مرحوم آيه الله شيخ على اكبر نهاوندى نقل مى كند: سيد جليل سيد احمد اصفهانى معروف به خوشنويس ، برايم نوشت كه در روز جمعه در مسجد سهله در حجره اى نشسته بودم ، ناگاه سيد بزرگوار و معممى بر من داخل شد، به آن چه در زاويه حجره - يك فرش و تعدادى كتاب و ظرف - بود نظر كرد و فرمود: ((براى حاجت دنيا تو را كفايت مى كند، تو هر روز صبح به نيابت امام زمان - عجل الله تعالى فرجه الشريف - زيارت عاشورا مى خوانى ، به قدر كفايت معيشت هر ماهت را از من بگير كه اصلا محتاج به احدى نباشى ))
قدرى پول به من داد و گفت : ((اين كفايت يك ماه تو را مى نمايد.)) و رو به در مسجد رفت .
من به زمين چسبيده بودم و زبانم بند آمده بود و هر چه خواستم سخن بگويم و يا برخيزم نتوانستم ، تا آن سيد خارج شد، همين كه بيرون رفت گويا قيودى از آهن كه بر من بود باز شد، پس برخاستم از مسجد خارج شدم ، هر چه جستجو كردم اثرى از آن آقا نديدم .
منبع : تبیان