مرا سرگشته در وادى طغيان رها مكن، و تا دم مرگ در گرداب جهل و بىخبرى مگذار، و مايهى پند و عبرت ديگران مخواه، و موجب گمراهى آن كس كه به من مىنگرد مساز، و با من مثل كسانى كه با سلامت و نعمت مهلتشان دادهاى، رفتار مكن، و ديگرى را به جاى من برمگزين، و نام مرا از دفتر نيكان مزداى، و پيكر مرا به آفتهاى اين جهانى و آتش آن جهانى دگرگون مساز، و مرا مضحكهى آفريدگان و مسخرهى درگاه خود مكن، و چنان كن كه جز در پى خشنودى تو نروم، و جز براى انتقام گرفتن از دشمنان تو، خود را به رنج نيفكنم.