فارسی
شنبه 03 آذر 1403 - السبت 20 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه



فراز 15 از دعای 45 ( عبادتی به نام دعا )

وَ قُلْتَ ﴿ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ ، إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ، فَسَمَّيْتَ دُعَاءَكَ عِبَادَةً ، وَ تَرْكَهُ اسْتِكْبَاراً ، وَ تَوَعَّدْتَ عَلَى تََرْكِهِ دُخُولَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ .
و فرمودى: «مرا بخوانيد تا دعاى شما را مستجاب نمايم. راستى، آنها كه متكبرانه از عبادت من، سر مى‌پيچند، به زودى، خوار و ذليل، وارد دوزخ خواهند شد»، پس دعاى خود را عبادت، و ترك آن را تكبر ناميدى، و بر ترك دعا، به ورود با خوارى در دوزخ، تهديد فرمودى.

ذلّت و خوارى در استكبار از دعا

دعا، ارتباط انسان با خدا را بيشتر كرده و هر موفّقيّت و پيروزيى را كه انسان در زندگى به دست مى‌آورد و يا هر نعمتى كه نصيبش مى‌شود را از طرف خدا دانسته و شناخت و معرفتش نسبت به پروردگار افزون مى‌شود، كه اگر انسان به اين درجه از معرفت و شناخت برسد، يعنى هر چيز را كه موجب رشد و كمال او شده يا هر نعمت و موفّقيّت را، از بارى تعالى دانسته و به برترين سرمايه زندگى دست پيدا كرده است، و از طرف ديگر اگر انسان خود را بى‌نياز ديد و در هر توفيقى يا نعمتى كه به او رسيد، نسبت به پروردگار عالم بى‌اعتنا بود و تلاش و كوشش خود را باعث اين موفقيت دانست، و در برابر پروردگار تكبّر ورزيد، اين جاست كه به انواع و اقسام بدبختى‌ها و مجادله‌ها در آيات الهى دچار شده، كه خسران دنيا و آخرت را در پى دارد.


اقسام تكبّر

تكبّر، انواع مختلفى دارد كه به اعتبار شخصى تكبّر بر سه قسم تقسيم مى‌شود:

1- تكبّر در برابر خدا، و آن زشت‌ترين انواع تكبّر است و فقط از جهالت محض و طغيان نشأت مى‌گيرد، مانند: تكبّر نمرود؛ زيرا او با خود مى‌گفت: من پروردگار جهانيان هستم و با پروردگار آسمان پيكار مى‌كنم، هم چنان كه مدّعيان ربوبيّت مانند فرعون و ديگران بر اثر تكبّرشان مى‌گفتند:

﴿فَقَالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلَىٰ‌﴾«1»

و گفت: من پروردگار بزرگ‌تر شما هستم.

چون امتناع كرد كه بنده خدا باشد، از اين رو خداى متعال فرمود:

﴿إِنَّ الَّذِينَ يَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِى سَيَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ﴾«2»

آنان كه از عبادت من تكبّر ورزند، به زودى خوار و رسوا به دوزخ درآيند.

و نيز فرمود:

﴿لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ ۚ وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا * فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَيُوَفِّيهِمْ أُجُورَهُمْ وَيَزِيدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۖ وَأَمَّا الَّذِينَ اسْتَنْكَفُوا وَاسْتَكْبَرُوا فَيُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا وَلَا يَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِيًّا وَلَا نَصِيرًا﴾«3»

مسيح از اينكه بنده خدا باشد، هرگز امتناع ندارد، و فرشتگان مقرّب هم امتناع ندارند؛ و كسانى كه از بندگى او امتناع كنند و تكبّر ورزند، به زودى همه آنان را [براى حسابرسى‌] به سوى خود گردآورى خواهد كرد.* اما كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى شايسته انجام دادند، پاداششان را به طور كامل مى‌دهد، و از فضل و احسانش بر آنان مى‌افزايد؛ و اما كسانى كه [از ايمان و عمل شايسته‌] امتناع كردند و تكبّر ورزيدند، به عذاب دردناكى عذاب مى‌كند؛ و براى خود جز خدا سرپرست و ياورى نخواهند يافت.

