فارسی
چهارشنبه 13 تير 1403 - الاربعاء 25 ذي الحجة 1445
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

زن بدكاره و عنايت رسول خدا (صلى الله عليه وآله)

مولاى من ! چگونه در آتش آرام گيرم در حالى كه همه اميد من عفو و گذشت توست ، عفو و گذشتى كه به طور مكرّر در قرآن مجيد به گناهكاران پشيمان وعده داده اى ؟پروردگارا ! چه بسيار تهى دستان و بيچارگانى كه به مردمان دل بستند و به عطا و عفو و گذشت آنان اميدوار شدند و دست خالى و محروم نماندند ، چه رسد به كسى كه دل به تو بندد و به گذشت و عفو و عطاى تو اميدوار شود .عطار در كتاب « الهى نامه » روايت مى كند : زنى آوازه خوان و اهل فسق و فجور در مكه اقامت داشت كه در مجالس لهو و لعب شركت مى كرد و با آواز و رقص و پايكوبى مجالس لهو و لعب را گرم نگاه مى داشت .پس از ساليانى از هجرت پيامبر ، بازارش به خاطر اين كه از جمال افتاده بود و از آوازه خوانى و مطربى وامانده بود كساد شد و به فقر و فاقه و تهى دستى افتاد ، از شدت پريشانى و اضطرار به مدينه آمد و به محضر پيامبر رحمت مشرف شد . حضرت فرمود : براى چه هدفى به مدينه آمده اى ، به هدف تجارت آخرتى يا تجارت دنيايى ؟ عرضه داشت : نه براى آن آمده ام نه براى اين ، بلكه چون وصف جود و سخاوت و عطا و كرمت را شنيده بودم با اميد به تو به اين شهر آمدم ؟ پيامبر از بيان او شاد شد و رداى مباركش را به او بخشيد و به اصحاب فرمود : هر يك به اندازه تمكن و توانايى چيزى به او ببخشند .آرى ، زنى بدكار به اميد عطا و كرم و جود بنده ات پيامبر ، كه مظهرى از مظاهر كرم بى پايان توست ، به مدينه مى آيد و با عطايى سرشار و فراوان برمى گردد ، مگر ممكن است من اميد به عفو و گذشت و لطف و احسان تو داشته باشم و از درگاهت مأيوس و دست خالى برگردم ؟!
من تاب فراق تو ندارم *** نقش تو به سينه مى نگارم
باشد روزى رخت ببينم *** تا جان به لقاى تو سپارم
شد در رگ و ريشه تير عشقت *** از هم بگسست پود و تارم
از باده آن دو چشم مستت *** گه سرخوش و گاه در خمارم
وز بوى دو زلف عنبرينت *** آشفته و مست و بى قرارم
وز لعل لب شكر فروشت *** تلخ است مذاق انتظارم
جز وصل تو مقصدى ندارم *** جز ياد تو مونسى ندارم
ديرى است كه در سر من اين است *** كاندر قدم تو جان سپارم
لطفى لطفى كه سوخت جانم *** رحمى رحمى كه سخت زارم
باران كرم ببار بر « فيض » *** آبى آور به روى كارم
 

برگرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

كه آن به شبى مى‏رود و اين به تبى‏
داستان قارون و ثروتش
زن بدكاره و عنايت رسول خدا (صلى الله عليه وآله)
برصيصاى عابد
داستان تجارت دوست امام صادق‏
مجالس ذكر
حكايتى در اطاعت حق‏
به آنچه شما را امر كردم عمل كنيد
معناى واقعى شكر
حکایت ترجيح خدا بر همه چيز

بیشترین بازدید این مجموعه

دعايى عجيب كنار خانه حق
داستانى عجيب در حسد
داستان قارون و ثروتش
حکایت ترجيح خدا بر همه چيز
حکایتی از اعتماد و توكل بر حق‏
مجالس ذكر
معناى واقعى شكر
رفتار امام حسين (ع) با معلم فرزندش‏
كه آن به شبى مى‏رود و اين به تبى‏
انصاف اهل انصاف!

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^