این باب، باب وسیعى است، خیلى حرف در توبه هست. عاشقانه ترین باب، تا جایى است که چیزهایى در این باب گفته شده که جاهاى دیگر نیامده، مثلا یک نمونه اش این است که به عیسى مى گوید: بنده مقرب من! مى خواهم کمى با تو حرف بزنم ـ مثل این که دو نفر از ما مى نشینیم سوال و جواب مى کنیم ـ پر قیمت ترین برنامه جهان چیست؟ بنده مودب هم همین را مى گوید که من نمى دانم. آدم باید در مقابل مولا ادب بکند، علم در بى نهایت و بى نهایتى، من چه مى دانم چیست تو خودت مى دانى. فرمود: بالاترین شیئى که پیش من ارزش دارد اشک چشم گنهکارى است که در مسیر توبه است و دارد بر مى گردد، این برگشتن از آن برگشتن هاى پر قیمت است.
اینهایى هم که از طرف خدا در دنیا بودند همه عشقشان این بود که این بندگانى را که قهر کردند آشتى بدهند. قهرها را آشتى بدهند، خود این هم کار خیلى مهمى است، شما هم باید این کار را بکنید، هر چه رفیق دارید که با خدا قهر کرده، باید آشتى شان بدهید، خیلى قیمت دارد.