فارسی
پنجشنبه 24 آبان 1403 - الخميس 11 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

تنبیه از دیدگاه اسلامی

تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده (تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برای کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام رفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلاً گفتن یک حرف زشت با ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به او خواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در او کاهش دهیم او را تنبیه کرده ایم. آیا تنبیه یک روش تربیتی است؟ کارایی آن در چه سطحی است؟ شرایط استفاده از آن چیست؟ چه کسانی اجازه اعمال آن را دارند؟ اسلام در این زمینه چه می گوید؟ روانشناسان و مربیان تربیتی چه می گویند؟ اینها و پرسشهایی از این دست، پرسشهایی است که در محافل تربیتی زیاد مطرح است. چنین مشهور و معروف شده که تنبیه از نظر روانشناسان، به دلیل اثرات منفی که از خود برجای می گذارد مطرود و ممنوع است و باید از آن اجتناب کرد. اما بیشتر دانشمندان و علمای اسلامی تنبیه را از نظر اسلام جایز دانسته و برای آن شرایط و حدودی را تعیین می کنند. در مورد تنبیه در اسلام بحثهای مختصری از سوی برخی از دانشگاهیان صورت گرفته است که معمولاً به ذکر نظرات و فتوای برخی از فقها اکتفا نموده و تفحص کمتری در روایت شده است. از سوی دیگر فقهای اسلامی نیز معمولاً به بیان حکم فقهی مسأله اکتفا کرده و به جنبه های تربیتی و اخلاقی مسأله و کم و کیف تنبیه در روایات کمتر وارد شده اند. از آنجایی که روشن شدن این بحث، بویژه از نظر اسلام، در محافل تربیتی از اهمیت خاصی برخوردار است برآنیم تا در روایاتی که در این زمینه وارد شده است جستجوی بیشتری نموده و به سؤالات بالا از منظر اسلام پاسخ گوئیم. در پایان نیز اشاره ای به نظر برخی از روانشناسان و مربیان تربیتی خواهیم داشت تا نشان دهیم که نظر روانشناسان و مربیان تربیتی چه مقدار با نظر اسلام هماهنگ است. تنبیه در لغت به معنای آگاهانیدن، بیدار کردن، واقف گردانیدن به چیزی و آگاه و هوشیار کردن آمده است.۱ و در اصطلاح به عملی گفته می شود که لازمه آن آگاه و هوشیار کردن باشد و دست کم به سه معنا بکار رفته است:

۱) حذف پاسخ مثبت از ارگانیسم و یا اضافه کردن پاسخ منفی به آن. از نظر اسکینر تنبیه به این معنا بکار رفته است. وی می گوید: «تنبیه زمانی رخ می دهد که پاسخ مثبتی را از موقعیت حذف و یا چیزی منفی به آن بیافزاییم. به زبان متداول می توان گفت تنبیه دور ساختن چیزی از ارگانیسم است که خواستار آن است یا دادن چیزی است به او که طالب آن نیست.»۲
جان ایانز و همکاران نیز می گویند: «تنبیه عبارت است از ارائه محرک ناخوشایند یا حذف تقویت مثبت بلافاصله بعد از انجام یک رفتار.»۳
تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای عام می گوییم.
2) ارائه پاسخ منفی به ارگانیسم. دکتر سیف می گوید: «تنبیه عبارتست از ارائه یک محرک آزارنده یا تنبیه کننده (تقویت کننده منفی) بدنبال یک رفتار نا مطلوب برای کاهش دادن احتمال آن رفتار. برای مثال اگر بعد از انجام رفتاری نامطلوب از سوی کودک مثلاً گفتن یک حرف زشت با ارائه یک محرک آزارنده مثل سیلی زدن به او خواسته باشیم که احتمال بروز رفتار نامطلوب را در  کاهش دهیم او را تنبیه کرده ایم.»۴ تنبیه به این معنا را تنبیه به معنای خاص می گوییم.
۳) تنبیه بدنی یا کتک زدن. گاهی مراد از تنبیه، به همین معناست که ما آن را تنبیه به معنای اخص می گوییم. روشن است که بر طبق معنای اول ــ معنای عام ــ تنبیه، طیف وسیعی را در بر می گیرد که عبارتست از تغافل، بی اعتنایی، تهدید، تحقیر، سرزنش، تمسخر، محروم سازی، جریمه، جبران، تغییر چهره، روی برگرداندن و تنبیه بدنی. اما بر طبق معنای دوم ــ معنای خاص ــ تنبیه دیگر شامل تغافل، بی اعتنایی محروم سازی و به عبارت دیگر حذف تقویت مثبت نمی شود. آنچه از میان این معانی سه گانه تنبیه مورد تردید و بحث واقع شده است قسم سوم یا تنبیه به معنای اخص است، گرچه برخی از مصادیق تنبیه به معنای دوم ـ خاص ـ نظیر تهدید، تحقیر، سرزنش و تمسخر نیز کما بیش مورد رد و انکار واقع شده است. بنابراین، ما بیشترین کوشش خود را بر این مصروف می داریم که ببینیم روایات معصومین «علیهم السلام» درباره تنبیه بدنی کودک چه می گویند. انحصار بحث به تنبیه کودک نیز به دلیل اهمیت تربیتی آن در این دوران می باشد.
● تنبیه کودک در روایات
قبل از ورود به بحث روایات تذکر این نکته اهمیت دارد که قطع نظر از روایات، تنبیه کودک جایز نیست چون خدای تعالی انسان را آزاد آفریده است و کسی را بر دیگری تسلط نیست مگر آنکه او اجازه کند بعلاوه تنبیه و زدن دیگری ایذاء، اذیت و ظلم به اوست و این اعمال در شرع نهی شده است بطوری که برخی روایات آن را حرب با خدا و کفر می دانند. ابن ابی عمیر از معاویه نقل می کند که از امام صادق(ع) درباره قول خدای سبحان «و من یرد فیه بالحاد» سؤال کردم امام فرمود: «هر ظلمی الحاد است و زدن خادمی که گناه نکرده است از این الحاد است.»۵ بنابراین اگر نتوانیم از روایات باب تنبیه جواز آن را استفاده کنیم اصل عدم جواز بجای خود باقی است. همینطور در مواردی که شک در جواز داریم باید به اصل عدم جواز تمسک کرد. در مورد تنبیه کودک، روایات متعددی از پیامبر(ص) و ائمه معصومین(ع) وارد شده است که از مجموع آنها می توان استفاده کرد که اصل تنبیه کودک به منظور تربیت و تأدیب او جایز است. از این روست که تقریبا تمام فقهاء به جواز تنبیه کودک فتوا داده اند. اما در کم و کیف آن و اینکه چه کسی چنین اجازه ای را دارد اختلاف کرده اند. در اینجا نظر برخی از فقهاء را به اختصار ذکر می کنیم:
آیهٔ الله العظمی اراکی (ره):
سؤال: هرگاه، پدر، فرزند خود را به قصد تأدیب مورد ضرب قرار دهد آیا دیه دارد یا نه؟
جواب: هرگاه تأدیب طفل متوقف باشد بر ضرب جائز است ولی باید سرخ و کبود نشود...۶
آیهٔ الله العظمی بروجردی: اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد، ولی یا معلم او می تواند به قدری که ادب شود و دیه واجب نشود او را بزند.۷
آیهٔ الله العظمی گلپایگانی: اگر بچه یکی از گناهان کبیره را انجام دهد ولی یا دیگری با اذن ولی او می تواند به قدری که ادب شود و دیه وارد نشود او را بزند.۸

