سلطنت خدا يعنى قدرت مالكانه خدا كه اخص از قدرت مطلق است همه امورى كه اسباب و ابزار آن زير نظر خداوند است همسو با اراده و عنايت الهى است. هرگز دخالت غير او در امرش راه ندارد؛ زيرا شركت مستقيم موجودى ضعيف و محدود به نام انسان حكمتها و مصلحتها را بر هم مىزند. پس گاهى كه انواع بلاها و خطرها و ضررها به انسان هجوم مىآورد تنها وسيلهاى كه مىتواند بلاگردان و نگهبان انسان باشد، نظر خداوند است.
وقتى كه مىگوييم توجه خدا به بنده يك عامل سعادت است يعنى چه؟
توجّه از ماده وجه به معناى ذات، صورت، چهره، سمت، هدف و ... است.
گاهى خداوند قادر يك نگاه ويژهاى به بنده مىكند كه به سوى او رو مىكند و مىخواهد به او يك عنايت داشته باشد؛ حال اين توجه حق به جهت دادن يك نعمت و امتيازى يا برگرداندن بلا و عذابى يا آزمايش و ادب است. در مقابل گاهى بنده مضطر هم يك توجه خاصى به خدا دارد كه از درون خالصانه به وجه اللّه نظر دارد.
«وجه اللّه» يعنى خداوندى كه صاحب جاه با قدرت و ملك است و نفوذ او فراگير است. ذات حق در همه لحظهها و مكانها حضور حسى دارد.
خداوند مىفرمايد:
مالكيّتِ مشرق و مغرب فقط ويژه خداست؛ پس به هر كجا رو كنيد آن جا روى خداست. يقيناً خدا بسيار عطا كننده و داناست.
مقصود حق از مشرق و مغرب دو جهت جغرافيايى نيست بلكه اين تعبير، كنايه از تمام جهات و همه دنياست.
حق تعالى مىخواهد به ما بفهماند كه قبله عالم در همه جا خداست. به هر سو كه رو آوريد و بنگريد خداى بىنياز و دانا را مىيابيد چنين نيست كه اگر شما از رفتن به مساجد و پايگاههاى عبادى دورى كنيد راه بندگى خدا بسته شود. خداوند موجودى ازلى و ابدى و نامحدود است به هر سو كه او را بخوانى در حضور توست.
اگر وجودت را تسليم خدا كنى و نيكوكار هم باشى، مىبينى كه خداوند حاجت و فرمان تو را هم بدون پرسشى مىپذيرد و مىفرمايد:
آرى، كسانى كه همه وجود خود را تسليم خدا كنند در حالى كه نيكوكارند، براى آنان نزد پروردگارشان پاداشى شايسته و مناسب است، نه بيمى بر آنان است و نه اندوهگين مىشوند.
اگر تسليم به روى حق با تمام وجه باشد؛ آنگاه انسان آن روى خوش خداوند را مىبيند كه با بندهاش چه مىكند؟ روشنترين دليل براى تسليم در برابر چيزى آن است كه انسان با تمام صورت متوجه آن شود. مؤمنانى كه با عمل نيّت خود؛ وجود خويش را تسليم فرمان پروردگار مىكنند، خداى منان هم با همه وجه خود به بندهاش روى مىآورد.
رسول اللّه (صلى الله عليه و آله) مىفرمايد:
هر كه ميان خود و خدا را اصلاح كند، خداوند ميان او و مردم را اصلاح گرداند و هر كه درونش را درست كند، خداوند بيرونش را درست گرداند و هر كه رضايت خدا را بطلبد، خداوند رضايت خودش و مردم را نصيب او گرداند.
رضايت خداوند به اين است كه به سوى او رو كنى و از او طلب حاجت يا دفع بلا و گرفتارى كنى تا در وقت نيازمندى وجه اللّه را ببينى. وگرنه تلخىهايى پيش آيد كه دو چندان بايد خرج كنى تا حق آن را ادا كنى و لكه ننگ ريا و نفاق را پاك سازى.
امام على (عليه السلام) مىفرمايد:
هر كار نيكى كه براى رضاى خداى بزرگ انجام نگيرد، زشتى ريا بر آن است و ميوهاش زشتى كيفر باشد.
اين بنده عصيانگر چه بايد بكند تا پلهاى بازگشت به سوى پناه خداوند را خراب نكند و حلقه وصل و پيوند فطرت با اصل خويش را نشكند مولاى حق پويان اميرمؤمنان على (عليه السلام) در اميدى را بر روى ما باز مىكند و مىفرمايد:
خدا را بنده باش و به ياد او انس بگير و در حال روى گرداندن از خدا روى آوردن او را به سوى خود مجسّم كن كه تو را به عفوش دعوت مىكند و به فضلش مىپوشاند و تو از او روى مىگردانى و به غير او روى مىآورى!.
از احاديث قدسى كه در زبور حضرت داود (عليه السلام) آمده است، خداوند فرموده است:
اين صحنه رويارويى بنده با خداست كه حق روى خوش نشان مىدهد ولى بنده نادان با بىشرمى براى خلاف خود به خدايش رشوه مىدهد.
اين است كه مولاى ما امير متقيان در مناجات شعبانيه به درگاه ربوبى التماس مىكند كه:
خدايا! من بنده ناتوان گنهكار توام و مملوك توبه كننده به پيشگاهت، مرا از كسانى كه رويت را از آنان برگرداندى قرار مده و نه از كسانى كه غفلتشان از بخششت محرومشان نموده است.
______________________________
(3)- كنز العمال: 15/ 798، حديث 43166.
(4)- غرر الحكم: 93، حديث 1628.
(6)- بحار الأنوار: 70/ 365، باب 137، حديث 98؛ عدة الدّاعى: 211.
(7)- بحار الأنوار: 91/ 99، باب 32، حديث 13؛ إقبال الأعمال: 687.