فارسی
دوشنبه 05 آذر 1403 - الاثنين 22 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 0

چه زيبا است حسين عليه السلام

  چه زيبا است حسين عليه السلام

هلال بن نافـع گـوید: کنار قـتـلگـاه ایستـاده بودم حسین را تماشا مى کردم که در حال جان دادن است، بخدا قسم هرگز کشته اى ندیدم که به خون خود آغشته و تمام خون بدنش رفته باشد و این چنین زیبا و نورانى، آنچنان در نور جمالش خیره شدم که نمى توانستم در زمینه شهادتش فکر کنم.
حسین در همین حال تقاضاى آب کرد ولى کسى آبش نداد.
نانجیبى حسین را گفت : آب نیاشامى تا وارد جهنم گردى (نعوذ باللّه) و از حمیم جهنم بیاشامى، امام فرمود: من وارد جهنم مى شوم؟!
و انّمـا ارد عـلى جدّى رسول اللّه و اسکن معه فى داره فى مقعد صدق عند ملیک مقتدر و اشکو الیه ما ارتکبتم منّى و فعلتم بى.
((نه بلکه بر جدم رسول خدا وارد مى شوم و در خانه او در جایگاه صدق و نزد خداى مقتدر ساکن مى شوم و نزد او شکایت مى کنم از جنایاتى که بر من وارد کردید.))
با این سخـن ابى عـبدالله خـشم دشمـنان بالا گـرفـت آنچـنانکه گـویا خـدا در دل اینان رحم نیافریده است.(۱)
مصیبت عظمى شهادت ابى عبدالله
در آخـرین دقـایق زندگى ابى عبدالله ارازل و اوباش کوفه که مرد میدان ابى عبدالله نبودند در حالت ضعـف حسین از هر طرف ضربات مهلک بر پیکر آن حضرت وارد مى ساختند، هرکس با هر وسیله اى که در اختیار داشت به حسین علیه السلام حمله مى کرد، عده اى با شمشیر و عده اى با نیزه زرعه بن شریک تمیمى ضربه بر دست چپ حضرت وارد ساخـت، نانجیب دیگرى ضربه اى به شانه حسین، سنان بن انس پلید با دو سلاح: نیزه و شمـشیر گـاهى با نیزه و بار دیگر با شمشیر ضرباتى بر حضرتش ‍ وارد ساخت و با چنین حرکت شرم آور افتخار مى کرد.
حسین مدتى روى زمین افتاده بود مع ذلک کسى جرئت نمى کرد حضرت را شهید کند حمید بن مسلم گوید:
خـرجت زینب بنت عـلىّ و هى تـقـول و اخـاه وا سیّداه لیت السّماء انطبقتت على الارض، فقال یا عمربن سعد اءیقتل ابو عبدالله و انت تنظر الیه.
((زینب دخـتـر امـیرالمـؤ مـنین از خـیمه خارج شد و فریاد مى کشید، آه برادرم ! آه سید و سرورم ! اى کاش آسمان بر زمین فرود مى آمد، آنگاه به عمر سعد خطاب کرد و فرمود: عمر سعد، حسین را مى کشند و تو تماشا مى کنى؟!))
اشکهاى عمر سعد از مظلومیت زینب جارى شد و صورت را از او برگردانید.
نکتـه: راستـى زینب دخـتـر امـیر عـرب چـقـدر تـنها و بیکس شده که به دشمـن مـتـوسل مـى گـردد شمر ملعون به لشکر خطاب کرد و گفت: واى بر شما چه انتظار مى کشید مادر به عزایتان بنشیند حسین را بکشید.
عـمـر سعد به مردى که در کنارش بود دستور داد فرود آى و حسین را خلاص کن خولى بن یزید اصبحى پیش رفت تا سر از بدن حسین جدا سازد لرزه بر اندامش افتاد و به عقب برگشت.
سنان بن انس نزدیک شد و شمشیرى حواله گلوى ابى عبدالله کرد و گفت: ترا مى کشم و سر از بدنت جدا مـى کنم در حالى که مـى دانم تـو پـسر رسول خدایى و پدر و مادرت بهترین خلق خدایند!! سپس سر حسین را از بدن جدا کرد.
نکته: راستى علاقه به دنیا و ریاست انسان را به کجا مى برد با اینکه معترف است که فـرزند پـیغمبر است و پدر و مادرش در چنین رتبه و مقامى هستند مع ذلک به خاطر تقرب به حاکم کوفه بزرگترین جنایت تاریخ را مرتکب مى شود.
در روایت دیگر شمر بن ذى الجوشن حضرت را شهید کرد و چون مبتلا به برص و پیسى بود حسین علیه السلام با دیدن او تکبیر گفت و سپس فرمود:
