فارسی
جمعه 05 مرداد 1403 - الجمعة 18 محرم 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

0
نفر 0

مراحل نماز باطنى‏

فيض كاشانى در «محجة البيضاء» مى گويد:

روح نماز در ابتداى كار بستگى به شش مرحله دارد كه بر مكلّف نمازگزار لازم است به مراعات اين حقايق اقدام كند.

1-     حضور قلب.2- تفهم.3- تعظيم.4- هيبت.5- اميد.6- حيا.

1- حضور قلب

حضور قلب حقيقتى است كه از تمركز فكر در برنامه هاى نماز و توجه عميق انسان به حق پديد مى آيد، چنانچه در نماز، فكر انسان ميدانى براى جولانگاه غير حق باشد، براى قلب محال است كه بتواند روى به جانب معشوق حقيقى كند و از عالم ملكوت كسب فيض و نور نمايد.

اگر قلب با كمك فكر در نماز حاضر نباشد و دل كه روى حقيقى انسان است به سوى قبله محبوب نباشد، آن نماز را مى توان نماز گفت؟ در صورتى كه قلب در نماز با محبوب عالم سخن نگويد و از عشق او نجوشد و در اتصال با ملكوت عالم نباشد، آن نماز، جسمى است بى روح و چراغى است بى نور و الفاظى است بى معنا.

تكرار [لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ ] در آيات قرآن مجيد، متوجه اين معناى با عظمت است كه در هيچ عبادتى غافل از اسرارش مباش و در هيچ طاعتى نسبت به محبوب حقيقى عالم بى توجه مباش.

غفلت در حال عبادت گناهى بزرگ است و علامت غيبت مكلّف ازحضور دوست.

نماز از احكام دين خداست و كسى كه خشنودى حضرت حق را مى طلبد، بايد در نماز جستجو كند؛ نماز راهى است كه همه انبيا ره سپر آن بودند و عشق ملائكه الهى متوجه نمازگزار است.

نماز، هدايت و ايمان است و چراغ معرفت فرا راه انسان؛ نماز، باعث بركت در رزق و راحت بدن و علت ناراحتى و رنج شيطان رجيم و اسلحه اى عليه كفر كافران است.

نماز، اجابت دعا، قبولى اعمال و زاد و توشه مؤمن در دنيا و آخرت اوست؛ نماز، شفيع بين نمازگزار و ملك الموت و انيس و رفيق در قبر و فرش زير پهلو و جواب منكر و نكير و تاج سر مكلّف به روز قيامت است.

نماز، نور چهره در محشر و لباس بدن و حجاب بين انسان و آتش جهنم و حجت و برهان بين انسان و خداست.

نماز، باعث نجات از عذاب و جواز عبور از صراط و كليد بهشت و مهريه حورالعين و بهاى بهشت است.

با نماز، آدمى به درجات بلند ملكوتى مى رسد، چرا كه نماز عين تسبيح و تهليل و تحميد و تمجيد و تكبير و تقديس و گفتار حق و دعوت الهيه است .

حيف نيست انسان در چنين دنياى با عظمتى با اين همه سود و منفعت قرار بگيرد و از آن و مستمعش- كه خداى مهربان و پروردگار عزيز است- غافل باشد.

حيف نيست بدن آدمى كه ظاهرى بى ارزش است، در نماز شركت داشته باشد ولى قلبش كه حقيقت وجود اوست از اين دنياى پرفيض الهى و از اين سراى پرشور ملكوتى و از اين ميدان عشق و عرفان بيرون باشد!

سفر مادى و سفر معنوى

انسان، داراى دو نوع سفر و دو شكل حركت است: سفر مادى و سفر معنوى، در سفر مادى منافع زيادى نصيب انسان مى شود كه با آن منافع كسب راحت و تحصيل امنيت در زندگى مى كند.

امام على عليه السلام مى فرمايد:

براى سفر پنج خاصيت و منفعت است:

1- رفع غم و غصه.2- كسب معيشت و نجات از فقر.3- تحصيل علم و دانش.4- به دست آوردن آداب.5- پيدا كردن دوست بزرگوار.