آیهٔ الله العظمی امام خمینی (ره): گفته شده است که در ادب کودک زدن بیش از ده شلاق کراهت دارد. ولی ظاهر این است که ادب کودک باید با توجه به نظر ادب کننده و ولی کودک باشد گاهی مصلحت کودک اقتضا می کند که کمتر از ده شلاق به او زد و گاهی اقتضای بیشتر از ده شلاق می کند ولی در هر حال نباید از تعزیر فرد بالغ بیشتر شود بلکه احتیاط این است که از تعزیر فرد بالغ هم کمتر باشد و احوط از آن این است که به پنج و شش شلاق اکتفا شود.۹
در زمینه تنبیه سه دسته روایت از ائمه معصومین(ع) وارد شده است:
دسته اول روایاتی است که اجازه تنبیه کودک را به حاکم می دهد تا در برابر گناهانی که کودک انجام می دهد مانند سرقت، زنا، لواط و... او را تنبیه و یا تعزیر کند. به دلیل اینکه این دسته از روایات در مورد حقوق کیفری است و تحقق آن به دست قاضی است و با بحث ما که تنبیه کودک در ارتباط با معلم و والدین است بیگانه است، از بحث درباره آنها صرف نظر می کنیم.

دسته دوم روایاتی است که تنبیه کودک را در جهت تربیت و تأدیب او برای پدر و معلم جایز می شمارند. دسته سوم روایاتی است که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز می شمارند. روایات دسته دوم و سوم به بحث ما مربوط می باشند، بنابراین به بررسی برخی از آنها در این جا می پردازیم.
۱) اسحاق بن عمار می گوید به امام صادق(ع) گفتم گاهی من غلام خود را به خاطر خلافی که مرتکب می شود می زنم، امام پرسید چقدر او را می زنی؟ گفتم چه بسا صد تا او را می زنم امام فرمود: صدتا! صد تا! و این را دو بار تکرار کرد سپس فرمود: حد زنا را می زنی؟ از خدا بترس به او گفتم جانم بقربانت پس چقدر جایز است بزنم؟ امام فرمود یکی، گفتم به خدا قسم اگر او بداند که بیش از یکی او را نمی زنم همه چیز را از بین می برد. امام فرمود: پس دو تا بزن، گفتم اگر چنین باشد هلاک خواهم شد، اسحاق می گوید باز هم با امام چانه زدم تا او به پنج تا راضی شد. سپس ناراحت شد و فرمود: ای اسحاق اگر حد جرم را می دانی آن را اقامه کن و از حدود خدا تجاوز نکن.۱۰

