ثُمَّ فَضَّلَ لَیْلَةً وَاحِدَةً مِنْ لَیَالِیهِ عَلَی لَیَالِی أَلْفِ شَهْرٍ، وَ سَمَّاهَا لَیْلَةَ الْقَدْرِ، تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ سَلامٌ، دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ. در دعای 44 صحیفه سجادیه سیدالساجدین(ع) فرمود: خدای متعال برای رسیدن به رضوان خود راه هایی را قرار داده که از جمله آنها ماه مبارک رمضان است. از ویژگیهای ماه رمضان آن است که خدای متعال در این ماه، شبی را قرار داده که برتر از هزار ماه است. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْر»1. محور این آیه شریفه شب قدر است. لیلة القدر چیست؟ و شب قدر به چه معناست؟ مفسرین دو معنا برای قدر ذکر کردهاند. نخست آنکه «قدر» را به معنای شرف و منزلت و عظمت دانستهاند. براساس این معنی شب «قدر» شرافت و عظمت ویژه و بالایی داشته و این شب را میتوان شب شرف نامید. برخی دیگر، با استفاده از روایاتی دربارة ویژگیهای شب قدر، گفتهاند «قدر» مصدری است مساوی با تقدیر. معنی «قَدَرَ»، «یَقْدِرُ»، «قَدْراً»، همچون «قَدَّرَ»، «یُقَدِّرُ»، «تَقدیراً»، هر دو به معنای «تقدیر» قضا و قدر است. براساس روایات فراوان، در شب قدر، تقدیرات سال آینده تعیین می شود. البته در روایات تصریح نشده که چون تقدیرات در این شب واقع می شود، این شب «لیلة القدر» نامیده شده است، چون این دو با هم منافات ندارند که «قدر» به معنای شرف باشد ولی تقدیرات عالم نیز در این شب انجام پذیرد.
شبی برای بخشش همه
اینکه شب قدر بهتر از هزار شب است، به چه معناست؟ در کتاب فروع کافی روایاتی برای برتری شب قدر ، بر سایر شبهای سال و بلکه بر هزار ماه ، که بیش از هشتاد سال عمر میشود ، وجود دارد. عبادتی که در شب قدر انجام می گیرد از عبادت هزار ماه برتر است. کسی که موفق شود در شب قدر ، دو رکعت نماز بخواند مثل آن است که در هزار ماه هر شب دو رکعت نماز بخواند. این امتیاز توفیقی است که خدای متعال به پیغمبر اسلام و به مسلمانها عنایت فرموده است تا مردم ، تشویق شده و این شب را به عبادت بپردازند و از مزایا و برکات آن استفاده کنند. شب قدر همچون بار عامی است که بزرگان و سلاطین برای زیردستان ، رعایا و بندگان خود ، داده و هدایایی را میبخشیدند. خدای متعال که ارحم الراحمین است و رحمت او قابل مقایسه با هیچ رحمت و فضلی نیست ، بر امت اسلامی منت گذاشته و شب قدر را همچون بار عام ، شب بخشش قرار داده است. شبی که عبادت آن نیز از عبادت هزار ماه برتر است.
قطعیت وجود شب قدر در ماه رمضان
شب قدر کدام شب است؟ برخی از محدثین برادران اهل تسنن نقل کردهاند که شب قدر، شب نیمه ماه شعبان است. بعضی از مفسرین این روایت را از عکرمه نقل کردهاند که البته راوی معتبری نیست. آنچه که مورد اتفاق و اجماع شیعه و سنی است آن است که نزول قرآن و شب قدر، در ماه رمضان است. از قرآن نیز این مطلب استفاده می شود. خدا در سوره بقره می فرماید: قرآن در ماه رمضان نازل شد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»2 در سوره قدر هم می فرماید «إِنّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَةِ الْقَدْرِ»3 روشن است شبی که قرآن نازل شده، در ماه رمضان است. اما اینکه این نزول، در چه شبی از شبهای ماه رمضان اتفاق افتاده، سخنان گوناگونی گفته شده است. تقریباً در بین شیعه اتفاق نظر بر این است که شب نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم شبهای قدر هستند. البته برای شب بیست و یکم و بیست و سوم، اهمیت بیشتری قائل شدهاند. در بعضی روایات نیز با صراحت بیان شده که شب بیست و سوم شب قدر است. بهترین راه، جمع بین روایات است.