2- تكبّر كردن بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) يعنى وجود خود را بزرگتر از آن مى‌داند كه در برابر بشرى چون ديگر انسان‌ها اطاعت كند، چنين تكبّرى، گاه متكبّر را از انديشيدن باز مى‌دارد و بر اثر تكبّر در تاريكى جهل مى‌ماند، سپس از اطاعت پيامبر خوددارى مى‌كند، به اين گمان كه خود بر حق است و گاه با اين كه پيامبر را مى‌شناسد اطاعت نمى‌كند، زيرا نفسش، او را بر اطاعت از حق و تواضع در برابر آن همراهى نمى‌كند، چنان كه خداوند متعال از قول كافران نقل مى‌كند:

﴿أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا﴾«4»

آيا به دو بشرى كه مانند خودمان هستند ايمان بياوريم.

﴿إِنْ أَنتُمْ إِلَّا بَشَرٌ مّثْلُنَا﴾«5»

شما بشرهايى مانند ما هستيد.

﴿وَ لَئِنْ أَطَعْتُمْ بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَخَاسِرُونَ﴾«6»

و بى‌ترديد اگر بشرى مانند خود را اطاعت كنيد، يقيناً زيانكاريد.

3- تكبّر ورزيدن بر بندگان، و آن اين است كه خود را بزرگ و ديگران را كوچك شمارد و از اطاعت آن‌ها امتناع ورزد و تكبّر، او را بر برترى خود نسبت به آنها فراخواند، پس آنها را تحقير كرده و كوچك شمارد و برابر بودن با آنها را براى خود ننگ بداند.

اين نوع تكبّر اگر چه از نوع اوّل و دوّم پايين‌تر است، اما از دو جهت مهم است:

الف- بزرگى و عزّت و عظمت و بلندى مرتبه، جز به خداى توانا نمى‌سزد. اما بنده ضعيف و ناتوان كه بر هيچ توان ندارد، كجا لايق تكبّر ورزيدن است و هرگاه بنده تكبّر ورزد با خداى متعال در صفت كبريايى كه محض ذات اوست ستيز كرده كه پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) از قول پروردگار عز و جل مى‌فرمايد:

يَقولُ اللَّهُ تَعالى‌ الكبرياءُ رِدائى‌ وَ الْعَظَمَةُ ازارى فَمَنْ نازَعَنى‌ فى واحدٍ مِنْهُما الْقَيْتُهُ فى‌ جَهَنَّمَ.«7»

خداوند عز و جل فرمود: بزرگى، جامه رويين من و كبريايى، جامه درون من است.پس هر كس در اين دو صفت با من بستيزد او را در هم مى‌شكنم.

يعنى صفت تكبّر ويژه من است و جز من لايق هيچ كس نيست، پس هر كه بر بندگان خدا تكبّر ورزد نسبت به من جنايت كرده است.

ب- صفت رذيله تكبّر در هر كسى قوى شود او را به مخالفت با امر خدا فرامى‌خواند؛ زيرا متكبّر هر گاه حق را از بنده‌اى از بندگان خدا بشنود از قبول آن سرپيچى كرده و براى انكار آن مهيّا مى‌شود.

آرى، هر كس به منظور غلبه و مجاب كردن طرف، كه به قصد دستيابى به حق بحث كند، با كافران و منافقان در اين اخلاق شريك شده است. همچنين اين اخلاق او را به ننگ داشتن از قبول موعظه وادار مى‌كند چنان كه خداوند مى‌فرمايد:

﴿وَ إِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ ۚ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ ۚ وَ لَبِئْسَ الْمِهَادُ﴾«8»

و چون به او گويند: از خدا پروا كن، غرور و سرسختى و تعصّب و لجاجت، او را به گناه وا مى‌دارد؛ پس دوزخ او را بس است، و يقيناً بد جايگاهى است.

پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

بِئسَ الْعَبْدُ عَبْدٌ تَجَبَّرَ وَ اخْتالَ وَ نَسِىَ الْكَبيرَ الْمُتَعالَ بِئْسَ الْعَبْدُ عَبدٌ عَتا وَ بَغَىَ وَ نَسِىَ الجَبَّارَ الْاعْلى‌.«9»

بد بنده‌اى است بنده‌اى كه تكبّر ورزد و خداى بزرگ و بلند مرتبه را فراموش كند، بد بنده‌اى است كه سركشى و نافرمانى كند و خداى جبار بلند پايه را فراموش كند.

انسان زمانى كه دچار كبر و غرور شود و خود را برتر و بزرگ‌تر ببيند با اين صفت زشت بر هدايت خود پشت پا زده و هر لحظه از خدا دور و دورتر مى‌شود و اين غفلت و فراموشى خداوند تا آنجا ادامه مى‌يابد كه ديگر اثرى از ايمان در وجود او باقى نمى‌ماند و چون اين گونه شد، با دست خود آتش جهنّم را براى خود مهيّا نموده است.

امام صادق (عليه السلام) مى‌فرمايد:

لايَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فى‌ قَلْبِهِ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ كِبْرٍ وَ لايَدْخُلُ النَّارَ مَنْ فى‌ قَلْبِهِ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ مِنْ ايمانٍ.«10»

هرگز داخل بهشت نشود بنده‌اى كه در دلش به اندازه يك دانه خردل از كبر و غرور باشد و داخل آتش نشود بنده‌اى كه به اندازه يك خردل، ايمان داشته باشد.

آرى، شخص متكبّر در واقع در مقابل خدا شرك ورزيده، و خود را در بزرگى خدا شريك مى‌بيند و به جاى خداوند بر كرسى پادشاهى مى‌نشيند، و ديگر خود را نيازمند به دعا و درخواستِ از خدا نمى‌بيند، و حال آن كه اگر كمى از خواب غفلت بيدار مى‌شد و تواضع پيشه مى‌كرد مى‌فهميد كه دعا، رابطه معنوى ميان خالق و مخلوق و رشته پيوند ميان عاشق و معشوق مى‌باشد و وسيله‌اى براى درآمدن به اندرون قلعه محكم و چنگ زدن به آن دست آويز استوار است كه به اين غرض نهايى و مقصد اعلى، امكان وصول نيست، مگر آن كه به هر اندازه ممكن است به معناى دعاها توجّه يافته و به مقدار توانايى، به سرّ و حقيقت آنها پى برده شود.

و متكبّر چه بدبخت است كه با اين صفت رذيله خود چنان به سرازيرى سقوط قرار مى‌گيرد كه خداوند مى‌فرمايد:

﴿يَطْبَعُ اللَّهُ عَلَىٰ كُلِّ قَلْبِ مُتَكَبِّرٍ جَبَّارٍ﴾«11»

اين‌گونه خدا بر دل هر گردنكش زورگويى، مُهر [تيره‌بختى‌] مى‌نهد.

خداوند بر قلب مغرور مهر مى‌زند كه ديگر اميدى به نجات او نيست و چون در اين دنيا خود را بزرگ ديد خداوند هم، در آن دنيا او را ذليل و خوار محشور مى‌كند.

پيامبر اعظم اسلام (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

يُحْشَرُ الجَبَّارُونَ وَ الْمُتَكَبِّرُونَ يَوْمَ الْقِيامَةِ فِى صُورَةِ الذَّرِّ يَطَأَهُمْ النَّاسُ لِهَوانِهِمْ عَلَى اللَّهِ.«12»

متكبّران و گردنكشان خودخواه در روز قيامت به صورت ذرّه‌اى محشور مى‌شوند كه به خاطر پستيشان در پيشگاه خدا، مردم آنها را لگدكوب مى‌سازند.

