رحمت خدا بر محمد و آل او باد در هر زمان و مكانى در هر حال و مقالى، رحمتى كه در شمار نيايد رحمتى كه بر همهى مرحومين كردهاى چندان برابر از آن رحمت كه بر هيچ قوم و ملتى شماره نتوان كرد بر محمد و آل او باد. خدايا تو فعال ما تريد هستى و تو قادرى آنچه مىخواهى بكنى.
الهى چگونه شكر اين نعمت به جاى آورم كه اذنم دادى تو را بخوانم و دست نياز به درگاه بىنياز تو دراز نمايم زهى كرم و عطوفت كه سلطان السلاطين با كمال بىنيازى و اقتدار اذن دهد و ذره خاك بىمقدار با او تكلم كند و او را با هزاران واسطه دعوت كند و به انواع انعام و اكرام پرورد الهى جز تو اين صفت كه را شايد، آرى غير از تو اين كار از كسى برنيايد.
الهى آنچه تو را سزاست مرا تعليم ده
و بر قضاى خود مرا سير تسليم ده
الهى محبت غير خود را از دلم دور كن و دلم را به ياد خود معمور كن و از ديدار خود مرا مسرور كن و جانم را به مشاهده خود غريق نور كن.
الهى اگر سرمايه عمر از دست دادم رشتهى اميد به تو را ننهادم.
الهى گمانم آن است كه زارى بنده را دوست مىدارى كه فرمودى انين المذنين احب الى من تسبيح المسبحين. از آن آلوده دامانى نمودم اختيار خود
كه بحر رحمت تو دامن آلوده مىخواهد
الهى اگر گناهكارم معترفم و مقرم و به رحمت واسعهى تو اميدوارم.
الهى تو ستارى عيبم بپوش كه عيب پوشى كار تو است و ببخش كه غفارى شعار تو است.
الهى لئامت من مظهر كرامت تو است كه اشياء مظهر و صفات تواند.
الهى بشير رحمتت (حضرت محمد ص) خبر داد كه خداوند فرموده نبى عبادى عنى انا الغفور الرحيم.
الهى زبانى ده كه شكر الاء تو گويم و قدرتى ده كه راه رضاى تو پويم و چشمى ده جز تو نبينم و همتى ده كه جز تو نخواهم.
بارالها مرا از ايشان كن
مشكلاتم به راهت آسان كن
گرچه شرمندهام در اين درگاه
خجلم از وفور جرم و گناه
نه مرا طاعتى است زيبنده
هستم از كار خود سرافكنده
هست دردم همه فسوس و ندم
حاصلم نيست جز اميد و كرم