تقدیر، تثبیت، امضاء در سه شب قدر
در روایتی درباره تعیین شب قدر آمده است: مقدّرات سال در شب نوزدهم تقدیر می شود؛ «قُسِمَ فِیهَا الْأَرْزَاقُ وَ کُتِبَ فِیهَا الاجَالُ وَ خَرَجَ فِیهَا صِکَاکُ الْحَاجِّ»4 در شب نوزدهم ارزاق، درآمدها و روزی افراد و همچنین مدت حیات و زندگی آنان تا سال آینده تعیین میشود. علاوه بر آن در شب نوزدهم مشخص میشود که چه کسانی در آن سال به حج می روند. سپس در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم مقدر شده، بر آن ابرام و تأکید می شود. این به این معناست که در شب بیست و یکم آنچه در شب نوزدهم تعیین و مقدر شده، قابل تغییر است، آنچه که از شب نوزدهم تا شب بیست و یکم مقدر شده و تغییر یافته، در شب بیست و یکم ثبت شده و در شب و بیست و سوم قطعی، نهایی و امضاء می شود. براساس این روایت هر سه شب از شبهای قدر به شمار میآیند.
نزول همه فرشتگان بر زمین
پرسشی که مطرح میشود آن است که شب قدر دارای چه ویژگی است که خداوند آنرا برتری بخشیده است؟ در قرآن به بعضی از ویژگیهای شب قدر اشاره شده است. علاوه بر آن برای فهم این ویژگیها به قریحه و ذوق نیاز است. قرآن درباره ویژگی شب قدر میفرماید: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» در شب قدر ملائکه به همراه روح نازل می شوند. برخی از مفسرین گفتهاند «روح» همان «روح الامین»، جبرئیل است و ذکر جبرئیل بعد از ملائکه، ذکر خاص بعد از عام است؛ یعنی فرشتگان و به ویژه جبرئیل نازل میشوند. اما روایاتی وجود دارد که میگوید: «الروح... خَلْقٌ أَعْظَمُ مِنْ جَبْرَئِیلَ»5، یا «أَعْظَمُ مِنَ الْمَلَائِکَة»6 برای تایید آن نیز میگویند در قرآن که آمده «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» حرف «واو» پیش از «الروح» دلالت بر مباینت دارد. به این معنا که روح موجودی برتر و اشرف از همه ملائکه به شمار میرود.
اما همه فرشتگان در شب قدر برای چه نازل می شوند؟ شکی نیست که در شب قدر همه ملائکه و فرشتگان نازل میشوند. از «الف و لام» در «الملائکه» استغراق فهمیده میشود به معنی همه فرشتگان.
دسته ای از ملائکه، در قرآن به نام «عالین»، نامیده شده اند. وقتی شیطان بر آدم سجده نکرد، به او گفتند: «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» آیا تو از روی استکبار سجده نکردی یا اینکه از فرشتگان عالین بودی، که مأمور به سجده نبودند؟ در روایتی نقل شده است که «عالین» دستهای از ملائکه مقرّب و ممتاز و عالیرتبه ای هستند که جز مقام ربوبی، به هیچ چیز دیگری توجّه ندارند. این فرشتگان به اینکه انسان خلق و به او مقام داده شده، توجهی نداشتند و تنها به مقام ربوبی توجه داشته و او را عبادت میکردند. از همین رو از سجده به آدم، مستثنا شده بودند. در برخی روایات این فرشتگان به نام «مُهَیِّمین» نیز نامیده شدهاند. به نظر میرسد که در شب قدر فرشتگان عالین نازل نمیشوند و فرشتگانی که مأموریت اجرایی دارند، به همراه روح، که گویا فرمانده ملائکه و بزرگترین آنها به حساب میآید، در شب قدر نازل می شوند. بعضی از علمای اهل سنت بر این باورند که نزول ملائکه و روح تنها یک مرتبه و آن هم برای نزول قرآن بر پیغمبر اتفاق افتاده و دیگر تمام شده است. این دسته از علمای اهل سنت میگویند: اگر عبادت شب های قدر چند برابر ثواب دارد و بهتر از هزار ماه است، به خاطر آن است که یادبود و یادآور شب عظیم نزول قرآن است. همچنان که میلاد پیغمبر اکرم(ص) در روز معیّن و یکبار اتفاق افتاده و هر سال برای آن عید مولود گرفته میشود، برای یادبود شب های قدر نیز، به این شب برتری و شرافت داده شده است. این نظر برخی از علمای اهل سنت است. اگرچه بیشتر علمای اهل تسنن این نظر را قبول ندارند.
