به سودا كه كردى تو با بندگان
گرفتى متاع و فزودى بر آن
كه در دادن و بستدنها كه بود
رسانى به كالا فروشان تو سود
چو در كوچ آرند بر تو گذار
شوند از تو و لطف تو رستگار
تو خود گفتى اى نام تو برقرار
كه هر نيك را ده كنى در شمار
و ليكن خطايى اگر سر زند
محال است كيفر فراتر زند