و نيز مى‌فرمايد:

يُحْشَرُ الْمُتَكَبِّرُونَ يَوْمَ القِيامَةِ ذَرَّاً مِثلَ صُوَرِ الرِّجالِ يَعْلُوهُمْ كُلُّ شَى‌ءٍ مِنَ الصِغارِ ثُمَّ يُساقُونَ الى‌ سِجْنٍ فى‌ جَهَنَّمَ يُقالُ لَهُ: بُولَس، يَعْلُوهُمُ النَّارُ الأَثْبارُ يَسْقُوْنَ مِنْ طينِ الخَبالِ عُصارَةُ اهلِ النَّار.«13»

متكبّران روز قيامت به صورت ناچيزى محشور گردند و به گونه مردانى هستند كه هر چيز كوچكى، آنها را از جا مى‌كند و به زندانى در جهنّم مى‌افكند كه به آن‌جا «بولس» گويند و آنان را تپه‌هايى از آتش بالا مى‌برد، و از گل فاسدى كه عصاره اهل دوزخ است بياشامند.

اين است سزاى كسى كه خود را بى نياز از خداوند ببيند و از بارى تعالى درخواست نداشته و در مقابل او تواضع ننمايد و نسبت به دعا استكبار ورزد، آن هم دعائى كه خداوند از آن به عنوان عبادت مخصوص خود نام مى‌برد و در فضيلت دعا همين بس كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) مى‌فرمايد:

يَدْخُلُ الْجَنَّةَ رَجُلانِ كانا يَعْمَلانِ عَمَلًا واحِداً فَيَرى‌ احَدُهُما صاحِبَهُ فَوْقَهُ‌ فَيَقُولُ: يا رَبِّ بِما اعْطَيْتَهُ وَ كانَ عَمَلُنا واحِداً فَيَقُولُ اللَّهُ تَعالى‌: سَأَلَنى‌ ثُمَّ قالَ: سَلَوُا اللَّهَ وَ أَجْزِلوا فَإنَّهُ لايَتَعاظَمُهُ شَى‌ءٌ.«14»

دو نفر كه هر دو يك گونه عمل انجام داده‌اند وارد بهشت مى‌شوند ولى يكى ديگرى را برتر از خود مى‌بيند و مى‌گويد: پروردگارا! عمل من و او يكى بود، اين مقام برتر او در برابر چيست؟ خداوند مى‌فرمايد: او از من درخواست كرد ولى تو نخواستى. آن گاه حضرت فرمود: از خدا بخواهيد و زياد هم بخواهيد، چون در برابر ذات اقدس احديّت، چيزى بزرگ نيست.

______________________________

(1)- نازعات (79): 24.

(2)- غافر (40): 60.

(3)- نساء (4): 172- 173.

(4)- مؤمنون (23): 47.

(5)- ابراهيم (14): 10.

(6)- مؤمنون (23): 34.

(7)- مجموعة ورّام: 1/ 198؛ إرشاد القلوب، ديلمى: 1/ 189.

(8)- بقره (2): 206.

(9)- بحار الأنوار: 69/ 201، باب 105، حديث 31؛ مجموعة ورّام: 1/ 198.

(10)- بحار الأنوار: 8/ 355، باب 27، حديث 7؛ معانى الأخبار: 241، حديث 3.

(11)- غافر (40): 35.

(12)- مجموعة ورّام: 1/ 199؛ ثواب الأعمال: 222.

(13)- مجموعة ورّام: 1/ 198؛ ثواب الأعمال: 222.

(14)- بحار الأنوار: 8/ 221، باب 23، حديث 216؛ وسائل الشيعه: 7/ 24، باب 1، حديث 8605.


انتخاب شرح:
- حسین انصاریان - محمد رضا آشتیاني - محمد جعفر امامی - محمد علي مدرسی چهاردهی - بدیع الزمان قهپائی - سید عليخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید علیخان حسينی حسنی مدنی شيرازی - سید محمد باقر حسينی (داماد) - سید محمد باقر موسوی حسينی شيرازی - سید محمد حسین فضل الله - سید محمد شيرازی - سید نعمة الله جزائری - عباس علی موسوی - محمد جواد مغنیه - محمد دارابی - نبیل شعبان
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^