فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

گنهكار با يك جمله پر مغز توبه كرد

يكى از مريدان مرحوم علامه محمد تقى مجلسى به ايشان عرضه داشت : همسايه اى دارم آلوده به گناه ، اغلب شبها با نوچه هايش مجلس لهو و لعب دارد و به شدت مزاحم من و همسايه هاى ديگر است ، مردى است قلدر و داش مسلك ، و من از امر به معروف و نهى از منكر نسبت به او مى ترسم ، راهى هم براى تبديل خانه ام به خانه ديگر ندارم .علامه محمد تقى مجلسى به او فرمود : اگر او را شبى به مهمانى دعوت كنى من حاضرم در مجلس مهمانى شركت كنم و با او سخن بگويم ، شايد به لطف حضرت حق از اعمال خلافش دست بردارد و به پيشگاه خداوند توبه نمايد .مرد قلدر به توسط مرد مؤمن دعوت به مهمانى شد ، دعوت را اجابت كرد ، علامه مجلسى در آن مجلس شركت كرد ، لحظاتى به سكوت گذشت ، ناگهان مرد قلدر كه از آمدن مجلسى به جلسه مهمانى تعجب كرده بود به مجلسى گفت : حرف شما روحانيون در اين دنيا چيست ؟مجلسى فرمود : اگر لطف كنيد بفرماييد حرف شما چيست ؟ مرد قلدر گفت : امثال ما در فرهنگ قلدرى حرف بسيار داريم از جمله مى گوييم اگر كسى نمك كسى را خورد بايد حقّ نمك را رعايت كند و با او در صفاى محض باشد ، مجلسى به او فرمود : چند سال از عمر شما مى گذرد ؟ پاسخ داد : شصت سال ، فرمود : در اين شصت سالى كه نمك خدا را خورده اى آيا حق او را رعايت كرده و نسبت به او صفا داشتى ؟ مرد قلدر يكه اى سخت خورد ، سر به زير انداخت ، اشكش جارى شد ، مجلس را ترك كرد ، شب را نخوابيد ، صبح زود به در خانه همسايه آمد ، سؤال كرد : روحانى و عالمى كه شب گذشته در خانه تو بود كيست ؟ همسايه گفت : علامه محمد تقى مجلسى است ، آدرس آن مرد الهى را گرفت ، به محضرش آمد و به دست او توبه كرد و از نيكان روزگار شد !

بر گرفته از کتاب داستانهای عبرت آموز استاد حسین انصاریان

0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

حاجت بزرگ‏
حکایت سزاى توهين به بلال‏
چه كسى با من پيمان مى‏بندد
منفعت عظيم اهل شوق و بحث
ذو القرنين در شهرى عجيب‏
جنازه‌ای که کسی بالای سرش حاضر نشد؟!
ذره‏اى ريا
خدا از اين بينايى‏ها به ما هم عنايت كند
جز زيان و خسارت سودى نبرده‏اى
بهتر از بهتر

بیشترین بازدید این مجموعه

چه كسى با من پيمان مى‏بندد
ذره‏اى ريا
حکایتی از لقمه حرام‏
حكايت گرگان و كرمان‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
حکایتی از چوپان و حضرت مسيح (ع)
حاجت بزرگ‏
حکایت خدمت به پدر و مادر
مگو آن شيعه ماست‏
خانه‏اى دو در

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^