تکرار شب قدر در هر سال
بیشتر علمای اهل تسنن و همه علما و محدثین شیعه بر این باورند که شب قدر در ماه رمضان هر سال تکرار شده، و در هر سال شبی وجود دارد که از هزار ماه برتر است و ملائکه و روح در آن شب نازل می شوند. اما نزول ملائکه و روح برای چیست؟ کسانی که نزول ملائکه را تنها در یک مرحله و آن هم برای نزول بر پیامبر خدا(ص) میدانند، دیگر نیازی به پاسخگویی به این پرسش ندارند. چرا که نزول ملائکه و روح، فقط یک بار برای نزول قرآن انجام شده است. اما این نظر با لفظ قرآن و روایاتی که در این زمینه وجود دارد، سازگاری ندارد. «تَنَزَّلُ» فعل مضارع است به معنی نازل می شود. درباره نزول قرآن در شب قدر قرآن میگوید «إِنّا أَنْزَلْناهُ» ، کلمه «أَنْزَلْنا» فعل ماضی است، یعنی قرآن را در شب قدر نازل کردیم. این نزول یک بار بود و تمام شد. به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی نزول نور قرآن بر قلب مقدس پیغمبر اکرم(ص) در این شب بود. امّا وقتی گفته میشود: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ،» کلمه «تَنَزَّلُ» مضارع و به معنی آن است که نازل می شوند و این نزول استمرار دارد. علاوه بر این در آینده نیز استمرار خواهد داشت.
اثبات ولایت ائمه با سوره قدر
در اینجا این سؤال مطرح می شود اکنون که دیگر نزول قرآنی وجود ندارد که ملائکه بر پیغمبر نازل شوند، پس در شب قدر ملائکه برای چه کاری و بر چه کسی نازل می شوند؟ در اصول کافی در باب حجت، روایتی از امام معصوم(ع) آمده است که خطاب به شخصی فرمودند: «برای اثبات ولایت ما برای مخالفین، با سوره قدر احتجاج کنید. چرا که یکی از دلایل لزوم امام بعد از پیغمبر اکرم(ص) این سوره است.» این شخص با تعجب می گوید در این سوره از امامت و ولایت سخنی گفته نشده است. پس چگونه میتوان از این سوره برای اثبات مسئله امامت احتجاج نمود؟ حضرت فرمودند: از مخالفان بپرسید در شب قدر ملائکه بر چه کسی نازل می شوند؟ آیا تاکنون کسی ادعا کرده است که در شب قدر، ملائکه بر او نازل شده باشند؟ هیچ کس نمیتواند ادعا کند که نزول ملائکه را در شب قدر درک کرده است. تاکنون نیز کسی در این باره مدعی نشده است. قرآن نیز میگوید «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» فرشتگان با روح در شب قدر نازل می شوند. بنابراین حتماً باید پس از پیغمبر(ص) کسی وجود داشته باشد تا ملائکه بر او نازل شوند. او کسی جز حجت خدا و امام زمان صلوات الله علیه نخواهد بود.
عرض احترام و تقدیم مقدّرات به امام عصر(عج)
امّا وقتی ملائکه بر امام زمان نازل می شوند، چه کاری خواهند کرد؟ قرآن میفرماید: «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» از شب تا صبح، فرشتگان فوج فوج به خدمت امام عصر(عج) رسیده و به ایشان عرض سلام میگویند. برای ملائکه توفیق و شرافتی است که در شب قدر اجازه یابند تا به خدمت امام زمان(عج) رسیده و به ایشان ادای احترام کنند. اما نکته دوم که در روایات شیعه از حد خبر واحد فراتر است، آن است که ملائکه نازل می شوند تا مقدرات سال را بر امام زمان(عج) عرضه نمایند. به ویژه در شب بیست و سوم که مقدرات عالم به امضاء رسیده و قطعی شده است را به حضور امام زمان صلوات الله علیه ارایه داده و ایشان از تمام مقدرات امت تا پایان سال بعد و شب قدر دیگر، آگاه میشوند.
