وقتی طاقت فرشتگان تمام میشود!
پس کی با خدا آشتی می کنی؟
فرشتگان از بیگانگی بندگان، این در و آن در زدنشان برای بدن، برای شهوات، خسته میشوند؛ چون تماشاگرند، میدانند، میبینند. به پروردگار میگویند: چرا دخلش را نمیآوری؟ کم است، اینهمه بار کرده؟ آنهم علیه تو! خطاب میرسد: منتظر آشتیاش هستم. شما میگویید: او را بزن، من اهل زدن نیستم.
جالب این است که میبیند! ما دم بیگانگی از خودمان درمیآوریم با او، ردمان نمیکند. ما بیگانگی میکنیم، او بیگانگی نمیکند.