صدق اللّه و رسوله قـال رسول اللّه کانّى انظر الى کلب ابقـع یلغ فـى دم اهل بیتى.
((رسول خـدا صلى الله عـلیه و آله و سلم فـرمود: گویا مى بینم که سگى پیس ‍ در خون اهل بیتم مى غلطد.))(۲)
اسب سوارى ابى عبداللّه
اسب حیوان باهوشى است و در تاریخ و کتب داستانهائى از هوش اسبان ذکر شده است ، پس از آنکه حسین از اسب بر زمین افتاد عمر سعد دستور داد: اسب حسین را بگیرند که از اسبان خـوب پـیغمبر خدا است سپاه عمر سعد اسب را محاصره کردند تا دستگیرش کنند، لیکن این حیوان که نمى خواست تسلیم دشمنان خدا شود با دندان و لگد دشمن را از خود مى راند تـا عـده اى را هلاک کرد، ابن سعـد صدا زد: او را بحال خود گذارید تا چه مى کند.
اسب حسین عـلیه السلام پـس از شهادت حضرت گـویا احساس کرد که اهل بیت حسین در خـیمـه گـاه مـنتـظر حسین اند براى اینکه اهل حرم را از انتـظار برهاند پـس از آنکه از چـنگـال مـردم کوفـه نجات یافـت کاکل خود را با خون حسین رنگین ساخت و در حالیکه شیهه مى کشید دوان دوان بطرف خیام حرم روان شد.
امام باقر علیه السلام فرمود: اسب ابى عبدالله در شیهه اش مى گفت:
الظّلیمه الظّلیمه من امّه قتلت ابن بنت نبیّها.
((امام از ظلم و ستم جماعتى که پسر دختر پیامبر خود را مى کشند.))
زنان حرم از آمـدن مـرکب بدون راکب دریافتند که حسین را شهید کرده اند مرکب حسین علیه السلام جلو خیام حسینى شیهه مى کشید و مى نالید و آنقدر سر را بر زمین کوفت تا جان داد.لا حول و لا قوّه الاّ باللّه العلىّ العظیم .
نکتـه: یک حیوان آنچـنان عـلاقـه به صاحبش دارد و حسین را مـى شناسد که تـحمل فراق او را ندارد و این چنین خود را هلاک مى کند!! اما مردم کوفه که خود را امت جدش مى دانستند نه تنها متاءثر نشدند بلکه بر شقاوت و بیرحمى و سنگدلى آنان افزود.
زنان و خـواهران و دختران ابى عبدالله که دیدند مرکب سوارى پدر و سرورشان از میدان برگشته و حسین سوار آن نیست صداها را به گریه و شیون بلند کردند.
فـوضعـت امـّکلثـوم یدها عـلى امّ راسها و نادت: وا محمّداه ! وا جداه ! وا نبیّاه ! وا ابا القـاسمـاه ! وا عـلیّاه ! وا جعـفـراه ! وا حمـزتـاه ! وا حسناه ! هذا حسین بالعراء، صریع بکربلا، مجزور الرّاءس من القفا، مسلوب العمامه و الرّداء،غشى علیها.
((امـّکلثـوم دستـها را روى سر نهاد و فـریاد زد: یا مـحمـد یا جداه یا رسول الله یا عـلى یا جعـفـر یا حمزه یا حسن این حسین است که در خاک کربلا روى زمین افـتـاده سرش را از پشت جدا کردند، عبا و عمامه اش را به غارت بردند (آنقدر ناله کرد) که بیهوش شد.))
در زیارتـى که از ناحیه مـقـدسه امام زمان علیه السلام رسیده است در مورد مرکب ابى عبدالله علیه السلام چنین آمده:
و اسرع فرسک شاردا الى خیامک قاصدا مهمهما باکیا فلمّا راین النّساء جوادک مخزیّا و نظرن سرجک علیه ملویّا برزن من الخدور ناشرات الشّعور على الخدود لا طمات والوجوه سافرات و بالعویل داعیات و بعد العزمذ للاّت و الى مصرعک مبادرات.
((مـرکب سواریت در حالیکه از تسلیم شدن به دشمن سرکشى مى کرد شیهه کشان و ناله کنان با سرعت تمام به طرف حرم حرکت کرد، زنان که اسب بى صاحبت را با زین واژگـون و یال غـرقـه خـون دیدند از خـیمـه ها بیرون دویدند با موى پریشان و چهره گـشاده لطمـه بصورت مى زدند و صدا را به گریه و شیون بلند کردند و خود را در برابر دشمن خوار مى دیدند و بطرف قتلگاه شتافتند.))(۳)
شاعر عرب داستان اسب ابى عبدالله را با اهل بیت چنین تعریف مى کند:
فواحده تحنو علیه تضمه