۲) حماد بن عثمان می گوید از امام صادق(ع) در مورد ادب کودک و عبد پرسیدم امام فرمود: پیج یا شش ضرب و تا می توانی مدارا کن.۱۱
۳) امام صادق (ع) می گوید: کودکان مکتبی نوشته های خود را نزد امیرالمؤمنین آوردند تا بهترین آنها را انتخاب کند امام فرمود این کار قضاوت است و جور در آن مثل جور در قضاوت است. به معلمتان بگویید اگر بیشتر از سه ضربه برای تأدیب به شما بزند قصاص خواهد شد.۱۲
۴) از پیامبر اکرم(ص) نیز نقل شده است که ادب کودک سه ضربه است و افزون بر آن روز قیامت قصاص می شود.۱۳
۵) زراره می گوید از امام صادق(ع) پرسیدم در مورد زدن مملوک چه می گویید؟ امام فرمود هر کاری که خودش انجام داد چیزی بر او نیست اما اگر تو را عصیان کرد زدن او اشکالی ندارد. گفتم چند تا؟ امام فرمود: سه تا یا چهارتا و یا پنج تا.۱۴

در این جا تذکر این نکته لازم است که در روایات حکم عبد و کودک دست کم از حیث تنبیه و تأدیب یکی است در روایت دوم نیز از امام راجع به ادب کودک و عبد سؤال شد امام تفاوتی قائل نشدند و برای هر دو یک پاسخ فرمودند.
۶) حضرت رسول (ص) فرمودند: نماز را در هفت سالگی به کودک یاد دهید و در ده سالگی او را بر ترک نماز تنبیه کنید.۱۵ روایات دیگری هم در این مورد هست که جهت اختصار آنها را ذکر نمی کنیم. اکنون با توجه به این دو دسته از روایات باید جواب سؤالات طرح شده در صدر بحث را بیابیم.
۱) آیا از نظر اسلام تنبیه کودک جایز است؟
با توجه به روایات ذکر شده کاملاً روشن است که اصل زدن کودک برای تأدیب و تربیت او جایز است، و از این روست که عموم فقهای شیعه و حتی اهل سنت به جواز تنبیه کودک فتوا داده اند، به طوری که کرکی در جامع المقاصد در شرح قول علامه می گوید: «اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیه...»۱۶ و نیز عاملی در مفتاح الکرامه می گوید: «اما ان له الضرب المعتاد فلا بحث فیه کما فی جامع المقاصد و هو کذلک اذا کان الصبی ذا عقل و تمییز کما نبد علیه فی التذکره والتحریر و الحواشی لانه یأخذونه مسلما فی الباب [الاجاره] و باب الدیات...۱۷
روشن است که دلیل عدم بحث، روایاتی است که ذکر شد. علاوه بر اینها از روایاتی که امر و توصیه به تأدیب کودک می کنند نیز چنین استشمامی را می توان کرد چرا که گاهی انسان در تربیت کودک ناچار از تنبیه اوست و اگر تنبیه جایز نباشد تربیت میسر نشود.
۲) چه کسانی اجازه تنبیه کودک را دارند؟
همه فقها این اجازه را برای پدر، پدر بزرگ و جد پدری و حاکم شرع اثبات کرده اند، اما در مورد معلم و مؤدب کودک برخی این اجازه را مطلق دانسته و برخی دیگر آن را مشروط به اذن پدر یا حاکم شرع دانسته اند. ظاهر روایات اول و دوم نیز این اجازه را برای پدر اثبات می کند و چون پدر بزرگ و جد پدری حکم پدر را دارند برای آنها نیز ثابت است. شاهد این مطلب هم دو روایتی است که در آنها از ادب یتیم سؤال می شود امام می فرمایند در مواردی که فرزند خود را تأدیب می کنی یتیم را نیز تأدیب کن.۱۸ همچنین امیرالمؤمنین در روایت سوم این اجازه را به معلم می دهد. بنابراین در این دو مورد بحثی نیست اما آیا مادر هم چنین اجازه ای را دارد؟ شاید بتوان به این سؤال جواب مثبت داد؛ زیرا هدف از تنبیه تأدیب و تربیت کودک است و کسی که امر تربیت را بر عهده دارد باید چنین اجازه ای را داشته باشد. شاهد این مدعا این است که حضرت علی علیه السلام این اجازه را به معلم می دهد و آن را مشروط به اذن پدر نمی کند (رویات سوم) و این از آن جهت است که معلم تربیت کودک را بر عهده دارد پس ما در نیز باید چنین اجازه ای را داشته باشد چون تربیت کودک بر عهده او نیز هست.
۳) تا چه مقدار می توان کودک را تنبیه کرد؟
به این پرسش از دو جهت باید پاسخ گفت یکی از جهت کمیت و دیگری از جهت کیفیت. اما از حیث کمیت باید گفت روایات، جوابهای مختلف داده اند. برخی سه تا، برخی چهارتا، برخی ، پنج و برخی دیگر شش تا را مطرح کرده اند ولی در جمع بین این روایات می توان گفت برای معلم زدن بیش از سه تا جایز نیست چون در معتبره سکونی امام، بیش از سه تا را برای معلم جایز ندانسته اند و فرمودند قصاص خواهد شد. اما برای پدر، پدر بزرگ، جد پدری و شاید مادر بیش از شش تا زدن جایز نیست که البته بحسب تفاوت موارد، تعداد ضرب هم متفاوت می شود ولی در هر حال بیش از شش تا جایز نیست بزنند و اختلاف در روایات و یا تردید بین سه و شش در یک روایت را به اختلاف موارد بر حسب سن کودک، قوت و ضعف، مقدار تخلف و مصلحت او حمل می کنیم. اما در مورد کیفیت تنبیه کودک آنچه از روایات استفاده می شود چند نکته است:
الف) باید خلاف کودک را نادیده انگاشت و در صورتی که کودک عمل خلاف را تکرار نکند و بر آن اصرار نداشته باشد، این عمل را به رخ نیاورد. پیامبر اکرم (ص) در پاسخ به سؤال جزی نسبت به عصیان اهل و خانواده او تا سه مرتبه می فرماید آنها را ببخش و عفو کن و در مرتبه چهارم می گوید اگر تنبیه کردی به اندازه جرم و گناه آنها را تنبیه کن.۱۹
ب) همواره باید با کودک حتی در تنبیه او با نرمی و مدارا برخورد کرد. امام صادق (ع) به حماد بن عثمان فرمود پنج تا شش تا بزن و با او مدارا کن که مسلما مدارای در کیفیت مراد است اگر نگوییم که مدارای در کمیت هم مراد است.۲۰
ج) باید از زدن به جاهای حساس بدن کودک پرهیز کرد. رسول اکرم (ص) در روایتی فرمود از زدن به سر و صورت بپرهیز.۲۱
د) تنبیه کودک نباید آنقدر شدید باشد که موجب سرخ شدن یا کبود شدن بدن او شود، چه در این صورت موجب پرداخت دیه توسط تنبیه کننده می شود حتی اگر تنبیه کننده پدر باشد.۲۲
۴) در چه سنی می توان کودک را تنبیه کرد؟
آنچه از روایاتی که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز می دانند استفاده می شود این است که وقتی کودک خوب و بد را درک کند و بتواند بین خوب و بد تمییز دهد و عقل خود را در این زمینه بکار گیرد، می توان او را تنبیه کرد. زیرا برخی از این روایات تنبیه بر ترک نماز را در ۷ سالگی جایز می دانند۲۳، برخی در ۹ سالگی۲۴ و برخی در ۱۰ سالگی۲۵.

