خداوندگارا ببخشا به من
رها ساز از دام رنج و محن
ببين ذلت من نگر خواريم
سزد گر كه از خاك برداريم
عذاب چو من چون نيفزايدت
شكيبايى از كار من بايدت
به تو كاشكى ذرهاى مىفزود
و ليكن تو را هيچ در خور نبود
گنهگار را هر چه باشد گناه
نكاهد ز عز تو اى پادشاه
ز فرمانبران نيز فرمانبرى
نزايد تو را شوكت و سرورى