آدمي در گذر عمر و گذار از اين دنياي خاكي، ممكن است دچار رنجها و مصائب گوناگوني شود، مهم اين است كه چگونه و از چه دريچهاي به محنت و مصيبت نگاه كند.
اگر مصائب را در خوشبختيها بدانيم و اينكه در شكم گرفتاريها و مصيبتها، نيكبختي و سعادت نهفته است، راحتتر با مشكلات و مصائب روبه رو میشويم و آنرا به عنوان مقدمهاي براي تكامل نفس و صيقل روح خود در نظر میگيريم. همچنان كه گاهي عكس آن هم وجود دارد؛ يعني در متن سعادتها، بدبختيها، تكوين میيابند. خداوند كريم در آيات نوراني وحي فرموده است:
«خدا شب را در شكم روز فرو میبرد و روز را در شكم شب».[1]
درياي خروشان زندگي با طوفانها و موجهاي كوهآسا همراه است. امواج سهمگين حوادث از پيشرفت انسانها در مسير زندگي جلوگيري میكند، ولي اين انسانهاي مصمم هستند كه با كشتي تدبير و اراده، تحمل و صبر، سينه امواج حوادث را میشكافند و با كمك دانش و بينش با مشكلات مبارزه میكنند؛ و اين فراز و نشيبها، و دست و پنجه نرم كردن با حادثهها كه با طبيعت زندگي عجين گشته موجب شده است تا دنيا را سراي آزمايش بخوانند و هر كس كه اين دوره را در آزمايشگاه طي میكند، در برخورد با پديدههاي تلخ و شيرين آن، میتواند میزان ايمان و مقدار توان خود را بيازمايد. خداوند حكيم در قرآن كريم میفرمايد:
«و شما را به چيزي از نوع ترس و گرسنگي و كاهش در اموال و جانها و محصولات میآزمایيم».[2]
خداوند متعال در اينگونه آيات میخواهد بگويد:« هركه وصل ما جويد و قرب ما خواهد ناچار است او را بار محنت كشيدن و شربت اندوه چشيدن. "آسيه" زن "فرعون" همسايگي حق طلب كرد و قربت وي خواست. گفت: «خداوندا، در همسايگي تو حجره خواهم كه در كوي دوست حجره، نيكوست.» آري نيكوست ولكن بهاي آن بس گران است. گر هرچيزي به زر فروشند، اين را به جان و دل فروشند.
آسيه گفت: «باكي نيست و گر به جاي جاني هزار جان بودي دريغ نيست.» پس آسيه را چهار میخ كردند، و در چشم وي میخ آهنين فرو بردند، و او در آن شرايط سخت میخنديد و شادماني میكرد اين چنان است كه گويند:
هر جا كه مراد دلبر آمد
يك خار به از هزار خرماست[3]
افراد قوي و نيرومند كساني هستند كه در گهواره رنج پرورش يافتهاند. آنها میتوانند در برابر طوفانهاي مصائب مقاومت كنند، ولي كسي كه در مهد عزت و نعمت، پرورش يافته است با يك نسيم سرد و پژمرده میشود و با يك باد شديد از جاي كنده میشود.[4]
مصيبتها و شدائد براي تكامل بشر ضرورت دارند. اگر محنتها و رنجها نباشد بشر تباه میشود. قرآن كريم در اين مورد میفرمايد:
«همانا انسان را در رنج و سختي آفرينش دادهايم».[5]
عاشق در طريق رسيدن به معشوق از سختي نميهراسد و از تلخيها بيم ندارد، زيرا «بهشت را به بها دهند نه به بهانه» و چنانكه حضرت محمد(ص) فرمود:
«بهشت به سختيها و تلخيها پيچيده شده است».
آن كس كه توان تحمل ناملايمات را نداشته باشد اميد راه يافتن به حضور حضرت محبوب را بايد از خانه دل بيرون كند، چرا كه در كنار هر گلي خاري وجود دارد و به قول شيخ اجل "سعدي شيرازي":
«بدانكه هرجا گل است خار است، و با خمر خمار است و برسر گنج مار است و آنجا كه در شاهوار است نهنگ مردم خوار است، لذت عيش دنيا را لدغهی اجل در پس است و نعيم بهشت را ديوار مكاره در پيش».[6]
جور دشمن چه كند گر نكشد طالب دوست
گنج و مار و گل و خار و غم و شادي به هماند
امام علي(ع) كه به قوت بازو و عظمت روح و ثبات در برابر حوادث معروف است فرمود:
«اگر از من بپرسند كه اين شجاعت جسمي و قدرت روحي شما معلول چيست، درصورتي كه غذاي روزانه شما نان جو و نمك و سركه است. من در پاسخ چنين میگويم: درختان بياباني كه در سنگلاخها و زير آفتاب سوزان و با صد عوامل تلخ دست به گريبانند از درختان و گياهاني كه در آب جويبار پرورش يافتهاند، محكمتر و بادوامترند».[7]
درختان لب جويبار كه در مهد نعمت و در آغوش نوازش باغبان پرورش يافته اند، با مشكلات و مصائب خوي نگرفتهاند؛ ولي درختان بياباني در آغوش مشكلات بزرگ شدهاند، فرزند مصائب هستند و مربي آنها بادهاي سوزان و آفتاب داغ و كمآبي و بيباراني است پس محكم و قوي هستند. انسانهاي بلاديده و زجر كشيده هم، مانند صخرهها و كوههاي سترگ و استواري هستند كه هيچ عاملي قدرت انفجار آنرا ندارد.