آنان كه از سفر دورى مى جويند، درِ بسيارى از منافع را به روى خود مى بندند و اينان افرادى بدبخت و تهيدستند.

اما منافع سفر معنوى با سفر مادى قابل قياس نيست كه سفر معنوى حركت از عقل و قلب و روح به وسيله حرارت ايمان و عشق به سوى حضرت رب الارباب است كه با رسيدن به مقام وصل، رسيدن به همه چيز است؛ چرا كه حضرت دوست مستجمع جميع صفات كماليه است و هر كس در سير سفر معنوى به حضرت او برسد به همه چيز رسيده و در ميان طرق سفر هيچ طريقى نزديك تر و پرسودتر و رساننده تر به مقام وصل و مرتبه قرب از نماز نيست.

مرحوم شيخ عبدالحسين تهرانى در «اسرار الصلاة» چه نيكو فرموده:

در نزد ارباب خرد مقرر است كه ترقى و كمال هر شى ء به سفر است، چنانچه شيخ الرئيس فرموده كه كمال محدثات در غربت است، از جهت اين كه جميع محدثات در بلده اصليه و مسكن اولى كه عالم عدم است معدوم بودند و معلوم است كه انسان مادامى كه در آن عالم است در حضيض نقصان و مركز حرمان است؛ پس چون از مقر عدم به سوى غربت عالم وجود مسافرت نمود از براى او انواع كمالات و اقسام كرامات حاصل شد و اين دليل آن است كه كمال حاصل نشود مگر به غربت و هم چنين بعد از دخول در وجود، همه تراب محض بودند چنانچه حضرت خداوندى فرموده:

 [إِنَّ مَثَلَ عِيسى عِنْدَ اللَّهِ كَمَثَلِ آدَمَ خَلَقَهُ مِنْ تُرابٍ ].قطعاً داستان عيسى نزد خدا [از نظر چگونگى آفرينش ] مانند داستان آدم است، كه [پيكر] او را از خاك آفريد.

پس مادامى كه بر صفت ترابيه باقى است در مسكن اصل و معدن اول است كه به نظر همان خاك است به داراى صفات عالى، پس چون مفارقت نمود از آن مسكن و ممتزج شد به ماده بدن و مختلط شد به طبايع غريبه كه آن ها نسبت به او بيگانه اند، مستعد شد از براى قبول سلطان روح و منفتح شد بر او ابواب فتوح چنانچه خداى تعالى فرموده:

[ثُمَّ أَنْشَأْناهُ خَلْقاً آخَرَ] سپس او را با آفرينشى ديگر پديد آورديم.

و هم چنين مستقر صلب است چنانچه خداى تعالى فرموده:

[فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ ].برخى [از شما] استقرار يافته [در زمين ] و برخى به وديعت نهاده [در اصلاب و رحم هايند].

مادامى كه آن قطره باقى است در صلب مستقر است و منحقر و قذر، پس چون مسافرت نمود به سوى رحم منتقل مى شود به سوى انواع كرم و متصل گردد به انواع نعم، پس ثابت شد كه جميع خيرات حاصل مى شود به سفر.

شما مى دانيد كه ظهور و قوت دين مبين سيد المرسلين صلى الله عليه و آله نيز به سبب مسافرت شد نه توقف و مجاورت. پس ثابت مى شود كه مرگ هم براى مؤمن مسافرت و پيروزى است.

پس عنايت الهيه اقتضا كرد كه عالم عدم منقضى شد و حقايق اشيا را از صحراى عدم، رخت سفر به عالم وجود بستند و در عالم عقل در منازل قدس نشستند و از عالم عقل به عالم ارواح و از آنجا به عالم اشباح و از عالم اشباح به عالم عناصر و از آنجا به عالم جمادى و از آنجا به عالم نباتى و از آنجا به عالم حيوانى و از آنجا به عالم انسانى و از آنجا به عالم برزخ و مثال انتقال دهند و از مثال به حشر آورند و از آنجا به سراى جاودانى منزل دهند.