از این رو، می توان گفت این سنین سنینی است که کودکان بر حسب تفاوتهای فردی می توانند بین خوب و بد تمییز دهند و مسائل را درک کنند. شاهد این جمع روایتی است که می گوید کودک هرگاه نماز را درک کرد باید نماز بخواند بعد سؤال می شود چه موقع کودک می تواند نماز را درک کند، امام می فرماید در نه سالگی.۲۶ و در روایتی دیگر امام کاظم(ع) می فرماید: «هنگامی که کودک نزدیک به احتلام رسید و نماز و روزه را شناخت.»۲۷
بنابراین، می توان گفت گر چه این روایات در مورد تنبیه کودک بر ترک نماز است ولی در موارد دیگر هم جاری است؛ زیرا هدف از تنبیه کودک تأدیب و تربیت اوست و وقتی کودک نتواند بدی و خوبی امور را تشخیص دهد و علت تنبیه را درک کند، اگر او را تنبیه کنیم به هدف نخواهیم رسید. همچنین در روایتی امام صادق(ع) در مورد کودکی که دزدی کرده بود فرمود: از او بپرسید آیا می داند که دزدی عقوبت دارد، اگر می دانست بپرسید عقوبت آن چقدر است، اگر نمی دانست رهایش کنید.۲۸ حال اگر علم به عقوبت داشتن در تنبیه دخالت دارد آیا درک خوبی و بدی عمل و شناخت علت تنبیه دخالت ندارد؟

۵) بر چه اعمالی می توان کودک را تنبیه کرد؟
آیا بر هر عمل خلافی که از کودک سر زد می توان او را تنبیه کرد یا فقط بر گناهان می توان او را تنبیه کرد؟ کسانی گفته اند که روایات باب تنبیه از گناهانی که کودک ممکن است انجام دهد منصرف است، چرا که برای آنها تعزیر معین شده است و یا به دلیل وحدت پاسخ امام نسبت به تنبیه کودک و عبد۲۹ به این بیان که چون در آن روایت جواب امام نمی تواند شامل عبدی که یکی از گناهان را انجام داده است بشود، زیرا در این صورت برای او حد یا تعزیر معین شده است پس تنبیه کودک نیز در این روایت و نظائر آن باید منصرف به غیر گناهان باشد. ولی این استدلال چندان صحیح نیست چرا که:
 اولاً در این روایات سؤال از تعداد ضرب شده است نه مواردی که تنبیه جایز است.
ثانیا مانعی ندارد که ادب عبد در امور عادی باشد ولی ادب کودک در اعم از امور عادی و محرم چه اینکه برای عبد در امور محرم حد و تعزیر است ولی برای کودک نیست بلکه برای او تأدیب است. علاوه بر این، بعضی از این روایات در امور محرم صریح هستند مانند روایاتی که تنبیه کودک را بر ترک نماز جایز می دانند و یا روایت اولی که ما در صدر بحث ذکر کردیم (روایت اسحاق بن عمار). در نسخه کافی از این روایت بجای عبارت «فی بعض ما یجرم»، عبارت «فی بعض ما یحرم» آمده است و اینکه راوی می گوید من غلام خود را تا صد تازیانه زده ام خود حاکی از این است که مرتکب گناه بوده و او بخیال خودش حد جاری می کرده است و امام نیز در پایان می گوید اگر حد جرم را می دانی آن را جاری کن. بنابراین نمی توان روایات باب تنبیه را از گناهان منصرف دانست اما آیا شامل امور عادی، اخلاقی و اجتماعی هم می شود یا تنها شامل امور محرم می شود؟ آنچه از روایات استفاده می شود این است که در مواردی که به تأدیب و تربیت کودک مربوط می شود می توان او را تنبیه کرد خواه این خلاف، از خلافهای اخلاقی، عرفی یا اجتماعی باشد که از نظر شرع گناه محسوب نمی شود و یا خلافی باشد که از نظر شرعی گناه محسوب می شود. زیرا در غالب این روایات سؤال از ادب کودک است که تقریبا معادل تربیت امروزی است و اگر نگوییم مراد آنها تنها اموری است که از لحاظ شرعی گناه محسوب نمی شوند، دست کم آنها را نیز شامل می شود. البته نسبت به برخی از گناهانی که بیشتر جنبه اجتماعی دارند حاکم شرعی می تواند بر حسب مصلحت کودک را تنبیه کند.
● بحث اخلاقی
تا اینجا ما جواز فقهی مسأله را اثبات کردیم. تنها جواز فقهی کافی نیست بلکه باید دید آیا این امر از لحاظ اخلاقی و تربیتی نیز مطلوبیت دارد؟ در این باره باید دو دسته دیگر از روایات را مد نظر قرار داد. یک دسته روایاتی است که به رحم، رفق، مدارا و عفو نسبت به کودک امر می کنند مثل: احبوا الصبیان و ارحموهم۱...۳۰، لینوا لمن تعلمون و لمن تتعلمون منه۲،۳۱ اعف عنهم۳،۳۲ و نظائر این روایات که در منابع روایی ما فراوان است.
دسته دوم روایاتی است که از تندی، غضب و عتاب و خطاب نسبت به کودک منع می کنند مانند: ان الله لیس یغضب لشی ء کغضبه للنساء و الصبیان۴،۳۳ علموا و لا تعنفوا فان المعلم العالم خیر من العنف۵.۳۴ لا ادب مع غضب۶۳۵

