خدايا شناسم كه در اين مقام
نزيبند جز اولياء و امام
در اينجا نشينند بر خوان تو
مهين دوستان و عزيزان تو
كه هستند اندر مقام بلند
به درگاه تو جملگى ارجمند
همانا كه از تست مقدارشان
فراتر ز امرت نيابم نشان
نمايندگان و سفيران تو
همه جانشيان و خوبان تو
مقامات اين جانشينان حق
به تاراج شد سر به سر نا به حق
به هر سو نشانى ز تدبير تست
كه تدبيرها جمله تقدير تست
مقدر كنى آنچه خود دانيش
به هر سوى خواهى تو خود رانيش
همان را كه خواهى زنى خود رقم
نشايد بدان نام دادن ستم
نماندست حق در كف اهل حق
به ناحق چنين خورد دفتر ورق
دريغا دگر گشت فرمان تو
به يكسو در افتاد قرآن تو
نهادند بس فرضها بر زمين
بريدند از راه تو اين چنين