الهی ، رزق معنویم ده در شب ، ای غلامی درگاهت مرا مشرب از بنده ات دور کن رنج و تعب .
الهی ، لطف و رحمت از تو نیست عجب .
برون کردم زدل کبر ریا را مگر ببینم در او نور خدا را
گذشتم از غم خوبینی خویش مگر مولی کند لطفی بدرویش
گنهکارم فقیرم شرمسارم امیدی جز در رحمت ندارم
مرا جز او نباشد دلبر و یار از او دارم تمنا فیض دیدار