و اخرى علیه بالزداء تضلل

و اخرى بفیض النحر تصبغ وجهها

و اخرى تفدیه و اخرى تقبل

و اخرى على خوف تلوذ بجنبه

و اخرى لما قد ناله لیس ‍ تعقل

((زنان اطراف اسب را گـرفـتـند یکى از کثـرت عـلاقـه اسب را در بغـل مـى گـرفت و دیگرى با چادر خود بر اسب سایه مى افکند که خسته و تشنه است، سومى صورت خود را با خون کاکل اسب رنگین مى کرد، یکى قربان صدقه اسب مى رفت و دیگـرى اسب را مى بوسید، یکى از ترس ‍ دشمن در کنار اسب پناه مى گرفت، دیگرى از کثرت مصیبت خود را گم کرده و نمى دانست چه کند.))(۴)
غارت سلاح و لباسهاى حسین علیه السلام
لشکر کوفـه پس از شهادت حسین علیه السلام به غارت سلاح و البسه ابى عبدالله پـرداخـتـند، و حتـى برخـى آنقـدر رذالت و پـستـى از خـود نشان دادند که قـبل از شهادت امام علیه السلام نیز به غارت پرداختند، مردى از قبیله کنده بنام مالک بن بسر ضمـن توهین و ناسزا به پسر پیغمبر حمله کرد و شمشیرى بر ابى عبدالله وارد کرد که کلاه آن حضرت که از خز بود افتاد مرد کندى کلاه ابى عبدالله را به خانه برد و آنرا شست، همـسر مـرد کندى گفت: اموال پسر پیغمبر را غارت مى کنى و به خانه من آورده اى از نزد من بیرون برو که خدا قبرت را از آتش پر کند، این مرد تا زنده بود با فقر و تنگدستى بسر برد و دستهایش خشک شد و در زمستان خون و چرک از آن جارى بود.
پـیراهن حضرت را اسحاق بن حویه حضر مى گرفت و پوشید بحمدالله مبتلا به برص گـردید روایت شده که در پیراهن حضرت یکصد و هفده سوراخ از آثار شمشیر و نیزه و تیر وجود داشت شلوار حضرت را ابجر بن کعب تمیمى گرفت و پوشید و روایت شده زمین گـیر شد عـمـامـه امـام را اخـنس بن مـرثـد حضرمـى برداشت و به نقـل دیگر عمامه حضرت را جابربن یزید اودى گرفت و بر سر نهاد و دیوانه شد و در روایتى مبتلا به جذام گردید زره حضرت را مالک بن بشیر کندى گرفت و دیوانه شد.
کفـشهاى حضرت را اسودبن خـالد برداشت، انگـشتـر امـام را بجدل بن سلیم کلبى با قطع انگشت حضرت بدست آورد، گویند مختار او را گرفت و دستـها و پـاهایش را برید آنقـدر خـون از او رفـت تـا به جهنم واصل شد حوله خز حضرت را قیس بن اشعث گرفت، زره مخصوص حضرت که فقط جلو را مى پوشانید و پشت نداشت عمر بن سعد گرفت و پس از آنکه عمر سعد کشته شد مختار این زره را به ابوعمره قاتل عمر سعد بخشید.
شمشیر حضرت را جمیع بن خلق ازدى یا اسودبن حنظله گرفت.(۵)


نویسنده:آیت الله محمد على عالمى

 

پی نوشت:


۱-مقتل مقرم ۳۴۴ - بحار ج ۴۵/ص ۵۷.
۲-بحار ج ۴۵/ص ۵۵ - طبرى ۷/۳۶۵ - ینابیع الموده ص ۳۴۸.
۳-نفس المهموم ص ۳۷۴ - بحار ج ۴۵/ص ۶۰ - ینابیع الموده ص ۳۴۹.
۴-مقتل مقرم ص ۳۴۶.
۵-بحار ۴۵/۵۲ و ۵۷- طبرى ۷/۳۶۶۶- کامل ۴/۷۸- ارشاد ص ۲۴۲.

 


منبع : کتاب آنچه در کربلا گذشت ((از مدینه تا کربلا))
0
0% (نفر 0)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

نيايش و راز و نياز
مظاهر عرفان حقيقي در گفتار و كردار امام حسين(علیه ...
خداوند اولين عزادار ابی عبدالله(ع)
اصول ماندگاري وجاودانگي انديشه امام حسين( علیه ...
آیا مرا می شناسید؟
امام حسین علیه السلام قدردانی و ستایش
فصاحت و زیبایی کلام امام حسین علیه السلام
مسیری که بر اهل بیت خیلی سخت گذشت
حضور امام حسین(ع) بر بالین شیعیان هنگام مرگ و عالم ...
امام حسین( علیه السلام ) فراتر از بیان و تعریف

بیشترین بازدید این مجموعه

مظاهر عرفان حقيقي در گفتار و كردار امام حسين(علیه ...
امام حسین( علیه السلام ) فراتر از بیان و تعریف
اصول ماندگاري وجاودانگي انديشه امام حسين( علیه ...
نيايش و راز و نياز
چهره امام حسين(ع)
داستانهايي از کودکي امام حسن و امام حسين (عليه ...
حضور امام حسین(ع) بر بالین شیعیان هنگام مرگ و عالم ...
فصاحت و زیبایی کلام امام حسین علیه السلام
امام حسین علیه السلام قدردانی و ستایش
خداوند اولين عزادار ابی عبدالله(ع)

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^