پس از «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ» حضرت سجاد(ع) در دعا می فرمایند «سَلامٌ دَائِمُ الْبَرَکَةِ إِلَی طُلُوعِ الْفَجْرِ،» حضرت در این فراز آیه «سَلامٌ هِیَ حَتّی مَطْلَعِ الْفَجْرِ» را تفسیر می کنند. یعنی برکت این شب همچنان تا طلوع فجر دوام دارد. پس از آن میفرمایند: «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ» بر کسی که خدا میخواهد نازل میشوند تا مقدرات الهی را بر او ارایه دهند. در «عَلَی مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ» امام سجاد(ع) با صراحت نمیگویند که بر چه کسی نازل میشوند، اما با کنایه میفرمایند کسی وجود دارد که خدا می داند، فرشتگان باید بر او نازل شوند. با توجه به اینکه امام سجاد(ع) امام چهارم بودهاند اگر خود یا یکی از امامان گذشته را معرفی مینمودند دیگر بر کسانی که فرشتگان بر آنان، پس از امام چهارم نازل میشدند، دلالت نمیکرد. با این کنایه فرمودهاند که هر سال کسی وجود دارد که خدا می خواهد تا ملائکه بر او نازل شوند. این فراز بر وجود امام و حجت خدا اشاره دارد. اما فرشتگان چه چیزی را برای امام(ع) می آورند «بِمَا أَحْکَمَ مِنْ قَضَائِهِ» فرشتگان و روح نازل شده و به همراه خود قضاء محکم و مقدرات حتمی را ارائه می دهند. قضاء محکم به مقدراتی گفته میشود که از مرحله تقدیر گذشته، به قضاء رسیده و از قضاء به امضاء رسیده و محکم شده است. به گونهای که دیگر قابل تغییر نیست.
امام چه نیازی به علم ملائک دارد؟
در اینجا یک سؤال اعتقادی، درباره علم امام مطرح میشود. طبق روایات ما معتقدیم که امام «عالم بما کان و ما یکون» است7، یعنی امام به آنچه که بوده و خواهد آمد، علم دارد. در روایات دیگری نیز آمده که بر علم امام افزوده می شود. در روایات دیگری نیز اشاره شده که در هر شب جمعه بر علم امام افزوده می شود8، آیا این که در هر سال فرشتگان در شب قدر، مقدرات عالم را به امام(ع) ارایه می کنند، با علم امام(ع) به همه امور تناقض ندارد؟ از سویی گفته میشود امام عالم به همه امور است و از سویی فرشتگان مقدرات هر سال را به او در شب قدر ارایه میکنند. این دو با هم چگونه جمع میشوند؟ دانایی و ادراک امور توسط امام معصوم در شب قدر و شنیدن مقدرات تابع شرایط مادی و این عالم نیست. اگر ما بخواهیم سخنی را بشنویم یا چند صفحه ای را بخوانیم چندین دقیقه فرصت میخواهد اما شنیدن و دیدن امام معصوم به فرصت و زمان معمول در عالم مادی نیاز ندارد. در یک زمان کوتاه ممکن است بسیاری از امور را بشنود یا بخواند. مرحوم کربلایی کاظم، بدون داشتن مقام عصمت و امامت، همه آیات قرآن را در مدت خیلی کوتاهی فرا گرفته و حافظ شد و آنها را میخواند. بر همین اساس ما عوالم مترتبی داریم که زمان در آن همانند زمان در عالم مادی نیست.در عالم ماده نیز ممکن است زمان ها فرق کنند. دانشمندان علم نجوم و هیئت در این باره نظریاتی دارند که آیا زمان در دیگر سیارهها و کرات، همانند زمان در کره زمین ماست؟ بر همین اساس هنگامی که مقدرات یک امّت به امام زمان ارایه می شود به این معنا نیست که نیاز به زمان طولانی باشد بلکه امام(ع) در مدت کوتاهی به همه این امور علم و آگاهی پیدا میکند. برای حضرت سلمان نیز چنین گفتهاند. «عُلِّم بما کان و ما یکون»، وقتی سلمان فارسی به چنین جایگاهی دست مییابد آیا امام معصوم(ع) نمیتواند؟
هرگاه امام(ع) بخواهد، میداند
