کاروانی با سپه سالار، می آید به شام
در رکابش لشگری احرار، می آید به شام
تا که شام تیره گردد روز با خرشید عشق
هم گشاید عقده ی اسرار، می آید به شام
آیت قرآن به رحل نیزه های مشرکین
مبطلی بر مکتب اشرار، می آید به شام
مسند اسلام، کافر زاده ایی گیرد مقام
تا بگیرد از لبش اقرار می آید به شام
پیکری در نینوا افتاده اما سر به نی
تا بماند تا ابد آثار، می آید به شام
کس ندیده اینچنین عاشق که بعد از داغ ها
عاشقانه همره دلدار می آید به شام
تا بیاموزند جهالان عالم را، چنین-
مکتبی با اسوه ی ایثار می آید به شام
منبع : مرتضی تاجیک (م فریاد)