با توجه به این دو دسته از روایات می توان گفت محبت، رحمت، احترام، عفو و بخشش همیشه مطلوب است و تندی و عتاب و خطاب و غضب نسبت به کودک نه تنها مطلوب نیست بلکه نهی هم شده است. اما اگر برخی از روایات تنبیه کودک را جایز می دانند در مواردی است که راه دیگری جز تنبیه برای اصلاح و تربیت کودک در کار نباشد و یا کارایی خود را نسبت به افرادی از دست داده باشد و گرنه با توجه به این دو دسته از روایات تا وقتی راه اصلاح و تأدیب کودک منحصر به تنبیه نباشد و یا دست کم کارایی روش تنبیه در مواردی خاص بیشتر و یا بهتر از روشهای دیگر نباشد، استفاده از تنبیه جایز نخواهد بود. به علاوه، اگر راههای دیگری در کار باشد که کارایی بهتری از روش تنبیه داشته باشند به موجب آیه «ادفع بالتی هی احسن»۳۶ باید از آن روشها استفاده کرد.
پس راه اصلی تربیت راه رفق، مدارا، محبت، رحمت و عفو است و استفاده از تنبیه در مواردی جایز است که از راه اصلی نتوان راه به منزل برد. پزشک وقتی کارد جراحی را بدست می گیرد که از درمان بیمار یا دارو مأیوس شده باشد. شاهد این مدعا این است که در سیره معصومین(ع) مشاهده نشده است که آنها فرزندان خود را و یا کودکان دیگری را تنبیه کرده باشند؛ البته در موارد نادری برخی از ائمه عبد خود را تنبیه کرده اند و بلافاصله پس از آن پشیمان شده و حتی طلب قصاص از عبد خود نموده اند۳۷ ولی تا آنجا که ــ بنده تحقیق کردم ــ مشاهده نشده است که امامی فرزند خود را تنبیه بدنی کرده باشد و این مطلب می تواند شاهد بر این باشد که راه اصلی غیر از تنبیه است و ائمه از آن راه اصلی استفاده می کرده اند و نیازی به تنبیه بدنی پیدا نمی کرده اند.
● آیا تنبیه اثر تربیتی دارد؟
برخی معتقدند که تنبیه تنها اثری که ممکن است داشته باشد این است که کودک را از دست زدن به عمل خلاف مادامی که بداند تنبیهی در کار است باز می دارد و همین که مطمئن شد که دیگر تنبیهی در کار نیست دوباره به آن کار دست خواهد زد. کسان دیگری گفته اند اگر تنبیه به جا و به موقع و در حد مطلوب اجرا شود می تواند رفتار نامطلوب را برای همیشه از بین ببرد. اما باید دید روایات در این زمینه چه می گویند. ما در اینجا دست کم دو روایت را نقل می کنیم که می توان از آنها استفاده کرد که تنبیه اثر اصلاحی دارد:
۱) حضرت علی(ع) می فرماید: «من لم یصلحه حسن المداراهٔ یصلحه حسن المکافاهٔ»۳۸ کسی که خوشرفتاری او را اصلاح نکند خوب کیفر دادن او را اصلاح خواهد کرد.
۲) و نیز آن حضرت می فرماید: «استصلاح الاخیار باکرامهم و الاشرار بتادیبهم.»۳۹ راه و روش اصلاح خوبان به بزرگداشت آنهاست و اصلاح بدان به تنبیه و عقاب آنهاست. با توجه به این دو روایت روشن است که تنبیه اثر اصلاحی دارد و در مواردی که اثر اصلاحی هم نداشته باشد دست کم اثر بازدارندگی خواهد داشت که این نیز در امر تربیت مطلوب است گرچه مطلوب اصلی اصلاح و جایگزینی رفتار مطلوب بجای نامطلوب می باشد.
● نکاتی در باب تنبیه
۱) تنبیه نباید بیش از مقدار جرم و گناه باشد. حضرت رسول(ص) در روایت اسد بن وداعه پس از آن که سه مرتبه از تنبیه نهی کرد فرمود: اگر تنبیه کردی باندازه گناه تنبیه کن.۴۰
۲) در تنبیه باید قوت بدنی، سن و شخصیت افراد را در نظر داشت در روایت حماد بن عثمان امام صادق(ع) فرمود: هر مقدار که حاکم مصلحت بداند بر حسب مقدار گناه و یا قدرت بدنی شخص تعزیر کند.۴۱ و نیز از حضرت علی(ع) نقل شده است که گاهی نصف یا ثلث شلاق را می گرفت و بر حسب سن کودکان آنها را حد می زد. در مورد شخصیت افراد نیز حضرت علی(ع) می فرماید: «کیفر عقلاء با اشاره است و کیفر جهال با تصریح و صراحت» و یا می فرماید: «کنایه و تعریض برای عاقل شدیدترین عقاب است.»۴۲
۳) از تنبیه در حال غضب باید اجتناب کرد چرا که پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤنین(ع) از ادب کردن در حال غضب نهی کرده اند.۴۳

