فارسی
سه شنبه 15 آبان 1403 - الثلاثاء 2 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
1
نفر 1
100% این مطلب را پسندیده اند

نامه امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر

نامه امام حسین علیه السلام به حبیب بن مظاهر

کاروان ابا عبدالله الحسین علیه السلام از مکه تا کربلا، هر روز با ماجرایی روبرو می شود. آن روزی که ابا عبدالله یازده پرچم را به دست هر یک از فرماندهانش داد و دوازدهمین آنها بی هیچ صاحبی بر زمین ماند. چند نفر از اصحاب و یاران حضرت، تقاضای برداشتن آن را کردند. حضرت با ملاطفت و مهربانی تقاضای آنها را نپذیرفت و فرمود: یاتی ایها صاحبتها. صاحب این پرچم خواهد آمد و بدنبال آن نامه ای برای حبیب بن مظاهر نوشت که چنین بود:
از حسین پسر علی ابن ابیطالب به حبیب ابن مظاهر، مردی فقیه و دانشمند.
ای حبیب تو خویشاوندی ما را با رسول خدا خوب میدانی و ما را بهتر از دیگران میشناسی تو انسانی آزاده و غیرتمندی، پس جان خود را از ما دریغ مکن که روز قیامت، رسول خدا پاداش ترا خواهد داد.
این نامه در آن دوران خفتان و وحشت کوفه، به دست حبیب ۷۵ ساله رسید که او همراه همسر سالخورده اش در خانه ای نا معلوم که متعلق به یکی از بستگانشان بود، به سر میبردند.
آن روز درب خانه زده شد، آن دو بر سر سفره نشسته بودند که بار دوم، حبیب خود را به پشت در رساند که از شکاف در، یکی از یاران حضرت را دید که نامه ای به حبیب داد و با سرعت از آنجا رفت. حبیب درب را بست، از دیدن دستخط امام و نام امام چندین بار گریه کرد و نامه را بر روی چشمانش گذاشت.
تا دو سه روز بعد از نامه،به هیچ کس جز همسرش چیزی نگفت، گاهی به فکرش میرسید که از کوفه بگریزد و به حسین برسد ولی این فکر را نیز از همسرش هم مخفی می کرد. تا اینکه روزی با سرزنش همسرش روبروشد که چرا به یاری پسر نمی روی؛ حبیب به او گفت که چنین تصمیمی دارم، ای همسرم به زودی چشمت را روشن خواهم کرد و این محاسن سپید را به خون گلویم رنگین می کنم. حبیب عصر آن روز به صورت ناشناسی از خانه بیرون رفت. با دوست دیرینه خود مسلم بن عوسجه ملاقاتی کرد و قراری گذاشت و اسب و شمشیر خود را به غلامش داد تا در بیرون شهر و پشت نخلستان منتظر او باشد و آنها را به او تحویل دهد. حبیب آن شب با همسرش وداع نمود و خانه را ترک کرد.
شبانه این یاران با هم راهها را می پیمودند و روزها در مخفی گاه بودند تا صبح روز پنجم و یا ششم محرم خیمه هایی از دور پیدا شد که در زیر اشعه آفتاب صبحگاهی می درخشید. چند روزی بود که حسین ابن علی و اهل بیت و دوستانش در آنجا آمده بودند. کربلا آنجا بود که بالاخره به آنجا حبیب رسید.
نکته – بعضی از مورخین ورود حبیب به کربلا را قبل از رسیدن حسین ابن علی گفته اند و بعضی ها بعد از آن!
----------------------------------------------
ماخذ : سایت دانشنامه


منبع : معالی السبطین، ج ۱، ص ۳۷.
1
100% (نفر 1)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

یادگار غریب مدینه در کربلا
توسل به حضرت زينب (س )
اوج معرفت یاران و خاندان سیّدالشهدا(ع)
وفات زبيده خاتون، دختر سه ساله امام حسين (عليه ...
ستاره‏ی مدینه
امام سجاد (علیه السلام) در کوفه
حضرت رقیه خاتون (سلام الله علیها)
حضرت مسلم در كوفه غريب مى شود
منجح بن سهم (غلام امام حسين عليه السلام)
گفتاری پیرامون حضرت رقیه (س)

بیشترین بازدید این مجموعه

زیارت حضرت علی اكبر (ع)
«عبدالله» كدام يك از فرزندان امام حسين(ع) است؟
ويژگي هاي حضرت علي اکبر عليه السلام
ستاره‏ی مدینه
حضرت رقیه خاتون (سلام الله علیها)
توسل به حضرت زينب (س )
وفات زبيده خاتون، دختر سه ساله امام حسين (عليه ...
حضرت مسلم در كوفه غريب مى شود
امام سجاد (علیه السلام) در کوفه
اوج معرفت یاران و خاندان سیّدالشهدا(ع)

 
نظرات کاربر

محمد زاده
بآسيا جالب بود
پاسخ
0     0
20 بهمن 1392 ساعت 00:26 صبح
پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^