لطفا منتظر باشید

صحرای تشنه آتش محشر گرفته بودازمریم حقیقت

  • تاریخ انتشار:   15 دى 1390
  • تعداد بازدید:   226

صحرای تشنه آتش محشر گرفته بود

دنیا دوباره عطر پیمبر گرفته بود

الله اکبر اینکه اذان محمد است

گویا خدا به حنجر اکبر گرفته بود

در خلسه های ناب حضوری دوباره عشق

قامت برای دفعه ی آخر گرفته بود

تکبیر او گلوی زمان را نشانه رفت

وقتی که داغ سرخ زمین سر گرفته بود

***

پیش بلند قامت مولا سپر شدند

باران تیر بر دو کبوتر گرفته بود

دستانشان هجوم قفس را شکست وبعد

لبهایشان طراوت کوثر گرفته بود

با آخرین سلام به معراج پر زدند

یک دشت طرح لاله ی پر پر گرفته بود

***

آوار کفر بر تن ایمان نشانه رفت

مولا به سمت حادثه پیکر گرفته بود

یک دست سبز خیبر ویک دست سرخ عشق

دستی که رنگ حنجر اصغر گرفته بود

در ناله های سرخ گلوی بریده اش

بغضی سراغ دست برادر گرفته بود

خون خدا به فرق زمین ریخت یا علی

شمشیر تلخ حادثه را سر گرفته بود

.....

خنجر گلوی سبز غزل را نمی...برید

خورشید از تمام افق پر گرفته بود

منبع :
نظرات کاربران (0)
ارسال دیدگاه