۴) اگر کودک قبل از اینکه تنبیه شود، متنبه شد نباید او را تنبیه کرد؛ زیرا هدف از تنبیه آگاهی و اصلاح کودک است و وقتی هدف حاصل شد دیگر تنبیه معنی ندارد. همین طور اگر پس از تنبیه کودک رفتار او اصلاح شد دیگر نباید رفتار خلاف او را به رخ کشید و آن را بهانه ای برای تنبیه و سرزنش او قرار دهیم. قرآن کریم می فرماید: «زنانی را که به وظائف همسری عمل نمی کنند، موعظه کنید و از همبستری با آنها بپرهیزید و آنها را بزنید، اگر اطاعت کردند دیگر بهانه ای برای ستم و آزار آنها مجویید»۴۴ این آیه گرچه در مورد تنبیه زنان است اما با تنقیح مناط می توان آن را به تنبیه کودک نیز سرایت داد.
۵) در صورتی می توان کودک را تنبیه کرد که علم به خلاف و بد بودن عمل و کیفر داشتن آن داشته باشد محمد بن خالد می گوید در مدینه بودم غلامی را آوردند که مرتکب دزدی شده بود از امام صادق(ع) در مورد او پرسیدم، حضرت فرمود: از او می پرسی اگر می دانست که دزدی کیفر دارد و کیفر آن چقدر است او را عقاب می کنی و اگر نمی دانست رهایش می کنی.۴۵

