... لبابه رو به ابن ملجم کرد و گفت : مهر قطام سه هزار دینار، یک غلام و یک کنیز مى باشد، هنوز لبابه حرفش را به پایان نرسانده بود که قطام فریادى کشید و گفت : ((نه ... نه این چیزها مرا راضى نمى کند، همانطور که خودت مى دانى من چشم داشتى به مال و ثروت ندارم .)) عبدالرحمن گفت : هر چه مى خواهى بگو. قطام اظهار مناعت کرد، و کمى صبر کرد گویا این که ابن ملجم آنچه را گفته در نظرش بى اهمیّت جلوه کرده ، سپس گفت : ((همانا مَهریه من کشتن على بن ابی طالب است چون او قاتل پدر و برادرم مى باشد.))
عبدالرحمن تبسّمى کرد و نگاهى به قطام انداخت و دستش را بر روى شمشیرش قرار داد و گفت : ((آنچه که تو گفتى و آنچه را که خاله ام لبابه گفت همه را مهریه تو قرار دادم که عبارتند از: ((سه هزار دینار، کشتن على بن ابیطالب ، غلام و کنیز)). دخترى مثل تو این گونه مهریه ها براى او چیزى نیست . بدان که آمدنم به کوفه براى همین امر بود. به این شمشیر نگاه کنید (آن گاه شمشیر را از غلاف کشید درخشش و تیزى آن کاملا آشکار بود) من این شمشیر رابه هزار درهم خریدم و به هزار درهم ، آن را مسموم کرده و آغشته به زهر کرده ام تا على بن ابیطالب را به قتل برسانم .)) قطام تبسّمى کرد و گفت : پس امیدوارم که تا فرصت از دست نرفته فورا این کار را انجام دهى . ابن ملجم گفت : وعده ما نزدیک است یک شبانه روز بیشتر نمانده ما او را در سحرگاه همین ماه (رمضان ) خواهیم کشت ...
متن کامل کتاب «نقش قطام در شهادت علی علیه السلام» اثر جرجی زیدان را از اینجا می توانید بخوانید.
پایگاه استاد حسین انصاریان