اگر کسی در این جلسه هست که عصبانی، تلخ، خشمناک و از کوره دربرو است؛ امشب نرم و شاد به خانه برود. اگر از او پرسیدند که امشب عوض شده ای؟ بگوید: امیرالمؤمنین(ع) و قرآن مرا عوض کردند.
احوالات خود امیرالمؤمنین(ع) را ببینید که چقدر مهربان بودند! لشکر در یک جنگی، تعدادی اسیر گرفت و بعد به امیرالمؤمنین(ع) گفتند که با اینها چه کار کنیم؟ فرمودند: طناب یا چوبی دورشان بکشید. گفتند: اگر مأمورها چرتشان ببرد یا خوابشان بگیرد، از میان این طناب یا چوب ها می روند. حضرت فرمودند: عیبی ندارد که بروند؛ پیش زن و بچه شان بروند. به حضرت گفتند: اینها با ما جنگیده اند! فرمودند: اشتباه کرده اند.