۶) نباید کودک را به خاطر تشفی خاطر خود تنبیه کرد بلکه هموراه باید صلاح کودک مد نظر باشد. حضرت علی(ع) عمر بن عبدالعزیز را امر کرد تا بر شخصی اجرای حد کند، عمر موقع اجرای حد آن را ترک کرد، علت را از او پرسیدند در جواب گفت «وجدت فی نفسی غضبا» بعد امام علی(ع) فرمود: کذا ینبغی لمعلم الاطفال ان یراعی منهم حتی یخلص ادبهم لمنا فعهم و لیس لمعلمهم فی ذلک شفاء من غضبه و لا یریح قلبه من غیضه فان ذلک ان اصابه فانما ضرب اولاء المسلمین لراحهٔ نفسها و هو لیس من العدل۷.۴۶
۷) در تنبیه باید مراحل و مراتب آن را رعایت کرد و باید از مرحله ضعیف شروع کرد چرا که شاید با اجرای مرحله ای ضعیف از تنبیه مثلاً یک تغییر چهره کودک به اشتباه خود پی ببرد و اصلاح شود که در این صورت دیگر نیازی به تنبیه بدنی نخواهد بود. قرآن کریم نیز نیست به تنبیه زنانی که به وظایف خود عمل نمی کنند می گوید فعظوهن واهجروهن فی المضاجع و اضربوهن...۴۷ مفسرین گفته اند در اینجا تربیت مراد است یعنی ابتدا موعظه می کنی اگر اطاعات نکرد از همبستری با او پرهیز می کنی و اگر باز اطاعت نکرد او را می زنی. بنابراین یعنی از مرحله ضعیف شروع می کنی و فورا سراغ تنبیه بدنی نمی روی.
تنبیه از نظر روانشناسان
استفاده از تنبیه در امر تربیت همواره مخالفان و موافقانی را بر انگیخته است با این تفاوت که در گذشته موافقان بیشتری داشته ولی اکنون مخالفان بیشتری دارد. معروف است که روانشناسان تنبیه را (دست کم تنبیه بدنی را) جایز نمی دانند و عدم کارایی و یا اثرات و مضرات جانبی آن را دلیل بر این امور می دانند. ولی باید گفت اولاً چنین نیست که تنبیه کارایی نداشته باشد. در بسیاری از موارد، تنبیه اصلاحگر است به طوری که عموم کسانی که در اصلاح رفتار کتابی نوشته اند تنبیه را به عنوان یکی از روشهای اصلاح و تغییر رفتار ذکر کرده اند و ثانیا در مواردی که تنبیه اصلاحگر نباشد دست کم اثر بازدارندگی و عبرت آموزی برای دیگران را دارد که این خود اثری کمی نیست چه اینکه مواردی وجود دارد که رفتار نامطلوب باید فورا متوقف شود به طوری که اگر متوقف نشود اثرات جبران ناپذیری را ببار خواهد آورد در این صورت است که تنبیه، خصوصا تنبیه بدنی تنها راه ممکن است زیرا سایر روشها زمان زیادی را برای اصلاح و یا توقف رفتار نامطلوب لازم دارند و از این روست که یکی از مزیتهای روش تنبیه بر سایر روشها را فوریت تأثیر آن می دانند بدین جهت معمول روانشناسان، حتی کسانی که بشدت با تنبیه مخالف هستند در مواردی تنبیه را، حتی تنبیه بدنی را، جایز می دانند. بنابراین چنین نیست که از نظر روانشناسان تنبیه بدنی بکلی مطرود و ممنوع باشد. ما در اینجا نظر برخی از روانشناسان و یا فلاسفه ای که در باب تربیت بحث کرده اند نقل می کنیم تا شاهدی بر این مدعا باشد. گیج و برلاینی در روانشناسی تربیتی می گویند: «روش دیگر برای از بین بردن یک پاسخ این است که دانش آموز را هنگامی که آن پاسخ روی می دهد تنبیه کنیم» سپس در ادامه می گویند: «آیا تنبیه مؤثر است؟ آیا تنبیه چیز خوبی است؟ به این سؤالات در دهه های اخیر پاسخ های متفاوتی داده شده است. تحقیقات بسیار اخیر نشان می دهد که در اوضاعی خاص بویژه زمانی که تنبیه شدید مورد استفاده قرار گیرد رفتار می تواند برای همیشه از بین برود (ماتون و ویلورنزو ۱۹۶۶ ص ۴۲۶). آیا تنبیه رفتار را کاهش می دهد؟ پاسخ این سؤال قطعا مثبت است (آذرین و هولز ۱۹۶۶ ص ۴۲۶). بر طبق شواهدی که جانستون (۱۹۷۲) خلاصه ای از آن فراهم آورده است طرق دیگر کاهش بسامد رفتار (مثل خاموشی سازی، DRO و DRL) در مقایسه با تنبیه در صورتی که بطور صحیح مورد استفاده قرار گیرد تأثیری دیرتر، کم دوامتر و غیر مؤثرتر دارند.» آنها در ادامه می افزایند: «آیا تنبیه با آنکه می تواند مؤثر باشد چیز خوبی است؟ پاسخ به این سؤال به عوامل گوناگونی بستگی دارد. اگر رفتاری را که می خواهید مانع از آن شوید بسیار خطرناک یا ناخوشایند باشد در آن صورت تنبیه به عنوان راهی برای دفع آن رفتار چیز خوبی است.»۴۸
گاتری که نظریه بادگیری خود را بر اصل مجاورت استوار ساخته است تنبیه را در امر تربیت و یادگیری مؤثر می داند. وی می گوید: «تنبیه نه به سبب ناراحتی ای که تولید می کند، بلکه به سبب اینکه نحوه پاسخ دهی فرد به محرکهای معین را تغییر می دهد مؤثر است... تنبیه به این علت در تغییر دادن رفتار نامطلوب مؤثر است که رفتار ناهمساز با رفتار تنبیه شده را ایجاد می کند.»۴۹ وی همچنین می گوید: ما هنگام بحث درباره راههای ترک عادت سه تدبیر میکانیکی را بررسی کردیم که می توانند در تغییر تداعی بین محرکها و پاسخها بکار روند. تنبیه یکی دیگر از این تدابیر است. تنبیه وقتی که بطور مؤثر بکار رود سبب می شود محرکهایی که قبلاً پاسخ نامطلوبی را فرا می خواندند، پاسخ مطلوبی را ایجاد کنند»۵۰.
جان لیانز و همکاران (۱۹۸۸) می گویند: «بسیاری از مطالعات بیانگر تأثیر تنبیه بر رفتار هستند. این یافته ها می گویند میزان تأثیر تنبیه در فرو نشاندن رفتار نامطلوب وابسته است به:الف)شدت،مدت،فراوانی وتوزیع پیامدهای ناخوشایند تنبیه؛ ب) فواصل زمانی اجرای تنبیه؛ ج)شدت رفتاری که بخاطر آن تنبیه صورت می گیرد؛ د) وجود پاسخهای جانشین و ه••) محدوده ای که در آن رفتار متضاد یا مطلوب پاداش داده می شود... تنبیه می تواند برای سرکوب. با حذف تقریبا هرگونه رفتار نامطلوب از کودکی اولیه به بعد بکار رود... در روان درمانی تنبیه در اصلاح رفتارهایی که برای کودکان یا دیگران خطر فوری دارد یا جاهایی که نتیجه فوری لازم است بهترین کاربرد را دارد.»۵۱
موریس در اصلاح رفتار کودکان می گوید: «درست همانطور که با پاداش دادن به کودک در هر زمان که رفتار مطلوب را انجام می دهد می توان آن رفتار را نیرومند کرد با پاداش ندادن قاطعانه به کودک هنگام اجرای رفتار نامطلوب نیز می توان این رفتار را در او کاهش داد... به هر حال در مواقع نادری از تنبیه بدنی (مثل یک سیلی دردناک، یا یک فریاد) باید استفاده شود.»۵۲
سیف در کتاب تغییر رفتار و رفتار درمانی در پایان بحث تنبیه چنین می گوید: «با توجه به زیانهای متعدد ناشی از تنبیه و سایر روشهای تنبیهی بهتر است هرگز از آن به عنوان روشهای تربیتی و اصلاحی استفاده نشود و به جای آنها از روشهای دیگری که در این فصل مورد بحث قرار گرفت استفاده شود. با این حال ممکن است رفتار فرد چنان وخیم و خطرناک باشد که هیچ روش دیگری باصطلاح جواب ندهد و ناچار کاربرد روش تنبیه تنها روش ممکن باشد مثل وقتی که رفتار نامطلوب فرد، سلامت و بقای خود او یا افراد دیگر را تهدید می کند.»۵۳