[كَما بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ ].همان گونه كه شما را آفريد، [پس از مرگ به او] بازمى گرديد.

چون مشخص شد كه انسان، مسافر عالم امكان است، بايد بداند كه بر اساس معارف الهيه، در اين سفر او را ده منزل است كه او را در اين منازل به منزل دنيا پا در گل است و چون منازل عشره را طى نمايد به سر منزل جاويد رسد و از نقطه مبدأ قوس نزول به منتهى اليه قوس صعود آيد و در آن مركز مستقر گردد و اجزاى صلاتيه منطبق بر اين منازل و عوالم است كه حضرت شارع حكيم آن را چنان مرتب فرموده كه هرگاه كسى كه دو ركعت نماز به جاى آورد چنان باشد كه همه منازل مبدأ و معاد را طى نمايد و در حقيقت اين چنين هم هست.

پس قيام، اشاره به عالم عقل است و قرائت، اشاره به عالم ارواح و ركوع، اشاره به عالم ذر و سجده، اشاره به عالم خاك و سر برداشتن، اشاره به عالم دنياى دنى است كه دار غرور و معاصى است و هر يك از اجزاى ديگر نماز اشاره به عالمى است و شما خود انصاف دهيد كه اگر در نماز، حضور قلب نباشد، سفر از عالم سفلى به عالم علوى و عبور از منازل به سر منزل مقصود امكان دارد؟

سعى كنيد از ابتداى نماز تا آخر، از پريشانى فكر بپرهيزيد و قوه انديشه را در حقيقت نماز و توجه به عالم غيب متمركز نماييد تا با تمركز فكر، قلب بر عرش حضور در مقابل نور بنشيند و تا قدرت دارد از فيوضات آن جناب بهره بگيرد.

واى بر ما كه نماز را سبك انگاشتيم و به اين درياى پر فيض الهى به ديده عادى نظر كرديم و از حقيقت و حقايق آن غافل مانديم و به جاى سفر با قدرت نماز به سوى معبود در جا زديم؛ هم اكنون بياييد دست دعا و تضرع و انابه و زارى به پيشگاه مقدس او برداشته و از نمازهايى كه خوانديم به دربار حضرتش توبه آورده و عرضه بداريم:

اى دواى درون خسته دلان

 

مرهم سينه شكسته دلان

مرهمى لطف كن كه خسته دلم

 

مرحمت كن كه بس شكسته دلم

گرچه من سر به سر گنه كردم

 

نامه خويش را سيه كردم

تو در اين نامه سياه مبين

 

كرم خويش بين گناه مبين

من خود از كرده هاى خود خجلم

 

تو مكن روز حشر منفعلم

با وجود گناه كارى ها

 

از تو دارم اميدوارى ها «1»

     

 

 

 


منبع : پایگاه عرفان
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

اوصاف آب
عبرت آموزى امیر تیمور
هشدار قرآن پيرامون شيطان‏
عرفان اسلامي: شرح مصباح الشريعه (جلد 13)
غفلت گروه زيادى از مردم
تصاویر حضرت استاد حسین انصاریان
ادامه درس تفسیر قرآن و نهج البلاغه حضرت استاد ...
خشوع
الگوگيرى از پويندگان پاك
چهره اى پیروز و جاویدان

بیشترین بازدید این مجموعه

عبرت آموزى امیر تیمور
توبه ى مردى از کارگزاران ستمکاران
چهره اى پیروز و جاویدان
ادامه درس تفسیر قرآن و نهج البلاغه حضرت استاد ...
غفلت گروه زيادى از مردم
عرفان اسلامي: شرح مصباح الشريعه (جلد 13)
الگوگيرى از پويندگان پاك
خشوع
تصاویر حضرت استاد حسین انصاریان
هشدار قرآن پيرامون شيطان‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^