فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
2
نفر 2
50% این مطلب را پسندیده اند

ابومسلم خراسانی رهبر قیام سیاه جامگان

عبدالرحمن بن مسلم معروف به ابومسلم خراسانی یکی از بزرگترین سرداران عباسی در ابتدای خلافت آنها و از ارکان اصلی قدرت یافتن آنها محسوب می شود. وی در سال 100 هجری در روستایی به نزدیکی اصفهان متولد شد.

در جوانی با ((ابراهیم امام ( ابراهیم عباسی )|ابراهیم امام)) که برای سقوط امویان و برپایی خلافتی جدید تلاش می کرد، ملاقات کرد و پس از نشان دادن مهارت، کارآیی و وفاداری خود، از سوی ابراهیم مأموریت یافت که به خراسان رفته و مردم را به طور علنی به سوی ابراهیم و نهضتش و قیام علیه امویان دعوت کند.
در موقع حرکت، ابراهیم به وی پرچم سیاهی بخشید که بعدها پرچم اصلی او و دیگر عباسیان شد و وصایایی کرد که ماهیت هدف و انگیزه او و نهضت عباسی را به خوبی آشکار می کند.
او به ابو مسلم فرمان داد که در وفاداری به ما نسبت به هرکس که شبهه نمودی وی را به قتل برسان، اگر توانستی در خراسان یک نفر عرب زبان هم باقی نگذاری چنین بکن.
پس از مدّتی مروان بن محمد آخرین خلیفه اموی فهمید که ابراهیم دعوی خلافت دارد و لذا او را دستگیر کرده و به قتل رسانید.
ابراهیم برادرش سفاح را جانشین خود قرار داده بود و به همین دلیل ابومسلم مردم را به حمایت از سفاح دعوت می کرد، گرچه اسمی از او نمی برد.
ابو مسلم که خود ایرانی بود، از روحیة آزادی خواهی ایرانیان استفاده فراوانی برد.
سیاست امویان
امویان در طول سالهای خلافت خود بر اساس سیاست برتری عرب بر عجم اقوام دیگر و مخصوصاً ایرانیان را از همه سو تحت فشار قرار داده بود. بنابراین، ایرانیان آماده بودند تا به هر شکلی که شده از آنها رهایی یابند.
از سوی دیگر ایرانیان به پیامبر و اهل بیت او علاقه فراوانی داشتند
و شمار زیادی از آنان از زمانهای بیشتر جزو شیعیان علی و ائمه محسوب می شدند.
حرکات ابو مسلم
او از عوامل به بهترین وجه بهره جست، بدین صورت که بنی امیّه را قومی غاصب، خائن به کیان اسلام و قاتل اهل بیت پیامبر نشان داد و از سوی دیگر شعارش را الرضا من آل محمّد قرار داد، یعنی برای بیعت با شخص برگزیده ای از خاندان محمد قیام کرده ایم.
گرچه همانطور که ذکر شد، اسمی از این شخص برگزیده که در اصل سفاح و دیگر عباسیان بودند، نمی برد.

جایگاه ابو مسلم
ابو مسلم در میان اعراب نیز همراهان و یاران بسیاری داشت. اینان هنگام بیعت، ابو مسلم سوگند می خوردند که در پیروی از کتاب خدا و سنت پیامبر و در فرمانبرداری از شخصی ناشناس که از خاندان پیامبر است، استوار باشند و در پیروی از فرماندهان خویش اندیشه و درنگ را جایز نشمارند. اگر بر دشمن غلبه کنند جز به دستور اسلام و فرماندهان خویش دشمن را به هلاکت نرسانند.

ابو مسلم به ائمه اطهار عقیده ای نداشت ، اما برای بهره گیری از نفوذ و وجه سیاسی و معنوی آنان تا آنجا پیش رفت که نامه ای به امام صادق نوشت به این مضمون که :
" من مردم را به دوستی اهل بیت دعوت می کنم، اگر مایل هستید، کسی برای خلافت بهتر از شما نیست. "
امام در پاسخ نوشت: نه تو از یاران منی و نه زمانه، زمانه ماست.

مشکل خراسان برای امویان، بیش از ایران بود و به همین دلیل بهترین مکان برای شروع قیام به حساب می آمد.
این منطقه از سالها قبل از سقوط امویان محل فرار کسانی بود که از دست حکومت عراق به شرق می گریختند.
شورش حارث بن سریج مشکل را بیشتر کرده بود.
جنگهای مداوم اعراب با ساکنان ماوراء النهر بر خستگی اعراب این ناحیه افزوده بود. ظلم و فشار حجّاج بر تازه مسلمانان این دیار و جزیه گرفتن از آنها، مشکل چندین دهه این دیار محسوب می شد.
در این میان قبائل شمالی و جنوبی خراسان نیز جنگ بود.
همه این اوضاع کار را برای ابو مسلم ساده تر از آنچه می نمود، ساخت. با بهره گیری از روحیه شیعی خراسان و با وجود قوت نظامی و فرماندهی اش اوضاع برگشت.

او ابتدا با قبیلة مضر (یکی از قبائل ساکن در خراسان) متحد شده دشمنان آن را شکست داد. سپس برخی از حکومت های منطقه ای را از بین برد.
چون کار او بالا گرفت، نصر بن سیار که از سوی امویان حاکم بر خراسان بود چندین نامه به مروان بن محمد خلیفه اموی نوشت و در خواست کمک کرد، اما مروان اعتنایی نکرد. باید توجه داشت که این منطقه دو از دسترس امویان بود و از سوی دیگر نیروهای اموی در عراق سخت گرفتار خوارج بودند.
سلطه بر خراسان
به این ترتیب خراسان کم کم تحت سلطه ابو مسلم در آمد و نصر بن سیار فرار کرد. پس از فرار او، ابو مسلم در شوال سال 130 هجری قمری وارد نیشابور شد و از طرف خود حاکمانی را برای نواحی مختلف خراسان فرستاد.