سال آکسلرد می گوید: «علی رغم بعضی از نواقصی که به این روش [تنبیه] نسبت داده اند من معتقدم که تکنیکهای تنبیه می توانند ابزار مفید برای آموزگار باشند. یک دلیل این است که تنبیه احتمالاً در شرایطی مؤثر واقع می شود که تکنیکهای دیگری مانند تقویت یک رفتار ناهمساز و خاموشی کارگر نیستند، همینطور روشهای تنبیه اغلب رفتارهای نامطلوب را سریعتر از تکنیکهای دیگر کاهش می دهند.»۵۴ والترچین و بنکس (۱۹۷۲) معتقدند: «هر کودکی باید بفهمد که در صورت نافرمانی و سرپیچی از اطاعت بزرگسالان با او برخورد نا مطلوبی خواهند داشت. اگر کودک به خاطر عمل اشتباه خود تنبیه نشود تصور می کند که عمل او بطور ضمنی تأیید شده است.»۵۵ رونالدس. ایلنگورث می گوید: «بسیاری از والدین بر این باورند که تنبیه بدنی نادرست و نامطلوب است و به جای آن اغلب از تنبیه ذهنی و روانی که به مراتب خطرناکتر است، استفاده می کنند. هیچ پدر و مادری هرگز نباید از سلاح تهدید به ترک کودک، یا دوست نداشتن او و یا فرستادن کودک به شبانه روزیها استفاده کند. در تمام مواقع، چه در خانه و چه در مدرسه، سلاح تمسخر، انتقاد و تحقیر کودک بد و نامطلوب است و نتیجه ای جز اینکه کودک را غمگین و دچار نا امنی سازد نخواهد داشت. در مورد کودکان سنین پیش از دبستان که به اندازه کافی می فهمند زدن ضربه ای آرام به پشت او بدون خطر است. همین تنبیه نیز پس از آن سن، غالبا غیر ضروری و نامطلوب است. بهر حال باید توجه داشت که تنبیه بدنی. بهیچ عنوان نباید آسیب برساند. همچنین کودک نباید در حضور خواهران و برادران خود تنبیه بدنی شود احیانا اگر تنبیه شد، پس از آن دیگر نباید با او حرف زد.»۵۶ با توجه به آنچه که از برخی از روانشناسان و مربیان نقل شد روشن است که در روانشناسی نیز تنبیه، حتی تنبیه بدنی، بکلی مطرود و ممنوع نیست بلکه در مواردی آن را جایز و حتی لازم می دانند. نتیجه اینکه به نظر ما روایات معصومین «علیهم السلام» تنبیه کودک را در جهت تربیت او جایز می دانند. گرچه این روش مطلوبیت اولی را ندارد. یعنی مادام که برای تربیت کودک از روشهای دیگری بتوان استفاده کرد بهتر است از این روش استفاده نشود و چه بسا اگر از روشهای دیگر به نحو صحیح استفاده شود هیچگاه نیازی به تنبیه کودک حاصل نشود ولی در هر حال اگر در امر تربیت کودک از نظر مربی به تنبیه او نیاز شد تنبیه او جایز است و مضرات فرضی در برابر اصل هدایت و تربیت کودک از اهمیت چندانی برخوردار نیستند خصوصا اگر بتوان با استفاده از روشهایی مضرات فرضی را کاهش داد و یا حتی آنها را از بین برد  .


منبع : پایگاه آفتاب
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

شافعان در قرآن و روایات
ده پله برای شناخت امام زمان (عج)
پیامبر ما کیست؟
شاخص های مکتب اخلاقی امام رضا (ع)
مقام حضرت خدیجه(س)
دوستی و تعامل با همنوعان در سیره امام جواد(ع)
سفارش های امام علی علیه السلام به کمیل بن زیاد
به مناسبت خجسته میلاد امیرالمومنین علی ابن ...
فرمانی از امام علی علیه السلام؛ چاپلوسی کردن ...
این گونه مزه ی انس با قرآن را بچشید

بیشترین بازدید این مجموعه

مواردی که غیبت جایز است
هفت نمونه‌ از احیای مردگان در کلام قرآن
مشورت در اسلام‏
داستان دعای مشلول
شافعان در قرآن و روایات
خودتان را به زحمت بیندازید!
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
تاثیر عبادت در زندگی انسان
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^