاى آن آمده است:

وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى‌ يُسَبِّحُ لَكَ بِهِ قَطْرُ الْمَطَرِ وَ السَّحابُ الْحامِلاتُ قَطَراتِ رَحْمَتِكَ يا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى‌ أَجْرَيْتَ بِهِ وابِلَ السَّحابِ فِى الْهَواءِ بِقُدْرَتِكَ يا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى‌ تُنْزِلُ بِهِ قَطْرَ الْمَطَرِ مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً فَتَجْعَلُهُ فُرَجاً يا اللَّهُ .... وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى‌ يُسَبِّحُ لَكَ بِهِ الْبَرْقُ الْخاطِفُ وَ الصَّواعِقُ الْعاصِفَةُ يا اللَّهُ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى‌ تُسَبِّحُ لَكَ بِهِ الرِّياحُ الْعاصِفاتُ فِى مَجارِيها يا اللّه وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الَّذى‌ يَنْزِلُ بِهِ مَعَ كُلِّ قَطْرَةٍ مَلَكٌ مِنَ السَّماءِ يُسَبِّحُكَ بِهِ وَ لايَرْجِعُ إِلى‌ يَوْمِ الْقِيامَةِ يا اللَّهُ.«3»

و از تو درخواست مى‌كنم به آن نامت كه به آن قطره‌هاى باران و ابر باركش قطره‌هاى رحمت تو؛ تو را تسبيح مى‌كنند، اى خدا.واز تو درخواست مى‌كنم به آن نامت كه به آن در هوا ابر سنگين را به نيرويت جارى ساختى، اى خدا.و از تو درخواست مى‌كنم به آن نامت كه به آن قطره‌هاى باران را از ابرهاى متراكم و باران‌زا، پى در پى فروفرستادى و آن را گشايش قرار دادى، اى خدا.و از تو درخواست مى‌كنم به آن نامت كه به آن آذرخش خيره كننده و آواز سخت و تند وزنده تو را تسبيح مى‌كنند، اى خدا.و از تو در خواست مى‌كنم به آن نامت كه به آن بادهاى سخت وزنده در رهگذرشان تو را تسبيح مى‌كنند، اى خدا.واز تو در خواست مى‌كنم به آن نامت كه به آن با هر قطره‌اى فرشته‌اى از آسمان فرود مى‌آيد و به آن تو را تسبيح مى‌كند و تا روز قيامت بازنمى‌گردد، اى خدا.

در اين فراز از دعا، حضرت سجّاد (عليه السلام) از خداوند منّان در خواست ابر پر بركت نموده است؛ زيرا ابر بدون بارش هم رحمت و هم نقمت است. دربيان معصومان (عليهم السلام) چنين آمده است.

رسول اللّه اعظم (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ جَعَلَ السَّحابَ غَرابِيلَ لِلْمَطَرِ هِىَ تُذِيبُ الْبَرَدَ حَتَّى يَصيرَ ماءً لِكَىْ لايُضِرَّ شَيْئاً يُصيبُهُ وَ الَّذى‌ تَرَوْنَ فِيهِ مِنَ الْبَرْدِ وَ الصَّواعِقِ نَقِمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يُصيبُ بِها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ.«4»

همانا خداوند متعال ابر را غربال كننده باران ساخته، آنها تگرگ را ذوب مى‌كنند تا به هر چه مى‌رسد زيان نرساند و آنچه بنگريد در ابر از تگرگ و صاعقه، عذاب خداى عز و جل است كه با آن هر بندهاى را كه بخواهد گرفتار نمايد.

نبى اسلام (صلى الله عليه و آله) از جبرئيل پرسيد: دوست دارم امر ابررا بدانم، جبرئيل گفت: اين فرشته ابر است از او بپرس، او گفت: چك‌هاى مهر شده به دست ما مى‌آيد كه به فلان شهر چنين و چنان قطره بباريد.«5»

امام على (عليه السلام) فرمود:

السِّحابُ غِرْبالُ الْمَطَرِ وَ لَوْ لا ذَلِكَ لَأَفْسَدَ كُلَّ شَئٍ يَقَعُ عَلَيْهِ.«6»

ابر، غربال كننده بارانند. و اگر نبود هر چه باران به آن مى‌ريخت تباه مى‌شد.

و نيز حضرت على (عليه السلام) مى‌فرمايد:

وَ سُئِلَ عَنِ السَّحابِ أَيْنَ تَكُونُ؟ قالَ: تَكُونُ عَلَى شَجَرٍ عَلى‌ كَثِيبٍ عَلى‌ شاطِئِ الْبَحْرِ يَأوِى إِلَيْهِ فَإِذا أَرادَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ أَنْ يُرْسِلَهُ أَرْسَلَ رِيحاً فَأَثارَتْهُ وَ وَكَّلَ بِهِ مَلائِكَةً يَضْرِبُونَهُ بِالمَخارِيقِ وَ هُوَ الْبَرْقُ فَيَرْتَفِعُ ثُمَّ قَرَأَ هذِهِ الْآيَةَ ﴿وَ اللَّهُ الَّذِي أَرْسَلَ الرِّيَاحَ فَتُثِيرُ سَحَابًا فَسُقْنَاهُ إِلَىٰ بَلَدٍ مَيِّتٍ﴾«7»وَ الْمَلَكُ اسْمُهُ الرَّعْدُ.«8»

