
قدرت نفس در وجود انسان

به تعبیر قرآن مسئله اعراض از حق یا غفلت از حق باز به این دلیل است که نفس سایه تاریک خطرناکى را به روى چهره عقل مىاندازد و عقل از تماشاى عاقبت مسائل محروم مىشود. نفس حالت اِعراض و غفلت مىگیرد، هر راهى را که انسان به روى نفس باز کند و نفس را در آن راه قرار دهد، نفس همه موجودیت انسان را دنبال خودش مىبرد. اگر حرکت در این راه حرکت مثبتى باشد، راه هم صراط مستقیم باشد تنها کارى که عقل در این حرکت مىکند، کار چراغى است که شب به دست یک سایر و سالک انجام مىدهد. عمده کارى را که ما در چهره نبوت و امامت و رهبرى صحیح مىتوانیم تماشا کنیم و اگر در راه غیر خدا قرار بگیرد که خدا از این راه به راه شیطان و راه ضلالت تعبیر مىکند، همه چیز وجود انسان را نفس با کشش پرقدرتى که دارد با خودش مىبرد. این طور نیست که وقتى در راه غلط بیفتد، عضوى را به نفع انسان جا بگذارد، چون اعضا و جوارح، برون و درون ما نسبت به نفس، نسبت سایه به شعاع به خورشید است و نسبت سایه به صاحب سایه است، سایه کسى که روى زمین افتاده و حرکت مىکند، هیچ گاه یک قطعهاش را نمىگذارد، بقیّهاش را ببرد، همه سایه دنبال صاحب سایه حرکت مىکند. خورشید هم به هر طرف حرکت کند، شعاعش را دنبال خودش مىبرد، هیچ چیزى را باقى نمىگذارد. این طور نیست که وقتى شب شود، خورشید دلش بسوزد و بگوید که یک ذرّه نورم را بگذارم بماند، همه را مىبرد، چون همه نور با وجود او متحد است. اعضا و جوارح هم با نفس متّحد هستند، چون نفس جان اعضا و جوارح است و کارفرما و قوّه اصلى است، راننده است، این بدن و اعضا و جوارح سرنشینان نیروى او هستند.