نهال اهل حرم طعمه تبر شده است
تنت چقدر سزاوار بال و پر شده است
میان نیزه و شمشیر و خون حلالم کن
برات عشق من اینقدر درد سر شده است
دوباره داغ دلم تازه شد که می بینم
تن تو از تن بابات زخم تر شده است
به عمه ات چه بگویم اگر تو را پرسید
قدش خمیده ببین دست بر کمر شده است
صدای مادرت از خیمه ها بلند شده
ز انچه بر سرمان آمده خبر شده است
در این دقایق کوتاه قد بلند شدی
چه کرده اند قدت اینقدر شده است
عمو چه خوب نبودی نظر کنی به تنم
برای تاخت اسبانشان گذر شده است
منبع : یوسف رحیمی