پرسيده شده از ابر كه كجاست؟ فرمود: بر درختى بالاى تلّى كنار دريا در آن‌ منزل كند و چون خداوند بلند مرتبه بخواهد آن را بفرستد، بادى گسيل نمايد تا آن را برانگيزد و فرشته‌ها بدان گمارد تا او را تازيانه آتشين بزنند و آن برق است و برآيد، سپس اين آيه را خواند: «خداست كه بادها را فرستاد تا ابرى را برانگيزند، پس ما آن را به سوى سرزمين مرده رانديم و زمين را پس از مردگى‌اش به وسيله آن زنده كرديم» و نام آن فرشته رعد است.

ابن عباس در اين باره مى‌گويد:

السَّحابُ الْأَسْوَدُ فِيهِ الْمَطَرُ وَ الْأَبْيَضُ فِيهِ النَّدَى‌ وَ هُوَ الَّذى‌ يُنْضِجُ الثِّمارَ.«9»

در ابر سياه، باران است و ابر سفيد رطوبت دارد و او سبب رويش و رشد ميوه‌هاست.

گاهى ابر در موقعيت‌هاى خاصى موجب تراكم هوا و در نتيجه گرم شدن شديد آن مى‌شود و بسيارى از درختان و گياهان را سوزانده و بى‌خاصيّت مى‌كند و نيز سبب از بين رفتن رطوبت هوا و كاهش اكسيژن در فضا مى‌شود تا جايى كه انسان گاهى دچار تنگى نفس و بيمارى گوارشى مى‌شود. اين حالت از بلاياى طبيعى آفرينش و براى عبرت آدميان پيش مى‌آيد.

بنابراين گاهى رعد و برق و ابر زمينه ساز ترس و هراس است. و گاهى موجب طمع و رغبت و اميد مى‌شود؛ زيرا زمانى در اثر انقلاب آنها باران شديدى مى‌بارد و به صورت سيل بزرگى درآمده و هر چه را از تر و خشك در سر راهش قرار گرفته نابود مى‌كند و همچنين زمانى بارانى سودمند و به اندازه مناسب مكان مى‌بارد كه دشت و بيابان و مزارع را آباد مى‌سازد و چشمه‌هاى آب و رودخانه‌ها به جريان مى‌افتد و همگان از اين لطف خدا خرسند و سپاسگزار مى‌شوند.

از سيد مرتضى رحمه الله پرسيدند: رعد و برق و ابر در كلام خداوند چيستند؟ كه‌ فرمود: «و از آسمان از كوه‌هايى كه در آن ابر يخ زده است تگرگى فرو مى‌ريزد آيا آنجا تگرگ است يا نه؟

و ايشان (قدس سره) پاسخ داد: ابر جسمى متراكم و در هم است و در آن شكى نيست كه قابل مشاهده است و امّا رعد و برق روايت دارد كه دو فرشته‌اند و آنچه ما گوئيم اين است كه رعد غرّشى از برخورد تكه‌هاى ابر است و برق هم از برخورد آنها به هم بدرخشيد و اين كه خداوند فرموده از كوه‌هاست تا آخر آيه؛ شكى نيست كه كلام خداست و مانعى ندارد كه كوه‌هاى تگرگى آفريده شده باشد در هنگامى كه تگرگ فرو مى‌بارد.«10»

به قول عارف معارف حضرت فيضى هندى:

فروغ شمع محبّت زآتش دگرست‌

درون سوخته او بلاكش دگرست‌

درخت وادى ايمن نسوزد آتش طور

كه بهر سوختن هيمه آتش دگرست‌

به راه عشق مرا نسبتى به مجنون نيست‌

ربودگى دلم از پريوش دگرست‌

سرم به عشوه ساقى فرو نمى‌آيد

كه مستى دلم از جام بى‌غش دگرست‌

ز نقش لوحه گردون مگو، كه طفل دلم‌

فريب خورده لوح منقّش دگرست‌

مكن ملامت فيضى اگر قَدَح نكشيد

كه او ز باده توحيد سر خوش دگرست‌

(فيضى هندى)

______________________________

(1)- روم (30): 24.

(2)- نهج البلاغه: خطبه 210.

(3)- بحار الأنوار: 90/ 255- 256، باب 13، حديث 1؛ البلد الأمين: 413.

(4)- بحار الأنوار: 56/ 381، باب 28، حديث 25؛ قرب الإسناد: 36.

(5)- بحار الأنوار: 56/ 387، باب 28، حديث 39.

(6)- بحار الأنوار: 56/ 373، باب 28، حديث 5؛ قرب الإسناد: 64.

(7)- فاطر (35): 9.

(8)- الكافى: 8/ 218، حديث 268؛ بحار الأنوار: 56/ 382، باب 28، حديث 26.

(9)- بحار الأنوار: 56/ 387، باب 28، حديث 37؛ الدرّ المنثور: 1/ 165.

(10)- بحار الأنوار: 56/ 398 (تتميم)؛ رسائل المرتضى: 4/ 18، مسأله هفتم.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد بن سلیمان تنکابنی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^