در اصول کافی، بابی با این عنوان آمده است: «أَنَّ الْأَئِمَّةَ(ع) إِذَا شَاءُوا أَنْ یَعْلَمُوا عُلِّمُوا» این عنوان به این معناست که ائمه اطهار صلوات الله علیهم اجمعین هر زمان که اراده کرده و بخواهند، میتوانند علم داشته باشند. زمانی میشد که ائمه اطهار اظهار می کردند که نمی دانیم، یا درباره چیزی سؤال می کردند. در روایات نقل شده که از امام(ع) سؤالی شده و حضرت اظهار بی اطلاعی نمودهاند. یا مطالبی را از کسی پرسیدهاند و یا کسی را برای تحقیق یک موضوع به جایی فرستادهاند. سؤال مطرح میشود که اگر ائمه اطهار همه امور را می دانند پس چرا کسی را جهت تحقیق میفرستادهاند؟ در پاسخ به این پرسش این روایات صادر شده است که ائمه سلام الله علیهم اجمعین هر زمان که بخواهند، می توانند بدانند. اما چگونه بعضی از زمانها می خواهند که بدانند و در بعضی زمانها نمی خواهند؟ چه چیزی برای زمان خواستن یا نخواستن ائمه اطهار در دانستن، تعیین کننده است؟
قلب امام(ع) ظرف مشیت خدا
یکی از امامان فرمودهاند: «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه»9 دلهای ما ظرف مشیت خداست. خدا هر زمان هر چه را بخواهد و صلاح بداند؛ آن موضوع در قلب ما ظهور نموده و در دل ما قرار میگیرد. بنابر این زمان دانستن آنان، زمانی است که خدا مصلحت دانسته و سپس آنان نسبت به آن موضوع آگاهی و علم مییابند. چنین چیزی از کسی که وجود خود را به خدا سپرده است، بعید نیست.
خدا عهدهدار کار بنده صالح
در روایتی که درباره قرب نوافل است گفته شده: «مَا تَقَرَّبَ إِلَیَّ عَبْدٌ بِشَیْءٍ أَحَبَّ إِلَیَّ مِمَّا افْتَرَضْتُ عَلَیْهِ وَ إِنَّهُ لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّی أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ کُنْتُ سَمْعَهُ الَّذِی یَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ الَّذِی یُبْصِرُ بِهِ وَ لِسَانَهُ الَّذِی یَنْطِقُ بِهِ وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا»10 این روایت در مورد انسان عادی گفته شده است. خدا میفرماید: «اگر انسان به گونهای شد که هر آنچه را که خدا دوست دارد، علاوه بر واجبات، آنرا انجام دهد، علاوه بر واجبات، مستحبات و نوافل را انجام دهد، من که خالق او هستم گوش و چشم و زبان و دست او میشوم.» این روایت از روایات صحیح و بدون خدشه اصول کافی است که شیخ بهایی نیز در کتاب اربعین آن را ذکر کردهاند. در این جایگاه فکر انسان از بعضی امور مستغنی و بینیاز می شود. این خداست که برای او تصمیم می گیرد چه چیزی را ببیند و چه چیزی را نبیند. آنگاه هر چیزی را که بخواهد به او می نمایاند. بدون اینکه احتیاجی به اسباب عادی داشته باشد؛ «وَ یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا؛» من دست او می شوم. اگر ما بر این باوریم که حضرت اباالفضل صلوات الله علیه با دستهای بریده، دست کسانی را گرفته و یاری میدهد این مصداق همان روایت است که خدا دست او شده است «یَدَهُ الَّتِی یَبْطِشُ بِهَا،» من دست او شدم. این امتیاز فقط برای پیغمبر(ص) و امام معصوم(ع) نیست «إِنَّ العبد لَیَتَقَرَّبُ إِلَیَّ بِالنَّافِلَةِ»، هر که مرد میدان باشد میتواند به چنین مقامی برسد. مرد میدان اندک است. انسان هرگاه همه چیز زندگی خود را در اختیار خدا گذاشت، خدا می گوید من چشم و گوش تو هستم. اینجاست اکه راده او نیز اراده خدایی میشود. هر زمان خدا می خواهد او نیز می خواهد. یکی از تأویلات آیه شریفه «وَ ما تَشاؤنَ إِلاّ أَنْ یَشاءَ اللّهُ رَبُّ الْعالَمِینَ»11 این است که اراده خدا، در اراده اولیاء خدا تبلور پیدا می کند. آنها چیزی را نمی خواهند، که خدا نمی خواهد. وقتی می خواهند و اراده می کنند که خدا خواسته باشد. پس این که امام چه زمانی می خواهد بداند، همان زمانی است که خدا می خواهد بداند و مصلحت اقتضاء می کند که بداند. آن زمانی هم که نمی دانند و حتی اظهار می کنند که نمی دانند، آن زمانی است که مصلحت در آن است که آن علم را نداشته باشند.