به قول "ناصر خسرو":
تا نبيند رنج و سختي مرد، كي گردد تمام
تا نيابد باد و باران، گل كجا پويا شود
مصائب براي انسان يك اندوختهی عملي از زندگي است و در آينده وسيلهی ترقي و پايه تعالي او میشود و براثر تجارب زيادي كه از مشكلات بدست میآورد همواره سختيها را به نفع خويش تمام میكند و از آنجا كه كوه مصائب را زير پاگذارده، در مسير زندگي، مشكلات مانع پيشرفت او نميشود و هرگاه مصائب مانند تگرگ ببارد از آن با آغوش باز استقبال كرده و به چهره سختيها میخندد.
سختي و گرفتاري هم تربيتكنندهی فرد و هم بيداركنندهی ملتها است. سختي بيدارسازنده و هوشياركنندهی انسانهاي خفته و تحريك كنندهی عزمها و ارادههاست، شدائد همچون صيقلي كه به آهن و فولاد میدهند، هرچه بيشتر با روان آدمي تماس گيرد او را مصممتر و فعالتر و برّندهتر میكند.[8]
سختي همچون كيميا است كه جان و روان آدمي را روشن میسازد و همانند اكسيري موجب تطهير و پاكيزگي روح میشود. سختي و بلا، شلاق تكامل است و موجودات زنده با اين شلاق راه خود را به سوي كمال می پيمايند. آنان كه در بوستان زندگي به عشق چيدن گل میروند نه تنها به تحمل خار، تن میدهند؛ بلكه آن را موجب افزايش درجه و تقرب به معشوق میدانند.
با توجه به فواید ارزندهی بلاها كه در «صفت رضا به قضاي الهي و خوشنودي به آنچه خدا پيش میآورد» ايجاد میشود، صبر سپاسگزاران صبر تلخ نيست؛ بلكه آن صبر همچون شهد شيرين است. آنان كه میدانند بلاها تربيت كننده روان و پرورش دهنده روح آدمي است با آغوش باز به استقبال آن میروند. به گفته "مولوي":
چون صفا بيند بلا شيرين شود
خوش شود دارو چو صحت بين شود
از اين رو نبايد غفلت ورزيد كه مصائب و سختیها وقتي نعمت هستند كه انسان از آنها بهرهبرداري كند و با صبر و استقامت و تلاش و مواجهه با دشواريها نفس و روح خويش را كمال بخشد. اما اگر انسان در برابر سختيها سر تعظيم فرود آورد و تسليم شود، ناله و شكوه سردهد، در اينصورت بلا براي او واقعاً بلاست.
آری، مصائب و بلاها نعمتهاي بزرگي هستند كه بايد در برابر آنها سپاسگزار خداوند يكتا بود، نعمتهايي هستند كه در صورت قهر، تجلي میيابند، همچنانكه قهرهایي به صورت لطف ظهور میكنند، از اينرو بايد متوجه بود كه نعمت بودن نعمت و نقمت بودن نقمت، بستگي به نوع عكس العمل و واكنش ما در برابر آن دارد.
ما میتوانيم همه نقمتها را تبديل به نعمت كنيم، خود را دراين دنياي خاكي و جهان فاني بيازماييم و در جهت قرب الهي و خشنودي خداي بزرگ مرحلهبه مرحله گام برداريم.
منبع :
[1] . سوره حج، آيه61
[2] . سوره بقره، آيه 154
[3] . كشف الاسرار و وعده الابرار، ج1، ص 423
[4] . رمز پيروزي مردان بزرگ، جعفر سبحاني، ص 149
[5] . سوره بلد، آيه 4
[6] . گلستان سعدي، باب هفتم، آخرين حكايت
[7] . نهج البلاغه، نامه 45
[8] . عدل الهي، شهيد مطهري، ص 180
منبع : پژوهشکده باقر العلوم (ع)