دشمن ترین دشمنان از نگاه پیامبر اسلام
حکایت شنیدنی قصاب و خلیفه ای که پول خریدن اندکی گوشت را نداشت!
پیغمبر(ص) می فرمایند: دشمن ترین دشمنان که بین دو پهلویت در کمین توست. یکی شکم و یکی هم غریزهٔ جنسی است. بین دو پهلوی مردم شکمه!
البته این دشمن ترین دشمنان را می توان به دوست ترین دوستان تبدیل کرد؛ آن هم با مواظبت، خودداری و شجاعت. ایام حکومت امیرالمؤمنین(ع) است. نماز مغرب و عشا را در مسجد کوفه خواندند و از درِ مسجد بیرون آمدند. یک مغازه قصابی آنجا بود، قصاب به حضرت گفت: علی جان، یک خرده گوشت خوب مانده است، شما بخر. به مرد قصاب فرمودند: پول ندارم! قصاب گفت: حاکم مملکت به این پهناوری و به قول امروزی ها، رئیس جمهور این مملکت، پول یک کیلو گوشت ندارد؟!
قصاب! علی(ع) راست می گوید، باور کن.
قصاب گفت: آقا، به شما نسیه می دهم. فرمودند: حالا من بین تو و شکمم قرار گرفتم؛ به شکم بگویم که فعلاً پول گوشت ندارم، گوشت طلبت باشد؛ یا به تو بگویم که گوشت را نسیه بده، پول طلبت باشد. شکمم با من رفیق تر است، پس به او می گویم. این یعنی شکم علی(ع) محکوم و رعیت علی(ع) بود؛
شکم یک دشمن است، ولی می توانی با خودت رفیقش کنی.