خداى من! اگر تو مرا بلند كنى، كه مىتواند كه زبونم كند؟! واگر تو مرا خوار و زبون كنى كه مىتواند بلند مرتبهام سازد؟! و اگر تو مرا عزيز و گرامى دارى كه مىتواند ذليل و خوارم كند؟! و اگر تو مرا ذليل و خوار پسندى كه مىتواند عزيز و گراميم سازد؟! و اگر به كيفر من برخيزى چه كسى بر حال من رحمت آورد؟!
و اگر تو به نابوديم كوشى كه را ياراى آن كه تو را از اين كار باز دارد و يا لب به اعتراض بگشايد و يا تو را مورد سؤال قرار دهد؟!، و من بر اين باورم كه در داورى تو ستم راه ندارد و در كيفر گناه (بندگان خويش) شتاب نمىكنى، چرا كه كسى در امر كيفر شتاب مىورزد كه از زوال قدرت خود بيمناك باشد و يا فرصت را از دست بدهد، و كسى ستم روا دارد كه زبون و ناتوان باشد، و تو اى خداى من! بزرگتر از آنى كه به اين امور روى آورى.