
احمد بن مسلم بن عقيل

مورّخان و علماى رجال براى حضرت مسلم عليه السلام فرزندى به نام احمد ذكر نكردهاند؛ تنها در ميان متأخران، فاضل دربندى او را در شمار شهيدان كربلا آورده است. به گفته وى، احمد نيز همانند ديگر ياران از امام حسين عليه السلام اجازه خواست و پس از اسحاق بن مالك اشتر به ميدان رفت و با خواندن رجز زير دليرانه به نبرد پرداخت و سرانجام با تير دشمن به شهادت رسيد: «6»
أَطْلُبُ ثارَ مُسْلِمٍ مِنْ جَمْعِكُمْ يا شرَّ قومٍ ظالمينَ فَسَقَهْ
اضْرِبُكُمْ بِصارِم ذِى رونقٍ ضَرْبَ غلامٍ صادقٍ مِنْ صَدَقَهُ
[لا] أَنْثَنِى عَمَّنْ لَقانِى ناكصاً وَلَمْ اكُنْ مِمَّنْ يُحِبُّ السَفَقَةْ
كَمْ جاهِدٍ لَمّا الْتَقَانى فِى الوَغا صَيَّرْتُهُ كَالْلِبْنَةِ المُفَلَّقَةْ «7»
اى بدترين قوم ستمكار و زشتكردار! انتقام خون مسلم را از شما مىگيرم.
شما را با شمشير آبديده و برّان مىزنم. زدنِ جوانى كه راستگو است و از راستگويان است. فراريان از جنگ را تعقيب [ن] مىكنم و [هنگام نبرد] مهربانى را دوست ندارم.
چه بسيار مبارزى را در ميدان جنگ ديدار كنم و او را چون خشت خام پاره پاره كنم.