فارسی
يكشنبه 04 آذر 1403 - الاحد 21 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه
0
نفر 4
100% این مطلب را پسندیده اند

داستانى شگفت از اثر الحمدلله


عكرمه از وهب بن منبه روايت كرده است كه: در بنى اسرائيل عابدى بود، دامن انقطاع از صحبت خلق در چيده، و سر عزلت در گريبان خلوت كشيده، چندان رقم طاعت در صحايف اوقات خويش ثبت گردانيده كه فرشتگان آسمانها او را دوست گرفتند، و جبرئيل كه محرم سرا پرده وحى بود در آرزومندى زيارت وى از حضرت عزت التماس نزول از دايره افلاك به مركز خاك نمود.

فرمان در رسيد كه: اى جبرئيل در لوح محفوظ در نگر تا نام وى كجا بينى؟ جبرئيل نگاه كرد، نام عابد در جريده اشقيا مرقوم ديد، از نقش بندى قضا شفگتزده شد، عنان عزميت از زيارت وى باز كشيد و گفت: الهى كس را با حكم تو طاقت نيست و مشاهده اين بوالعجيب ها را قوت نه!

خطاب آمد كه: اى جبرئيل چون آرزوى ديدن وى داشتى و مدتى بود كه تخم اين هوس در مزرعه وجود خود مى كاشتى اكنون برو تا او را ببينى و از آنچه ديدى وى را آگاه كن.

جبرئيل (ع) در صومعه عابد فرود آمد، او را ديد با تنى ضعيف و بدنى نحيف، دل از شعله عشق سوخت و سينه از آتش محبت افروخته، گاهى قنديل وار پيش محراب عبادت و طاعت سوزناك ايستاده، و زمانى سجاده صفت، از روى تواضع به خاك تضرع افتاده، جبرئيل به او سلام كرد و گفت: اى عابد خود را مرنجان كه نام تو در لوح محفوظ داخل صحيفه تيره بختان است! عابد از شنيدن اين سخن چون گلبرگ تازه و شاداب كه از وزش نسيم سحرى شكفته شود، لب به خنده گشود، و چون بلبل خوش نوا كه در مشاهده گل رعنا نغمه شادى سرايد زبان به گفتار الحمدلله در حركت آورد!

جبرئيل گفت: اى پير فقير با چنين خبر دل سوز و پيام غم اندوز تو را ناله استرجاع مى بايد، نعره الحمدلله زنى؟!

تعزيت روزگار خود مى بايد داشت، نشانه تهنيت و مسرت اظهار مى كنى؟

پير گفت از اين سخن در گذر كه من بنده ام و او خداى من بنده را با خواست خدا خواستى نباشد، و در پيش ارادت او ارادتى نماند، هر چه خواهد كند، زمام اختيار در قبضه قدرت اوست، و هر جا خواهد ببرد، عنان اقتدار در دست مشيت اوست، الحمدلله اگر در بهشت او را نمى شايم بارى براى هيمه دوزخ بكار آيم، جبرئيل را از حالت عابد گوئى رقت و زارى آمد و به آن حال به مقام خود بازگشت.

فرمان حضرت محبوب به وى در رسيد كه: اى جبرئيل در لوح نگر تا ببينى كه دبير

يَمْحُوا اللَّهُ ما يَشاءُ وَ يُثْبِتُ: 

خدا هر چه را بخواهد محو مى كند، و هر چه را بخواهد ثابت و پابرجا مى نمايد.

 چه نقش انگيخته و مصور

إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ ما يَشاءُ: 

خدا هر چه را بخواهد انجام مى دهد.

چه رنگ ريخته

جبرئيل نظر كرد نام عابد را در صحيفه سعادت به قلم نقاش ازل منقوش ديد، وى را حيرت و شگفتى دست داد، گفت: الهى در اين داستان چه رازى است، و در تبديل مجرمى به مَحرمى چه حكمت است؟ پاسخ آمد: اى امين اسرار وحى واى مهبط انوار امر و نهى، چون زاهد را از آن حال كه نامزد وى بود خبر كردى، نناليد و جبين جزع بر زمين نماليد، بلكه قدم در كوى صبر نهاد و به حكم قضاى من رضا داد، و كلمه الحمدلله بر زبان راند و مرا به همه محامد و ستايش ها خواند، كرم من اقتضاى آن كرد كه به بركت گفتار الحمدلله نامش از فرقه تيره بختان زدودم و در زمره نيك بختان ثبت كردم. 


منبع : پایگاه عرفان
0
100% (نفر 4)
 
نظر شما در مورد این مطلب ؟
 
امتیاز شما به این مطلب ؟
اشتراک گذاری در شبکه های اجتماعی:

آخرین مطالب

ذره‏اى ريا
خدا از اين بينايى‏ها به ما هم عنايت كند
جز زيان و خسارت سودى نبرده‏اى
بهتر از بهتر
نماز گامى براى توبه
عاشقانه ‏ترين مناجات‏
گفت خدايا من آمده ام
حکایتی از چوپان و حضرت مسيح (ع)
داستان تأسف ‏بار عقبة بن ابى معيط
داستان حماد بن حبيب با امام سجاد عليه السلام‏

بیشترین بازدید این مجموعه

بهتر از بهتر
ذره‏اى ريا
حكايت گرگان و كرمان‏
داستانى شگفت از مبارزه با نفس‏
گردنبند با برکت حضرت زهرا(س)
داستان شگفت انگيز سعد بن معاذ
حکایت خدمت به پدر و مادر
شاید عمل‌های من هم مثل این پارچه پر از عیب باشد!
عاشقانه ‏ترين مناجات‏
مگو آن شيعه ماست‏

 
نظرات کاربر

پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^