اى خداى من اگر تو مرا سربلند سازى و رفعت مقام عطا كنى آن كيست كه بتواند مرا خوار و ذليل سازد؟ و اگر تو مرا ذليل و خوار گردانى آن كيست كه بتواند مرا عزيز و گرامى كند؟ (محققا هر كه را خدا ذليل كند كسى عزيزش نتواند كرد و كسى را كه خدا عزيز و گرامى دارد هيچكس او را ذليل نتواند كرد چون قدرت خدا نامتناهى و عين ذات اوست و قدرت خلق در مقابل قدرت كامله حق ناچيز و زبون است) و اگر مرا ضعيف و زبون سازى آن كيست كه بتواند مرا قوى و گرامى كند و اگر تو مرا عذاب و عقاب كنى آن كيست كه بتواند به حالم ترحم كند و اگر به خواهى مرا هلاك كنى آن كيست كه بر حكم نافذت نسبت به بندهات اعتراض كند يا در كار او سئوال و درخواستى تواند كرد و البته من مىدانم (و بر همه روشن است) كه هرگز در حكم تو ظلم نيست و هم در انتقامت تعجيل نخواهد بود (بلكه تا آنجائى كه حلم و عفو را صلاح بدكاران دانى بجاى انتقام در حق بندگان حلم مىفرمائى تا توبه كنند و لايق عفو و رحمتت گردند) البته آن كس در كار انتقام تعجيل و شتاب مىكند كه بترسد قدرت انتقام از او فوت شود (و ديگر قادر بر انتقام بدكاران نشود اما تو قدرتت ازلى و ابدى است و همه وقت بر انتقام بدان قادرى و از تو هرگز وقت انتقام فوت نخواهد شد) (و البته تو هرگز ظلم در حق خلق نخواهى كرد زيرا) آن كس ظلم مىكند كه ضعيف و عاجز باشد كه از بدان و دشمنان به حق و عدالت انتقام كشد و تو اى خدا بسيار بسيار برتر و بالاتر از آنى (كه ضعيف و عاجز در كار خلق شوى و سستى و ناتوانى در قدرت كاملهات راه يابد).