يكي از ذاكرين اهل بيت(ع) به نام شیخ رضا سراج در روز تاسوعا در حال روضه خواني بود و پناه بردن حضرت سيّدالشهدا(ع) به برادرشان را براي مردم بازگو مینمود. عالمي كه در مجلس حضور داشت به شدّت خشمگين شد و به او گفت: «اين چه روضهاي است كه ميخواني؟ آيا متوجه هستی چه مطلبی ميگويي؟» آن ذاكر كه انسان مؤدبي بود از منبر پايين آمد و روضه را به پايان رساند.
در همان شب كه شب عاشورا بود، آن عالم حضرت سيّدالشهدا(ع) را در خواب ميبيند كه ناراحت و نگران است. حضرت در عالَم رؤيا به آن عالِم فرمود: «روضة آن ذاكر بر اساس حقيقت بود، من در روز عاشورا به حضرت ابوالفضل(ع) پناه آوردم.»[1]
یکی از مصادیق بارز پناه بردن سیدالشهدا(ع) به حضرت عباس(ع) خطاب «بنفسی أنت» است. واقعة عاشورا روز جمعه اتفاق افتاده است[2] و عصر پنجشنبه که روز تاسوعا بود امام حسین(ع) از زینب کبری(س) خواست که برادرش را خبر کند تا حضرت از او بخواهد به نزد دشمن رود و جنگ را برای یک شب به تأخیر بیندازد. در این زمان قمر بنی هاشم جوان سی و سه سالهای بود و هنگامی که به مقابل اباعبدالله(ع) رسید، آن حضرت تمام قد از جا برخاست و با یک دنیا ادب، به عباس فرمود: «بنفسی انت»[3]؛ یعنی خدا من را قربانت کند. ما که نمیتوانیم معنای این جمله را بفهمیم و فقط به ما نشان دادهاند که این شخصیت، یک شخصیت ممتاز و یگانه و بینظیری است.
--------------------------------------------------------------------
[1]. وقایع الایام خیابانی: 418؛ معالی السبطین: 2/44.
[2]. کشف الغمة: 2/40، العاشر فی عمره 7؛ بحارالأنوار: 44/201، باب 26 .
[3]. الإرشاد: 2/89 .
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان
منبع : پایگاه عرفان