در سال 131 هجری نام خراسان را به طور کامل به دست گرفت و به نام سفاح خطبه خواند و امویان را به طور کامل در آن مناطق قلع و قمع کرد.
قدرت امویان در شام و عراق نیز در حال اضمحلال بود. ابو مسلم سفاح را به کوفه آورد و در جنگی که در سال 132 میان مروان بن محمّد و سفاح در گرفت، مروان شکست خورد و کشته شد. بدین ترتیب سلسله اموی سقوط کرد.

ابو مسلم در راه استقرار حکومت عباسیان جنایاتی بی شماری را مرتکب شد و مردم زیادی را به قتل رسانید.
به گفته مورخان تعداد کسانی را که او کشت بالغ بر ششصد هزار نفر می گردد. وی همچنان در خراسان بود تا سال 136 هجری که سفاح مُرد و برادرش منصور دوانیقی بر تخت خلافت نشست.

عباسیان و خصوصاً منصور از ابو مسلم و قدرت او ترس زیادی داشتند و با اینکه ابو مسلم از ارکان اصلی تشکیل خلافت عباسی بود، اما در پی راهی بودند تا به نوعی وی را از سر راه بردارند.
قتل ابو مسلم
در این هنگام حوادثی رخ داد که منصور را بر قتل ابو مسلم مصمم تر از قبل ساخت. او هدایا و تهنیت های زیادی برای ابو مسلم فرستاد و دعوت کرد تا نزد او برود. ابو مسلم با اینکه بیمناک بود، سرانجام پیش او رفت.
منصور از قبل به چند تن از سپاهیانش دستور داده بود که در جایی پنهان شوند و هر وقت علامت داد بیرون آمده و ابو مسلم را بکشند. منصور چون شروع به سخن گفتن با او کرد با خشم از جنایات او سخن گفت که چه بسیار مردمان را بی جهت کشته ای.
ابو مسلم متغیر شده گفت:
با کسی مثل من پس از آن همه کوشش اینگونه نباید سخن بگویند. تمام جنایاتی که انجام دادم، به منظور استحکام پایه های حکومت شما بود.
منصور گفته او را رد کرد و گفت:
اینها همه از اقبال مردم به ما بود و تو در اندیشه سوء استفاده بوده ای. سپس به سپاهیانش علامت داد.

ابو مسلم گفت: مرا نکش که در برابر دشمنانت مدافع خوبی برای تو خواهم بود. منصور گفت: کسی از تو دشمن تر نیست و دستور داد تا او را به قتل رسانیدند.
این حادثه در شعبان 137 هجری صورت گرفت.
ابو مسلم در دوران قدرت خود حتی یاران دیرین خود را نیز کشت، چنانکه ابوسلمه خلال همکار و دوست خود را نیز که به وزیر آل محمد ملقب شده بود و در پیروزی عباسیان سهم بزرگی داشت، به قتل رسانید.

منبع : پایگاه فرهگی رشد

2
50% (نفر 2)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

هر کِه دارد هوس کرببلا ، بسم الله
پيشگويى و آينده نگرى از دوران كودكى
حسین علیه ‏السلام هسته هستی
ویژگی‌های اخلاقی پیشوای نهم حضرت جوادالائمه(ع)
امام سجاد - علیه السلام -، از دیدگاه دیگران
فضیلت و اعمال ماه رجب
اذان گفتن امام در صبح عاشورا
قصه یار دیرین علی علیه السلام و جوان ایرانی
یک فرصت خوب برای جاماندگان ماه رمضان!
استاد مصطفی اسماعيل

بیشترین بازدید این مجموعه

روح را صحبت ناجنس عذابى است اليم
آثار یاد خدا در زندگی
ازدواج در اسلام‏
درآمدی بر مبانی و منابع عاشورا پژوهی
راز سر به مهر سوره "یاسین"
گذری بر فضایل حضرت زهرا سلام الله علیها
قصه یار دیرین علی علیه السلام و جوان ایرانی
سوره ای از قران جهت عشق و محبت
کرامات و معجزات حضرت فاطمه زهرا (س) (2)
متن دعای معراج + ترجمه

 
نظرات کاربر

رضا
چرا کلا با تمام تاریخ ملی ایران و نمادهای ایرانی و آیین و سنت ایرانی و همه پادشاهان و سرداران ایران از هخامنشی تا پایان پهلوی مخالفید؟؟و فقط خودتان و اعراب ملخ خور را قبول دارید؟شما عامل دست اعرابید؟فقط سنگ عرب و به سینه میزنید
پاسخ
0     0
29 آبان 1396 ساعت 12:43 صبح
محمدی
سلام استاد انصاریان! از شما بعید است که بدون منبع حرفی بزنید! کدام اصفهانی خراسانی خوانده شده که ابومسلم دومیش باشد! بگذارید این گرایش های ایتن چنینی برای اهلش باشد شما خود را قاطی نکنید که عرفان 11 جادی تان زیر سوال می رود! ابومسلم جز خیانت به اهلبیت افتخاری ندارد!
پاسخ
0     0
30 بهمن 1391 ساعت 11:34 بعد از ظهر
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^