علم در جیب و علم در برابر چشم
در اینجا سؤال مطرح میشود که آیا در این حال که امام(ع) میفرماید: «نمیدانم» یعنی هیچ علمی ندارد؟ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم رضوان الله علیه، می فرمودند: «علم دو گونه است. یک علم داخل جیبی داریم و یک علم دیگر علمی است که اکنون آنرا با چشم می بینیم» این نکته در مسائل فقهی بسیار پیش میآید. به عنوان مثال در هنگام سحر انسان نمی داند طلوع فجر شده است یا نه! اینجا درست نیست که بگوید من نمی دانم و سپس به غذا خوردن ادامه دهد. اگر جستوجو نمود و به آسمان نگاه کند، می بیند که فجر، طلوع کرده است یا نه. این مطلب را به زبان ساده تر می شود گفت، در امکانات پیشرفته امروزی مثل تلفن همراه و ضبط با فشار دادن یک دکمه میتوان از اطلاعات فراوانی استفاده کرد. اینکه گفته میشود ائمه اطهار(ع) عالم «بما کان و ما یکون» هستند همانند چنین علمی است. ائمه اطهار(ع) همانند فشار دادن دکمه، باید در درون خود توجه کنند و بگویند: «خدایا به ما نشان بده» اما زمانی که می گویند نمیدانیم، هر زمان که بخواهند، میتوانند بدانند. آن هم زمانی است که خدا خواسته است چون آنها از خود ارادهای ندارند. همه امور خود را به خدا سپردهاند و خدا نیز عهدهدار شده، تا هر کاری را که آنها باید بااسباب انجام دهند، بدون اسباب برای آنها انجام دهد. «قُلُوبُنَا أَوْعِیَةٌ لِمَشِیَّةِ اللَّه» هر چه خدا بخواهد در دل ائمه اطهار ظهور میدهد.
با خدا باش، پادشاهی کن؛ بیخدا باش، هرچه خواهی کن
ممکن است سؤال شود که آیا این امور جبری است؟ باید پاسخ گفت که مقدمات این امور اختیاری است. اینان تلاش کردهاند تا این گونه شدهاند، خود را به خدا سپرده اند، تا خدا نیز ولایت آنان را پذیرفته است. ما که حاضر نیستم تا دستورات خدا را انجام دهیم، نباید توقع داشته باشیم که خدا برای ما نیز، این ولایت را قرار دهد. آن کسی که نه تنها به واجبات بلکه به هر چه که خدا دوست دارد، اهمیت داده و مستحبّات را ترک نمی کند، سزاوار است که خدا نیز عهدهدار کارهای او شود. این مقدمات اختیاری است. نتایج اموری که با اختیار انجام می شود، نیز اختیاری است.
پس از ویژگیهای مهم شب قدر این است که مقدرات سال بر امام زمان صلوات الله علیه عرضه شده و ایشان آنها را امضاء می فرماید. ما نیز باید به استقبال چنین شبی برویم، و از پیش خودمان را برای آن آماده نموده و سعی کنیم از چنین فرصتی که ارزش یک عمر هشتاد و چند ساله را دارد، استفاده کنیم.
پی نوشت ها :
1. قدر / 4.
2. بقره / 185.
3. قدر / 1.
4. مستدرک الوسائل، ج 7، ص 470، باب تعیین لیلة القدر.
5. بحارالأنوار، ج 18، ص 265، باب 2.
6. بحارالأنوار، ج 25، ص 42، باب 2.
7. ر.ک: الکافی، ج 1، ص 261، بَابُ أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع یَعْلَمُونَ عِلْمَ مَا کَانَ وَ مَا یَکُون.
8. ر.ک: الکافی، ج 1، ص 253. بَابٌ فِی أَنَّ الْأَئِمَّةَ ع یَزْدَادُونَ فِی لَیْلَةِ الْجُمُعَةِ.
9. بحارالأنوار، ج 52، ص 50، باب 18.
10. الکافی، ج 2، ص 352.
11. تکویر / 29.
منبع : شیعه انلاین